۱۳۹۵ آذر ۱۵, دوشنبه

سیری در گفت و گوی شهاب شهسوار و رئیس دانا (10)


فریبرز رئیس‌دانا
 (۱۳۲۷) 
سرچشمه:
صفحه فیسبوک روزبه نوید 
ویرایش و تحلیل از
مسعود بهبودی

شهاب:
شبیه به انقلاب چین؟
برداشت متفاوت از مارکسیسم؟

رئیس دانا:

از این جهت می ‌توان گفت که
شباهتی با انقلاب خلقی یا تمام خلقی مائو تسه تونگ داشت.

اما واقعیت این است که
کاسترو و کاستریست‌ها، مائوییست نبودند،
آنها به همه ارزش ‌های انقلابی همه جهان احترام می ‌گذاشتند
و از آن درس می ‌گرفتند،
حتی چه ‌گوارا در میان میراثی که از او باقی مانده
در کوله ‌پشتی‌اش کتاب ‌هایی از ساموئلسون، اقتصاددان نئوکلاسیک آمریکایی داشته و هم از تروتسکی.

اما واقعیت این است که
در تحلیل نهایی
چه گوارا و یارانش و کاسترو عمدتا وفادار به شیوه لنینی بودند،
 این شیوه لنینی به جای کادرهای انقلابی در سراسر جامعه،
کار خودش را از جنگل‌ های سیراماسترا شروع کرد.

1
شهاب:
شبیه به انقلاب چین؟
برداشت متفاوت از مارکسیسم؟

·        سؤال شهاب شهسوار، این است که آیا جنبش انقلابی در کوبا، بسان جنبش رهائی بخش ملی در جمهوری خلق چین، استنباط متفاوتی از مارکسیسم بوده است؟

·        خدا می داند که منظور شهاب شهسوار از مارکسیسم چیست؟  

2
رئیس دانا:
از این جهت می ‌توان گفت که
شباهتی با انقلاب خلقی یا تمام خلقی مائو تسه تونگ داشت.

·        از این جواب رئیس دانا ـ قبل از همه ـ معلوم می شود که برای او، در دیالک تیک فرم و محتوا، نقش تعیین کننده از آن فرم است.
·        به همین دلیل، انقلاب رهائی بخش ملی در جمهوری خلق چین، بنا بر فرم آن «تعریف» و عملا تحریف می شود.
·        جنبش رهائی بخش ملی چین در فازهای اغازینش مبتنی بر وحدت حزب کمونیست چین با کومین تانک (حزب بورژوازی چینی) بوده است.
·        مائوتسه دون احتمالا به همین دلیل فرمال (ترکیب طبقاتی شرکت کنندگان در جبهه رهائی بخش ملی) آن را انقلاب خلقی و یا تمامخلقی نامیده است.
  
3
رئیس دانا:
از این جهت می ‌توان گفت که
شباهتی با انقلاب خلقی یا تمام خلقی مائو تسه تونگ داشت.

·        کسی که محتوای انقلابات اجتماعی را فراموش می کند و فرم آنها را مطلق می کند، به همین روز می افتد که رئیس دانا افتاده است:
·        از شناخت فرم جنبش انقلابی کوبا نیز عاجز می ماند.

·        احتمالا تحلیل مارکسیستی ـ لنینیستی از جنبش انقلابی کوبا صورت نگرفته است و هر کس در این واویلای پر گرد و خاک، «از ظن خود» دست به داوری و پسداوری می زند.

4
رئیس دانا:
از این جهت می ‌توان گفت که
شباهتی با انقلاب خلقی یا تمام خلقی مائو تسه تونگ داشت.

·        اگر برادر فیدل و برخی از پارتیزان ها، عضو حزب کمونیست باشند، می توان گروه مسلح تحت فرمان فیدل کاسترو را واحد مسلح پیشقراول حزب کمونیست کوبا محسوب داشت.
·        (به همین سان هم می توان سازمان نظامی مخفی حزب توده را واحد مسلح حزب توده قلمداد کرد.)  

·        در غیر این صورت باید دلیل دیگری برای سمپاتی توده های مولد و زحمتکش نسبت به گروه فیدل و تشکل و سازمان یابی و حمله وتسخیر پیشاپیش قدرت دولتی ـ مرکزی پیدا کرد.

رئیس دانا:
وقتی انقلاب شروع شد،
توده‌های مردم و به ویژه دهقانان به همکاری برخاستند.
انقلابی‌ها دیرتر از مردم به شهر رسیدند،
 مدت‌ها بود که شهر در اختیار مردم قرار گرفته‌ بود و
چریک‌ ها بعد از سقوط دولت به شهر رسیدند.

·        به احتمال قوی، تبلیغ مشی و مرام خلقی گروه فیدل میان توده های زحمتکش شهر و روستا توسط اعضای حزب کمونیست کوبا صورت گرفته است.
·        در غیر این صورت باید به امداد غیبی پناه برد و به توضیح ایرئالیستی و ایراسیونالیستی این پدیده کمر بست.

5
رئیس دانا:
از این جهت می ‌توان گفت که
شباهتی با انقلاب خلقی یا تمام خلقی مائو تسه تونگ داشت.

·        این حدس ما بیشتر تأیید می شود، اگر رابطه ارگانیک کوبای کاسترو با جامعه کشورهای سوسیالیستی و حمایت وسیع آنها از هر لحاظ در نظر گرفته شود.
·        چنین رابطه ای فقط توسط حزب کمونیست کوبا می توانست برقرار شود.

·        جنبش رهائی بخش ملی کوبا و چین بلحاظ ماهوی شبیه یکدیگر اند و نه بلحاظ فرم.
·        هم چین و هم کوبا کشورهای تحت سلطه بوده اند و جنبش انقلابی، ماهیت رهائی بخش ملی داشته است:
·        چین تحت سلطه امپریالیسم ژاپن بوده و کوبا تحت سلطه امپریالیسم امریکا.
·        فرم جنبش رهائی بخش ملی در چین و کوبا اما متفاوت بوده است:

4

رئیس دانا:
از این جهت می ‌توان گفت که
شباهتی با انقلاب خلقی یا تمام خلقی مائو تسه تونگ داشت.

·        جنبش رهائی بخش ملی چین تحت رهبری مستقیم حزب کمونیست چین ـ به مثابه بزرگ ترین حزب کمونیست جهان ـ بوده است و با سیستم سوسیالیستی جهانی در رابطه نظری و علمی عمیق و عضوی (ارگانیک) قرار داشته است.

·        در صفوف رهبری ارتش سرخ چین، کمونیست های سرشناس آلمانی جنگیده اند و نقش مشاور مائوتسه دون را به عهده داشته اند.
·        ارتش سرخ چین از همان لحظات آغازین تحت حمایت جوامع سوسیالیستی قرار داشته است.
·        اینکه هنوز هم تندیس استالین در پکن به چشم می خورد، نشانه قدردانی حزب کمونیست چین از اتحاد شوروی است.

·        برخی از کادرهای حزب توده، عدم حمایت شوروی از حزب توده در زمان مصدق را در تمرکز توجه عمیق حزب کمونیست شوروی به جمهوری خلق چین می دانستند.

·        این نظر اگرچه درست نیست، ولی حاوی هسته هائی از حقیقت عینی است.

5
رئیس دانا:
از این جهت می ‌توان گفت که
شباهتی با انقلاب خلقی یا تمام خلقی مائو تسه تونگ داشت.

·        در کوبا از این حمایت ها خبری نبود.
·        انقلاب کوبا اما از سمپاتی وسیع مردم و بویژه روشنفکران کشور همسایه (ایالات متحده امریکا) و دیگر کشورهای امریکای لاتین برخوردار بوده است.

·        عدم مداخله مستقیم ایالات متحده امریکا در کوبا و پرهیز از سرنگونی رژیم انقلابی به احتمال قوی به همین دلیل بوده است:
·        هراس از جنبش مردم امریکا.

·        ضد انقلاب کوبا در مهاجرت امریکا برای قبولاندن توطئه مسلحانه به دولت امریکا کلی تظاهرات خیابانی به راه انداخت و پس از عملیات مسلحانه شکست خورد.
·        بدون آنکه دولت امریکا باند های مافیایی ـ ضد انقلابی کوبا را علنا و عملا مورد حمایت قرار دهد.

·        تنها کاری که دولت امریکا در این زمینه انجام داد، کمک لوژیستیکی به آنها برای فرار از کوبا به امریکا از سوئی و خرید اسرای ضد انقلابی از دولت کوبا بود:
·        ایالات متحده امریکا برای بازخرید ضد انقلابیون اسیر خروارها دارو به کوبا داد.

·        دلیل پرهیز از ترور مستقیم فیدل نیز همین محبوبیت انقلابیون کوبا در میان مردم امریکا بوده است.
·        دولت امریکا سعی وافر داشت که رد پائی از خود در ترور رهبر انقلابی کوبا باقی نگذارد.

6
اما واقعیت این است که
کاسترو و کاستریست‌ها، مائوییست نبودند،
آنها به همه ارزش ‌های انقلابی همه جهان احترام می ‌گذاشتند
و از آن درس می ‌گرفتند،

·        این جمله رؤسای دانا به چه معنی است؟

·        منظور رؤسای دانا از کاستریسم، احتمالا کاستروئیسم است.

الف
·        این واژه را برخی از یاران ضد مارکسیستی کاسترو در مصاحبه با رسانه های امپریالیستی نیز بر زبان می رانند و خود را نه کمونیست، بلکه کاستروئیست قلمداد می کنند و ادعا می کنند که کاسترو گول شان زده است و دو زاری شان بعد ها افتاده است.

·        طنز بدی نیست:
·        این بدان می ماند که کسی از فرط حواس پرتی خود را فخرفروشانه مرید مرادی قلمداد کند و ضمنا مراد خود را عوامفریب بداند.

ب
·        در زباله نامه های تروتسکیستی و جمارانیستی و جمکرانیستی هم از همین مفهوم بی در و پیکر استفاده می شود:

میلیتانت:
کاستروئیسم:
بُن بست ناسیونالیسم خرده بورژوایی
(به بهانۀ درگذشت فیدل کاسترو)

پایگاه بصیرت
افول کاستروئیسم

قالب فارسی
پاياني براي کاستروئیسم در کوبا

عصر ایران
افول کاستروئیسم

باشگاه اندیشه
کاستروئیسم
آمیزه ‌ای از سنت انقلابی امریکای لاتین و ایدئولوژی کمونیسم
که فیدل کاسترو، رهبر کوبا (از 1959) پدید آورنده‌ ی آن است.

·        این مفهوم سازی های حضرات اما بر چه مبنا صورت می گیرند؟

باشگاه اندیشه
کاستروئیسم
آمیزه ‌ای از سنت انقلابی امریکای لاتین و ایدئولوژی کمونیسم
که فیدل کاسترو، رهبر کوبا (از 1959) پدید آورنده‌ ی آن است.

·        منظور حریف اولا از سنت انقلابی، فرم مبارزه است.
·        کاستروئیسم ثانیا فرم مبارزه خاص امریکای لاتین قلمداد می شود.
·        یعنی مبنای جغرافیائی به فرمالیسم افزوده می شود.
·        در «تعریف» حریف جمکرانی از کاستروئیسم، فرم جغرافیائی با محتوائی به نام ایده ئولوژی کمونیسم پر می شود.
·        از سرتاپای حریف حراف، خریت می تراود.

·        چون ایده ئولوژی فی نفسه، طبقاتی است.
·        کمونیسم، کمونیسم علمی، سوسیالیسم علمی و یا مارکسیسم ـ لنینیسم، ایده ئولوژی طبقه کارگر است.
·        به همان سان که لیبرالیسم، ایده ئولوژی بورژوازی آغازین بوده است.
·        به همین دلیل جفنگ ایده ئولوژی کمونیسم به معنای ایده ئولوژی ایده ئولوژی خواهد بود.

·        اما کاستروئیسم به چه معنی است؟  

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر