ضد دیالک تیکی ذهنگرائی
(سوبژکتیوییسم)
پروفسور
دکتر گونتر کروبر
برگردان
شین
میم شین
· عینگرائی (اوبژکتیویسم) به طرز
تفکرجهان بینانه و متدئولوژیکی ئی اطلاق می شود، که بنا بر آن، پژوهش علمی باید از
هرگونه ارزیابی انتقادی، قضاوت طبقاتی، موضعگیری جانبدارانه نسبت به موضوع مورد پژوهش
مبرا باشد.
· به این دلیل، که گویا این امر
بر علمیت پژوهش لطمه می زند.
1
· اوبژکتیویسم بلحاظ سمیوتیک، یا
جنبه عملی احکام، تئوری ها وغیره انسانی را منکر می شود و یا اگر جنبه عملی را
برسمیت بشناسد، آن را بمثابه افزوده ای سوبژکتیو، دلبخواهی و زاید تلقی می کند.
2
· اوبژکتیویسم را نباید با
اوبژکتیویته (عینیت) یکی گرفت.
3
· اوبژکتیویسم اگرچه مدعی
پاسداری از خلوص عینیت است، اما بدلیل جانبداری از بیطرفی اجتماعی و نامشروطیت کامل
پژوهش علمی، نه قادر به مبارزه بر ضد ایدئولوژی های غیر علمی است و نه قادر به
حراست از علم، در مقابل نفوذ و تسلط نیروهای اجتماعی ارتجاعی است.
4
· محکوم کردن پژوهش علمی به
انفعال درمقابل تأثیرات اجتماعی، به معنی ممانعت از کاربست پژوهش، بمثابه ابزار
عملی و انقلابی در تحولات جهانی است.
5
· اعلام استقلال شناخت علمی، در
مقابل موضعگیری های اصلی جهان بینانه، اوبژکتیویسم را ناگزیر به امپیریسم ناب
نزدیک می سازد و خطاهای زیرین را به دنبال می آورد:
الف
· جدا کردن دوئالیستی قوه شناخت
و قوه قضاوت شعور انسانی و در مقابل هم قرار دادن آنها.
ب
· جدا کردن دوئالیستی احکام
مربوط به حقایق امور و قضاوت های ارزشی و در مقابل هم قرار دادن آنها.
پ
· جدا کردن دوئالیستی اوبژکت شناخت
و سوبژکت شناخت و در مقابل هم قرار دادن آنها.
ت
· اوبژکتیویسم درعرصه جامعه منجر
بدان می شود که ضرورت تاریخی و قانونمندی عینی جدا ازعمل سوبژکتیو انسان ها در نظر
گرفته شود.
6
· اوبژکتیویسم به عنوان اصل
(پرنسیپ) تاریخ نویسی، خواهان «درک روابط تاریخی بدون توجه به کرد و کار انسانی
است و بدین طریق خصلت ارتجاعی خود را نمایان می سازد.»
·
(مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد 3، ص 40)
7
· مارکسیسم بر خلاف اوبژکتیویسم،
بر جانبدار بودن پژوهش علمی و بویژه پژوهش علمی ـ اجتماعی تأکید می ورزد.
8
· مارکسیسم به پژوهش عینی
مناسبات و قانونمندی های اجتماعی می پردازد، تا از شناخت حاصله، نتایج عملی برای
عمل انقلابی طبقه کارگر بدست آورد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر