تحلیلی از
مریم دال و
ربابه نون
زن:
میشه
کمکم کنی باغچه رو مرتب کنم؟
شوهر:
تو
فکر کردی من باغبون ام؟
زن:
زیر
ظرفشویی آب میچکه، میشه درستش کنی؟
شوهر:
تو
فکر کردی من لوله کش ام؟
زن:
لولای
در خیلی وقته خرابه، کمک می کنی درستش کنم؟
شوهر:
واقعا
که.
تو
فکر کردی من نجار ام؟
عصری که آقا از سر کار برمی گرده خونه،
می
بینه همه چی درست شده.
با
خوشحالی به زنش میگه:
«آفرین
من می دونستم تو خیلی زرنگی.»
زن:
من
درست نکردم که،
شوهر
همسایه درستشون کرد و
در
عوض ازم خواست یا یه ساندویچ همبرگر بهش بدم
یا
لبامو.
شوهر:
حتما تو بهش همبرگر دادی.
نه؟
زن:
تو
فکر کردی من گارسون رستوران ام؟
پایان
1
زن:
زیر
ظرفشویی آب می چکه، میشه درستش کنی؟
شوهر:
تو
فکر کردی من لوله کش ام؟
·
همه سؤالاتی را که در رابطه با بند
اول این گفتگو مطرح کردیم، می توان در رابطه با این بند گفتگو میان زن و شوهر هم
مطرح کرد.
2
زن:
زیر
ظرفشویی آب میچکه، میشه درستش کنی؟
·
سؤال دیگر این است که چرا زن نمی گوید:
·
به لوله کشی زنگ بزن تا بیاید و
ظرفشوئی را تعمیر کند؟
·
و چرا شوهر نمی گوید:
·
باشد.
·
به لوله کشی زنگ می زنم تا بیاید و
تعمیر کند و یا به لوله کشی زنگ بزن که بیاید و تعمیرش کند؟
3
زن:
زیر
ظرفشویی آب میچکه، میشه درستش کنی؟
شوهر:
تو
فکر کردی من لوله کش ام؟
·
همین سؤال ها و جواب ها حاکی از
عقب ماندگی فکری مردم و یا مؤلفین این مطالب اند.
·
اما دلیل این عقب ماندگی فکری
چیست؟
4
زن:
زیر
ظرفشویی آب میچکه، میشه درستش کنی؟
شوهر:
تو
فکر کردی من لوله کش ام؟
·
این جور گفتگوها دال بر زیست
درازمدت در فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی فئودالی اند.
·
در جوامع عقب مانده، هنوز تقسیم اجتماعی
همه جانبه ی کار صورت نگرفته است.
·
به همین دلیل هر مادری و یا پدری،
هر زنی و یا شوهری، همه فن ـ حریف در تقسیم جنسیتی کار است:
الف
·
شوهر نجار و بنا و حمال و حفار و لوله
کش و سیمکش و باغبان و کشاورز و چوپان و قصاب و غیره است.
ب
·
زن آشپز و گارسون و خیاط و رختشوی
و سپور و رنگرز و بچه دار و خانه دار و خریدار و فروشنده و غیره است.
5
زن:
زیر
ظرفشویی آب میچکه، میشه درستش کنی؟
شوهر:
تو
فکر کردی من لوله کش ام؟
·
با گذار جامعه به جامعه سرمایه
داری این وضع خواه و ناخواه تغییر می یابد.
·
توسعه اجتماعی، مثلا گذار از فئودالیسم
به کاپیتالیسم، تسهیلاتی به همراه می آورد.
·
توده های مولد و زحمتکش به ازای
زجری که در طول تاریخ تحمل کرده اند، ثمرات توسعه را هم اندک اندک درو می کنند.
·
زندگی امروز در فرماسیون اجتماعی ـ
اقتصادی سرمایه داری، احتمالا آسان تر و راحت تر گشته است.
·
تقسیم جنسیتی کار احتمالا داربست تنگ
خانه و خانواده را ترک کرده و فرم تقسیم اجتماعی کار را به خود گرفته است.
·
مادران و پدران دیگر لازم نیست،
همه فن ـ حریف باشند.
·
خوراک، پوشاک، مسکن و وسایل خانه و
غیره در کارخانجات بزرگ تولید و توزیع می شوند.
6
زن:
لولای
در خیلی وقته خرابه، کمک می کنی درستش کنم؟
شوهر:
واقعا
که.
تو
فکر کردی من نجار ام؟
·
این بند از گفتگو هم عملا مورد تأمل
قرار گرفت.
7
عصری
که آقا از سر کار برمی گرده خونه،
می
بینه همه چی درست شده.
با
خوشحالی به زنش میگه:
«آفرین
من می دونستم تو خیلی زرنگی.»
·
این سخن شوهر، اولا اعتراف بر
لیاقت فکری و عملی زن است.
·
یعنی تقسیم جنسیتی کار، حتمی و
جبری و الزامی نبوده است.
·
زن هم می تواند از عهده انجام
کارهائی که شوهر برمی آید، برآید و برعکس.
8
·
این ثانیا حاکی از آن است که شوهر
به لیاقت فکری و عملی زن ایمان دارد.
·
و خیال می کند که زن عمدا نمی
خواهد که تقسیم جنسیتی کار لطمه بردارد.
9
زن:
من
درست نکردم که،
مرد
همسایه درستشون کرد
·
این جمله زن کذائی حاکی از آن است
که مرد همسایه همه فن ـ حریف است:
·
هم باغبان است، هم لوله کش و هم
نجار و هم عیاش.
10
زن:
من
درست نکردم که،
مرد
همسایه درستشون کرد و
در
عوض ازم خواست یا یه ساندویچ همبرگر بهش بدم
یا
لبامو.
·
این جمله زن از سوی دیگر، توهین به
آدمیت مردجماعت است.
·
در این جمله زن کذائی، مرد همسیاه
تا حد عنتری تنزل می یابد:
·
عنترها برای گرفتن سهمی از میوه که
عنتر دیگر دارد، سرتاپایش را می لیسند.
·
مرد همسایه هم بسان عنتری به عوض
خدمتی که به همنوع کرده، همبرگر و ماچ می خواهد.
·
شاید هم وضع طویله از همین قرار
باشد.
·
کس چه می داند.
11
زن:
من
درست نکردم که،
شوهر
همسایه درستشون کرد و
در
عوض ازم خواست یا یه ساندویچ همبرگر بهش بدم
یا
لبامو.
·
این جمله ضمنا دال بر بیشرمی و
هرزگی زن کذائی است.
·
یعنی توهین به زن جماعت است.
·
زن و یا مرد معمولا، از بیان چنین
مطلبی پرهیز می ورزند.
·
مگر اینکه رابطه زناشوئی به طرز بی
برگشتی تخریب شده باشد و قصد آزار همدیگر را (انتقام جوئی، سادیسم) داشته باشند.
·
بیان چنین چیزهای هرزه و مبتذل می
تواند به فروپاشی زندگی مشترک منجر شود.
·
البته در میان اعضای طبقه حاکمه چنین
مسائلی عادی است.
·
آنها چه بسا به تعویض زنان همدیگر مبادرت
می ورزند.
·
خر تو خر به تمام معنی حاکم است.
12
شوهر:
حتما تو بهش همبرگر دادی.
نه؟
زن:
تو
فکر کردی من گارسون رستوران ام؟
·
این جمله حاکی از آن است که «بی
بند و باری» در رابطه واره زناشویی حاکم است.
·
اگر هم احیانا بچه ای زاده شود،
باید به مدد بررسی دی ان آ، معلوم شود که پدرش کیست.
13
شوهر:
حتما تو بهش همبرگر دادی.
نه؟
زن:
تو فکر کردی من گارسون رستوران ام؟
·
این ضمنا از مکانیکی شدن روابط میان
انسانی (زناشوئی) پرده برمی دارد:
·
لب گرفتن از هر رهگذری، سکس با هر
لات و لاشخوری بی اعتنا به وجود ذره ای عشق نسبت به او.
·
نیهلیسم اخلاقی.
·
سقوط انسان به قهقرای عنتریت.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر