محمد
رضا شالگونی
فیدل
کاسترو
کسی که تا آخرین نفس
کسی که تا آخرین نفس
به عدالت اجتماعی وفادار ماند
ویرایش
و تحلیل از
یدالله
سلطان پور
سه
هرچند
در کوبای دوره کاسترو احزاب و تشکل های سیاسی مستقل ممنوع بوده و
صدای مخالفان و
منتقدان سیاسی با زندان و ارعاب خاموش می شده،
ولی برخلاف بسیاری از کشورهای امریکای لاتین،
این کشور کشتار های بزرگی را تجربه نکرده و قتل
های زنجیره ای و
مفقود الاثر شدن مخالفان رژیم را ندیده است.
·
جریانات مائوئیستی و استالینیستی و
تروتسکیستی و غیره را هم می توان جزو «احزاب و تشکل های سیاسی مستقل» مورد نظر رئیس انجمن راه
«کارگر» محسوب داشت که نه طرفدار سوسیالیسم واقعا موجود بودند و نه طرفدار اسمی و
رسمی امپریالیسم و نه کمترین ربطی به مائو و استالین و تروتسکی داشتند.
1
هرچند
در کوبای دوره کاسترو احزاب و تشکل های سیاسی مستقل ممنوع بوده و
صدای مخالفان و
منتقدان سیاسی با زندان و ارعاب خاموش می شده
·
پیگیرترین جریان مستقل، خط امام جانیان
جماران بود که با شعار «نه شرقی ـ نه غربی» روی کار آمد.
·
تبر بر ریشه های هر چه شرقی بود فرود
آورد و آرزوی ممد رضا و فرح دیبا را بر آورده ساخت.
·
بعد علنا به وفا بر عهد خود با
امپریالیسم اقرار کرد و از امپریالیسم طلب دستمزد کرد.
·
مراجعه کنید به سخنان کوسه
رفسنجانی و میرحسین موسوی پس از کشتار معصومین حزب توده در تلویزیون جماران و
جمکران
·
ایران، در هر صورت عیران شد و از
آخرین بقایای حزب توده، عریان شد.
·
مردم حتی درست حرف زدن را فرموش
کردند و درست خواندن و فهمیدن را.
·
بعد با بدترین دشمنان خلق پیمان
اتحاد بسته شد و دار و ندار صدها هزار ساله ملت حراج و تاراج شد.
2
هرچند
در کوبای دوره کاسترو
احزاب
و تشکل های سیاسی مستقل ممنوع بوده و
صدای
مخالفان و منتقدان سیاسی با زندان و ارعاب خاموش می شده،
·
ایراد نظری رئیس انجمن راه «کارگر»
در عدم درک ماتریالیستی از تاریخ است.
·
رؤسا یا خود را به کوچه سید علی چپ
زده اند و یا خیال می کنند که می توان نه طرفدار کار بود و نه طرفدار سرمایه.
·
به زعم رؤسا می توان اپوزیسیون
انقلاب کوبا بود و ضمنا آب به آسیاب امپریالیسم نریخت.
·
استقلال اما بلحاظ فلسفی به چه
معنی است؟
3
هرچند
در کوبای دوره کاسترو
احزاب
و تشکل های سیاسی مستقل ممنوع بوده و
صدای
مخالفان و منتقدان سیاسی با زندان و ارعاب خاموش می شده
·
استقلال و وابستگی در یک رابطه سه
عضوی معنی کسب می کند:
·
حسن بلحاظ اقتصادی مستقل از حسین
است.
·
احمد بلحاظ مالی وابسته به اکبر
است.
·
اکنون باید مفهوم رؤسا را از صراحت
گذراند:
·
احزاب و تشکل های مورد نظر رؤسا از
چه لحاظ مستقل از انقلابیون کوبا بوده اند؟
·
کدام برنامه را به مثابه
آلترناتیوی برای برنامه حزب کمونیست کوبا داشته اند و دارند؟
·
ضمنا اگر رؤسا جای کاسترو و یاران
بودند، با این احزاب و جریانات مستقل کذائی چه می کردند؟
4
هرچند
در کوبای دوره کاسترو
احزاب
و تشکل های سیاسی مستقل ممنوع بوده و
صدای
مخالفان و منتقدان سیاسی با زندان و ارعاب خاموش می شده،
ولی برخلاف بسیاری از کشورهای امریکای لاتین،
این کشور کشتار های بزرگی را تجربه نکرده و قتل
های زنجیره ای و
مفقود الاثر شدن مخالفان رژیم را ندیده است.
·
متد مقایسه، متد بدی نیست.
·
متد مقایسه، اما یکی از ساده ترین
و پیش پا افتاده ترین متد های شناخت است که عمدتا توسط ساده لوحان و یا عوامفریبان
مورد استفاده قرار می گیرد.
·
اگر به عخبار رسانه های
امپریالیستی دقت شود، معلوم می شود که زیر کاسه هر خبری، نیمکاسه مقایسه پنهان
است.
·
متد مقایسه همیشه در کار است، بی
آنکه علنی و عریان شود:
الف
·
وقتی در خبر می آید که بادی وزید و
دهها خانه تازه ساز در عردوغانستان فرو ریخت، عملا نصف مطلب تبیین می یابد.
·
نصف دیگر مطلب بطور خود به خودی
(اوتوماتیک) به گوش هوش خواننده رسانده می شود:
·
شکر کنید که در آلمان و یا در
فرانسه امپریالیستی بسر می برید و نه در عردوغانستان فوندامنتالیستی ـ فاشیستی.
ب
·
وقتی در خبر می آید که زلزله ای در
بم اتفاق افتاد، همه خانه ها بر سر سکنه بم فروریختند و 40 هزار نفر نفله شدند و
همان زلزله در توکیو اتفاق افتاد و خون از دماغ 4 نفر حتی نریخت، مقایسه ای میان
کشورهای امپریالیستی و فئودالی ـ فوندامنتالیستی صورت می گیرد.
پ
·
در مقایسه اما اگر شروط تعیین
کننده در نظر گرفته نشوند، مقایسه به متد عقیمی تبدیل می شود.
·
هر چیزی را نمی توان با هر چیز
دیگر مقایسه کرد و دست به عوامفریبی نزد.
5
هرچند
در کوبای دوره کاسترو
احزاب
و تشکل های سیاسی مستقل ممنوع بوده و
صدای
مخالفان و منتقدان سیاسی با زندان و ارعاب خاموش می شده،
ولی برخلاف بسیاری از کشورهای امریکای لاتین،
این کشور کشتار های بزرگی را تجربه نکرده و قتل
های زنجیره ای و
مفقود الاثر شدن مخالفان رژیم را ندیده است.
·
رئیس انجمن راه «کارگر» اصلا به روی
مبارک خود نمی آورد که کوبا، تحت هژمونی طبقه کارگر است و نه بسان کشورهای دیگر
امریکای لاتین، تحت هژمونی طبقات اجتماعی انگل و استثمارگر.
·
درست به همین دلیل، نمی توان و
نباید کوبا را با آن کشورها مورد مقایسه قرار داد.
·
متد مقایسه در چنین مواردی، به
اسباب عوامفریبی مبدل می گردد و نه به اسلوب روشنگری.
6
هرچند
در کوبای دوره کاسترو
احزاب
و تشکل های سیاسی مستقل ممنوع بوده و صدای مخالفان و
منتقدان سیاسی با زندان و
ارعاب خاموش می شده،
ولی برخلاف بسیاری از کشورهای امریکای لاتین،
این کشور کشتار های بزرگی را تجربه نکرده و قتل
های زنجیره ای و
مفقود الاثر شدن مخالفان رژیم را ندیده است.
·
تحسین شبیه به تقبیح به همین می
گویند:
·
رئیس انجمن راه «کارگر» بظاهر از
کوبای «کاسترو» دفاع می کند، ولی در واقع به تخریب اعتبار آن می پردازد.
·
فقط باید اندکی فانتزی داشت و جای
سوبژکت های مورد مقایسه را عوض کرد.
·
مثلا به جای حزب کمونیست کوبا،
دهقانی را قرار داد و به جای طبقه حاکمه در کشورهای امریکای لاتین، خوانین خونخوار
و خونریز را.
·
دلیل خوبی دهقان بزعم رؤسا این است
که بسان خوانین خونریز، شطی از خون خلایق به راه نینداخته است.
·
انگار کمترین فرقی میان قبضه قدرت
توسط حزب کمونیست کوبا با قبضه قدرت توسط پینوچه و امثالهم وجو ندارد.
·
مردم کوبا باید شکر خدا را به جای
آورند که حزب کمونیست «کشتار های بزرگ» به راه نینداخته و به «قتل های زنجیره ای و مفقود الاثر کردن هزاران
نفر»
اقدام نکرده است.
·
سؤال اما این است که در ذهن رؤسا
چه می گذرد که به این چنین مقایسه هائی مبادرت می ورزند و قصد ابلاغ کدامین رهنمود
را به «کارگران» دارند؟
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر