پروفسور
دکترگئورگ کلاوس
پروفسور دکتر
گونتر کروبر
برگردان
شین میم شین
· روند تشکیل و توسعه فرضیه از
مراحل زیر می گذرد:
23
· کلیه مواد مشاهده راجع به
واقعیت امر مورد نظر، جمع آوری می شوند و روابط آنها با واقعیات امور دیگر مورد
بررسی قرار می گیرد و غیره.
24
· بر مبنای این مواد و قانونمندی
های معلومِ از قبل موجود، در رابطه با علل ممکنه و قابل قبول این واقعیت امر به
صدور حکم اقدام می شود:
· بدین طریق فرضیه تشکیل می
کردد.
25
· فرضیه باید حاوی خصوصیات زیر
باشد:
الف
· فرضیه باید بتواند واقعیت امر
مورد بررسی را و حتی المقدور تعداد زیادی از پدیده ها را توضیح دهد.
ب
· فرضیه باید خالی از تناقض
باشد.
پ
· فرضیه نباید با معارف علمی
تضمین شده در تناقض باشد.
ت
· فرضیه باید حتی الامکان ساده
باشد.
ث
· فرضیه نباید حاوی نظرات زاید باشد
که برای توضیح واقعیت امر مورد نظر ضرور نیستند.
26
· از فرضیه ی مقبول (مورد قبول قرار
گرفته) کلیه استنباطات مجاز استنتاج می
شوند.
· این امر باید حاکی از ثمربخشی
علمی فرضیه، خالی از تناقض درونی بودن آن
و انطباق آن با معارف علمی ما قبل باشد.
27
· اهمیت واقعی این مرحله از
تشکیل فرضیه عبارت است از این که نتایج استنباط شده از فرضیه باید شامل حال پدیده
هائی باشند که متفاوت از پدیده های قبلا توضیح داده شده اند و بطور کلی امکان مشاهده شان وجود داشته باشد.
28
· این امر امکان گذار به مرحله توسعه
بعدی فرضیه را پدید می آورد.
29
· نتایج منطقی ـ نهائی فرضیه با
بررسی انطباق شان با واقعیت عینی مورد کنترل قرار می گیرد.
30
· اگر فرضیه با واقعیت عینی
منطبق باشد، احتمال صحت آن افزایش می یابد.
31
· تعداد فاکت های انطباق فرضیه
با واقعیت عینی هر چه بیشتر باشد، به همان اندازه درجه تضمین فرضیه بالاتر می رود
و به همان اندازه بیشتر فرضیه خصلت یک تئوری و یک قانون علمی به خود می گیرد.
32
· انگلس این روند را چنین توصیف
می کند:
·
«اگر واقعیت امر جدیدی
مشاهده شود که شیوه توضیح قبلی را در مورد گروه مربوط به واقعیت امر یاد شده امکان
ناپذیر می سازد، از این لحظه به بعد شیوه های توضیح جدید، لازم می آیند.
· البته در آغاز بر مبنای تعداد
معدودی از واقعیات امور و مشاهدات.
· نتایج حاصل از مشاهده بعدی این
فرضیه را از صافی می گذراند.
· عناصری را کنار می گذارد و عناصری
را تصحیح می کند تا اینکه بالاخره قانون بی غل و غشی به وجود می آید. »
·
(مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد
20 ، ص 507)
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر