۱۳۹۵ آذر ۱۶, سه‌شنبه

علیت (7)


پروفسور دکتر گونتر کروبر
برگردان
شین میم شین

 VIII
اصل علیت در
فلسفه هگل

·        هگل سهم بسیار ارزنده ای در توضیح ماهیت دیالک تیکی علیت (هر چند از موضع ایدئالیسم عینی) ادا کرده است.
·        او به شناخت هویت دیالک تیکی علت و معلول نایل می آید و در مبارزه بر ضد تصورات مبتنی بر زنجیر علی خطی (یعنی سلسله علت و معلولی پایان ناپذیر) علیت را بمثابه گشتاوری در پیوند فراگیرتر، بمثابه گشتاوری در تأثیر متقابل می داند.    

IX
اصل علیت در
فلسفه مارکسیستی ـ لنینیستی

1
·        فلسفه مارکسیستی ـ لنینیستی بر خلاف هگل، ماهیت دیالک تیکی علیت را بطور ماتریالیستی در نظر می گیرد و پیوند علی را به قول لنین، بمثابه «جزئی در پیوند کلی می داند، اما (با استکمال (به کمال رساندن) ماتریالیستی آن) نه جزئی از پیوند سوبژکتیو، بلکه جزئی از پیوند اوبژکتیو و رئال می داند.»
·        (لنین، «مجموعه آثار»، جلد 38، ص 151) 

الف
·        مقوله علیت، تجریدی و یا انتزاعی از تأثیر متقابل کلی است.

ب
·        مقوله علیت، تجریدی و یا انتزاعی از روند توسعه واحد کلی جهان است.

پ
·        مقوله علیت انعکاس فقط جنبه ای  و یا گشتاوری از تأثیر متقابل کلی است:
·        به قول ولادیمیر لنین، «مفهوم انسانی علت ومعلول پیوند عینی پدیده های طبیعی را تا حدودی ساده می کند:
·        یعنی با مجزا کردن مصنوعی این یا آن جنبه از روند واحد جهانی، آن را فقط بطور تقریبا همانند منعکس می کند.»
·        (لنین، «مجموعه آثار»، جلد 14، ص 151)

ت
·        اما گذار از شناخت تأثیر متقابل به شناخت علیت برای گذار از شناخت عام به شناخت منفرد، برای گذار از درک ترکیبی پدیده ها به تجزیه و تحلیل ماهیت آنها ضرورت دارد.

·        مراجعه کنید به دیالک تیک منفرد (خاص) و عام، دیالک تیک انالیز و سنتز (دیالک تیک تجزیه و تحلیل و ترکیب) در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

2


·        به قول کلاسیک های مارکسیسم، «برای فهمیدن پدیده های منفرد، باید آنها را از پیوند عام شان مجزا ساخت.
·        باید آنها را بطور جدا از هم مورد بررسی قرار داد.
·        آنگاه حرکات تعویض یابنده عیان خواهند شد:
·        یکی به مثابه علت و دیگری به مثابه معلول نمودار خواهد گشت.»
·        (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد  20، ص 499)

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر