حیدر
بابایه سلام
سید محمد حسین
بهجت تبریزی
(۱۲۸۵ - ۱۳۶۷)
ترجمه، ویرایش و تحلیل
از
میمحا نجار
7
حیدربابا،
حیدربابا،
ایگیت اَمَک ایتیرمز
عؤموْر کئچر، افسوس بَرَه بیتیرمز
نامرد اوْلان عؤمرى باشا یئتیرمز
بیزده، واللاه، اونوتماریق سیزلرى
گؤرنمسک، حلال ائدوْن بیزلرى
عؤموْر کئچر، افسوس بَرَه بیتیرمز
نامرد اوْلان عؤمرى باشا یئتیرمز
بیزده، واللاه، اونوتماریق سیزلرى
گؤرنمسک، حلال ائدوْن بیزلرى
·
معنی تحت اللفظی:
·
حیدر بابا، جوانمرد، زحمت کسی را
از یاد نمی برد.
·
عمر در گذر است و دریغ چاره ساز
نیست.
·
نامرد عمر به پایان نمی برد.
·
ما شما را از یاد نمی بریم.
·
اگر دیدار میسر نگردد، حلال مان
کنید.
1
حیدربابا،
ایگیت اَمَک ایتیرمز
·
محتوای معنوی این مصراع شعر شهریار،
احتمالا محتوای معنوی یکی از ضرب المثل های توده های آذری است:
·
در این مصراع شعر، مشخصه اصلی
ایگیت (مرد) فراموش نکردن امک (زحمت، خدمت) تلقی می شود.
·
پیش شرط مردانگی در این ضرب المثل
اخلاقی ـ توده ای ـ آذری، فراموش نکردن خدمت و زحمت همنوع است.
·
این ضرب المثل، به زبان ایمانوئل
کانت، یکی از امپراتیو های اخلاقی (فرامین اخلاقی) است.
·
توده آذری به ترفند این ضرب المثل،
به فرزندان خود قدر دانی از زحمت و خدمت همنوع خادم و زحمتکش خود را آموزش می دهد.
·
این اما عملا و عینا به چه معنی
است؟
2
حیدربابا،
ایگیت اَمَک ایتیرمز
·
در این مفهوم «ماستمالی نکردن و گم
و گور نکردن خدمت و زحمت همنوع»، انتقاد و اعتراض تاریخی دیرمان توده تجرید یافته
است.
·
چون خادم تر و زحمتکش تر از توده،
کسی نیست و کسی ـ همچون توده ـ در حسرت قدردانی و برسمیت شناسی خدمت و زحمت خویش
بسر نبرده است.
·
احتمالا روند و روال تشکیل ضرب
المثل های توده ای از همین قرار است.
·
این تجارب میلیون ها باره توده است
که در حافظه تاریخی توده تلنبار و انبار می شود و پس از تقطیر به صورت ضرب المثلی
در می آید.
·
این گذار دردناک از تجربه به دانش
تجربی است.
3
حیدربابا،
ایگیت اَمَک ایتیرمز
·
در این مصراع شعر و ضرب المثل توده
ای ـ آذری در مقابل معیار فئودالی مردانگی
(مردیت)، معیار توده ای مردانگی قرار داده می شود.
·
شخصیت ایدئال توده آنتی تز شخصیت
ایدئال طبقه حاکمه فئودالی است:
الف
·
مشخصات مردیت در ایده ئولوژی فئودالی،
شجاعت و شهامت و شق القمر و غیره است.
·
فئودال زاده ها با این سجایای
اخلاقی تربیت می شود.
ب
·
شخصیت ایدئال توده و فضایل و
سجایای توده ای از قرار دیگر اند.
·
شخصیت توده ای و سجایای اخلاقی
توده ای، محتوائی اند و نه فرمال.
·
ماهوی و ذائی اند و نه نمودین و
ظاهری.
·
شخصیت توده ای و سجایای اخلاقی
توده ای، نا شناخته و بی نام و نشان می مانند.
·
بسان ذات شان.
·
بسان خود توده.
4
صابر محمد زاده
حیدربابا،
ایگیت اَمَک ایتیرمز
·
دیالک تیک عجیبی است.
·
قهرمانان اصیل توده ای اسم و رسم و
شهرت و آوازه و نام در نمی کنند، نمی توانند هم در کنند.
·
نامداری و نام آوری ـ اصولا و اساسا
ـ در ذات آنان نیست.
·
پهلوانان معروف توده، قاعدتا پهلوانان
توده ای اصیل نیستند.
·
از طبقات اجتماعی دیگرند که ترک
پایگاه طبقاتی گفته اند، داوطلبانه به سنگر
توده خزیده اند و پایگاه توده ای کسب کرده اند.
·
پهلوانان اصیل توده، بسان توده بی
نام و بی نشان و بی اعتنا به نام و نشان می مانند.
·
اسپارتاکوس و آصف رزمدیده و صابر محمدزاده
و غیره، استثنائی اند.
5
آصف رزمدیده
حیدربابا،
ایگیت اَمَک ایتیرمز
·
سؤال این است که چرا و به چه دلیل؟
·
چرا ایگیت ایدئال توده، هرگز خدمت
و زحمت کسی را فراموش نمی کند؟
·
درست است که تربیت توده ای، نحوه
رفتار اینچنینی را در پی دارد، ولی اخلاقیات ـ در تحلیل نهائی ـ ثانوی اند و
انعکاس نحوه زیست اند.
·
دلیل فراموش نکردن خدمت و زحمت
همنوع (نه در حق خویشتن، بلکه به طور کلی) چیست؟
·
چرا وقتی گلمحمد ـ قهرمان قصه
کلیدر ـ در انبار گندم روستا را می کشند و تل گندم را به آب می سپارد، دهقان
زحمتکش عمیقا رنج می برد و از درون بر ضد کردوکار او می شورد؟
6
حیدربابا،
ایگیت اَمَک ایتیرمز
·
دلیل این فضیلت اخلاقی را حکیم
توده پیشاپیش تئوریزه کرده و توضیح رادیکال و ریشه ای داده است:
·
در روند کار، قوای ماهوی انسانی
مادیت می یابند.
·
شیئت می یابند.
·
چیز واره می شوند.
·
در محصول کار مادی، فکری و هنری هر
کس، قوای ماهوی او، تجسم (جسمیت، مادیت، شیئیت) می یابند.
·
این بدان معنی است که محصول کار هر
کس، آیینه ای است که او در آن، لیاقت خود را، خلاقیت خود را تماشا می کند و به
خودشناسی می رسد.
·
یعنی احساس ارجمندی و ارزشمندی می
کند.
·
یعنی خویشتن را از زباله تمیز می دهد.
·
یعنی به آدمیت خود پی می برد.
·
به سوبژکتیویته خود وقوف حاصل می
کند.
7
حیدربابا،
ایگیت اَمَک ایتیرمز
·
کریم هم از این حقیقت امر به نحوی
از انحاء با خبر بوده است:
·
در قرآن کریم، خدا پس از تولید حوا
و آدم، در آیینه آندو ماهیت انسانی خود را بازمی شناسد و دلش از لذت خودشناسی
مالامال می شود.
·
به همین دلیل، فتبارک الله، احسن
الخالقین می گوید و بقیه خلایق را به سجده در مقابل محصول کراش فرمان می دهد.
8
حیدربابا،
ایگیت اَمَک ایتیرمز
·
دلیل قدردانی توده خادم و زحمتکش
از خدمت و زحمت همنوع درست در همین دیالک تیک کار است.
·
توده در محصول کار، در خدمت و زحمت
در جلوه های متنوعش، سوبژکتیویته انسانی را می بیند و بدان سر تعظیم فرود می آورد.
·
توده به همین دلیل از زحمت شناسی و
خدمت شناسی، معیار مردانگی می سازد.
·
معیار ایدئالیته می سازد.
·
توده واقعا بی نظیر و بی همتا، ستایش
انگیز و پرستیدنی است.
ادامه دارد.
ویرایش:
پاسخحذفچرا وقتی گلمحمد ـ قهرمان قصه کلیدر ـ در انبار گندم روستا را می شکند و تل گندم را به آب می سپارد، دهقان زحمتکش عمیقا رنج می برد و از درون بر ضد کردوکار او می شورد؟