پروفسور دکتر الفرد
کوزینگ
برگردان
شین میم شین
برگردان
شین میم شین
9
·
پژوهش گذار از یک فرم حرکت واقعیت عینی به فرم دیگر حرکت
آن، به پیدایش «علوم سرحدی» و یا «علوم گذاری» منجر شده است:
·
مثلا بیوشیمی، بیوفیزیک، شیمی فیزیکی.
10
·
روند تمایز علوم اما آنها را هرچه قوی تر به هم پیوند می
دهد و به انتگراسیون (همپیوندی) دانش منجر
می شود.
11
·
علومی از قبیل فلسفه مارکسیستی ـ لنینیستی، ریاضیات و یا
سیبرنتیک برای انتگراسیون دانش اهمیت بزرگی دارند.
12
·
برای اینکه نتایج این علوم، خصلت عام دارند و شامل حال
کلیه فرم های حرکت ماده می شوند.
الف
·
علم مدرن پدیده فوق العاده بغرنج و چند لایه ای است.
ب
·
علم مدرن فرم خاص شعور اجتماعی است.
پ
·
علم مدرن حلقه خاصی در تقسیم اجتماعی کار است.
ت
·
علم مدرن یک نهاد اجتماعی است.
ث
·
علم مدرن نیروی مولده بیواسطه جامعه است.
ج
·
علم مدرن مبنای نظری (تئوریکی) اداره جامعه است.
13
·
علم ـ بمثابه سیستمی از معارف ـ در وهله اول، در فرم پدیده های فکری (مفاهیم،
مقوله ها، تئوری ها و غیره) وجود دارد.
14
·
از آنجا که تولید ایده ها ـ همانند تولید مادی ـ یک روند
اجتماعی است، علم بمثابه بخشی از حیات معنوی جامعه، بمثابه فرم خاصی از شعور
اجتماعی محسوب می شود.
15
·
شناخت علمی اما با روند کار تماماجتماعی همبستر است.
16
·
علم که از آغاز بطور با واسطه، جزو کردوکار عملی تولید
بوده است، به دنبال تقسیم اجتماعی کار به کار عمدتا جسمی و کار عمدتا روحی، به عرصه خاصی از تقسیم
اجتماعی کار بدل شده است.
17
·
این عرصه کار اجتماعی تعداد بسیار و روز افزونی از
مؤسسات علمی، سازمان های علمی و روابط اجتماعی را در بر می گیرد.
18
·
علم مدرن، نه فقط بمثابه فرمی از شعور اجتماعی وجود
دارد، بلکه علاوه بر آن، از وجود مادی در جامعه برخوردار است.
19
·
اجتماعی کردن علم سبب می شود که آن به نهاد اجتماعی مهمی
بدل گردد و مخارج هنگفتی برای حفظ و توسعه خویش لازم داشته باشد.
20
·
علم مدرن ـ بطور کلی ـ تنها در رابطه با فونکسیون
اجتماعی اش قابل درک است.
الف
·
علم برای علم نیست.
·
(هدف شناخت علمی، خود
شناخت علمی نیست.)
ب
·
شناخت علمی بنا بر حوایج تولید و زندگی عملی پدید
آمده و خادم تسلط روز افزون انسان ها بر
محیط زیست طبیعی و اجتماعی است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر