میم نون
علل و دلایل تشکیل دیالک تیک تجلیل و تحقیر
در جامعه بشری
حکمت
(گلستان با ب هشتم، ص 216.)
·       
حکیمی را پرسیدند:
·       
«چندین درخت نامور، که خدای عز و جل آفریده
است و برومند، هیچ یکی را آزاد نخوانده اند، مگر سرو را، که ثمره ندارد.
·       
گویی، در این چه حکمت است؟»
·       
گفت :
·       
«هر یکی را دخلی معین است، به وقتی معلوم و
گهی تازه اند و گاه پژمرده.
·       
و سرو را هیچ نیست و همه وقتی تازه
است و این است، صفت آزادگان.»
 
·       
سعدی در این حکایت در نهایت «بی
طرفی»، دیالک تیک طبقه حاکمه و توده را و ضمنا دیالک تیک تجلیل و تحقیر را به شکل دوئالیسم
سرو و درختان میوه بسط و تعمیم می دهد.
·       
سرو ـ عملا و بی سر و صدا ـ مورد
تجلیل قرار می گیرد و درختان میوه ـ در نهایت مغلطه بازی و بی شرمی ـ تحقیر می
شوند.
·       
به قول مریم، «خرد و خوار» قلمداد
می شوند.
1
علل و دلایل تشکیل دیالک تیک تجلیل و تحقیر
در جامعه بشری
·       
اگر حافظ دیالک تیک طبقه حاکمه و
توده (دیالک تیک تجلیل و تحقیر) را به شکل دوئالیسم لعل و سنگ بسط و تعمیم داده
بود، سعدی به شکل دیالک تیک سرو و درختان برومند، بسط و تعمیم می دهد.
·       
کسب و کار هر دو اما ـ ماهیتا ـ یکی
است:
·       
ناتورالیزاسیون چیزها، پدیده ها،
سیستم ها و روندهای جامعه بشری و یا سوسیالیزاسیون چیزها، پدیده ها، سیستم ها و
روندهای طبیعی:
الف
گر
جان بدهد سنگ سیه لعل نگردد
با
طینت اصلی چه کند بدگهر افتاد
·       
حافظ دیالک تیک طبقه حاکمه و توده
را (دیالک تیک تجلیل و تحقیر) را در آیینه عالم جمادات منعکس کرده بود.
ب
چندین درخت نامور، که خدای عز و جل آفریده است و برومند، 
هیچ یکی را آزاد نخوانده اند، 
مگر سرو را، که ثمره ندارد.
·       
سعدی دیالک تیک طبقه حاکمه و توده
را (دیالک تیک تجلیل و تحقیر) را در آیینه عالم نباتات منعکس می کند.
2
چندین درخت نامور، که خدای عز و جل آفریده است و برومند، 
هیچ یکی را آزاد نخوانده اند، 
مگر سرو را، که ثمره ندارد.
·       
باید به ترفند ایده ئولوژیکی سعدی
دقتی دو چندان کرد.
·       
حافظ در تبلیغ ایده ئولوژی اشرافیت
بنده دار و فئودال و روحانی حتی به گرد سعدی نمی رسد.
·       
تنها هنری که حافظ داشته، غصب بی
سر و صدای ذراتی از گنجینه ایده ئولوژیکی سعدی و جا زدن آنها به نام خویش بوده است.
·       
سعدی روشنفکر ارگانیک طبقه حاکمه است.
·       
حافظ خودش از اعضای طبقه حاکمه است
و در مقایسه با توان تئوریکی، تئولوژیکی و ایده ئولوژیکی سعدی، برابر با هیچ است.
3
چندین درخت نامور، که خدای عز و جل آفریده است و برومند، 
هیچ یکی را آزاد نخوانده اند، 
مگر سرو را، که ثمره ندارد.
·       
این ادعای سعدی از سر تا پا ایرئال
و ایراسیونال (ضد واقعی و ضد عقلی)  است.
·       
چرا باید همه درختان برومند، برده
تلقی شوند و چند درخت انگشت شمار بی ثمر مثلا سرو، آزاد قلمداد شوند؟
4
چندین درخت نامور، که خدای عز و جل آفریده است و برومند، 
هیچ یکی را آزاد نخوانده اند، 
مگر سرو را، که ثمره ندارد.
·       
قبل از شروع به تحلیل این حکم (جمله)
سعدی، بهتر است جامه سمبلیکی از اندام درختان برومند و سرو در آوریم، تا بتوانیم
مورد تحلیل مشخص قرار دهیم:
الف
چندین درخت نامور، که خدای عز و جل آفریده است و برومند، 
هیچ یکی را آزاد نخوانده اند.
·       
منظور سعدی از درختان نامور برومند،
توده های مولد و زحمتکش اند:
·       
دهقانان
·       
کنیزان
·       
کلفت ها
·       
بنده ها
·       
غلامان
·       
نوچه ها
·       
پیشه وران
·       
صنعتگران
·       
کارگران 
·       
زنان
·       
تاجران
·       
اصناف و غیره  
·       
هیچکدام از این اعضای توده های
مولد و زحمتکش آزاد نامیده نمی شوند.
·       
اگرچه همه برومند اند و حیات مادی جامعه
را امکان پذیر می سازند.
ب
مگر سرو را، که ثمره ندارد.
·       
منظور از سرو که بی ثمر است، قبل
از همه اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی است که یا انگل و علاف اند و یا به کار
فکری و هنری مثلا وعظ و شعر و نقاشی و غیره اشتغال دارند.
·       
اینها جزو طبقات اجتماعی آزاد اند.
·       
ضد دیالک تیکی برده ها و رعایا و
زحمتکشان دیگر اند.
 پ
مگر سرو را، که ثمره ندارد.
·       
سرو اما ضمنا می تواند مظهر لومپن
پرولتاریا هم باشد.
·       
چون اعضای لومپن پرولتاریا نیز بی
ثمر اند.
·       
اعضای قشر لومپن پرولتاریا را
احتمالا آزاده می نامند تا هم میان طبقه حاکمه و اینها و هم میان توده های مولد و
زحمتکش و اینها مرزبندی شود.
·       
لومپن پرولتاریا از دید سعدی از
تبار سرو اند.
·       
بی ثمر اند و آزاده اند.
·       
به قول خواجه شیراز «آزاد از هر
چیزی است که رنگ تعلق دارد»:  
غلام
همت آنم که 
زیر چرخ کبود
ز
هر چه رنگ تعلق پذیرد،
آزاد
است
5
چندین درخت نامور، که خدای عز و جل آفریده است و برومند، 
هیچ یکی را آزاد نخوانده اند، 
مگر سرو را، که ثمره ندارد.
·       
می توان گفت که سعدی دیالک تیک طبقه
حاکمه و توده را از سوئی و دیالک تیک لومپن پرولتاریا و توده را از سوی دیگر به
شکل دیالک تیک سرو و درختان برومند بسط و تعمیم می دهد و وارونه می سازد.
·       
ضمنا سرو ـ علیرغم بی ثمری به
بهانه واهی و صوری ـ مورد تجلیل قرار می گیرد و درختان میوه تحقیر می شوند.
·       
سعدی دلیل دارد.
·       
بهتر است که قبل از ادامه تحلیل، دلایل
سعدی را بشنویم:  
6
هر یکی را دخلی معین است، به وقتی معلوم
  گهی تازه اند و گاه پژمرده.
  سرو را هیچ نیست 
و همه وقتی تازه است 
و این است، صفت آزادگان.
دخل
یعنی سود
در آمد
·       
دلایل قوی باید و زورکی:
·       
دلیل آزادی و آزادگی سرو (اعضای طبقه
حاکمه و لومپن پرولتاریا) این است که بر خلاف درختان میوه که به وقت معین سود آور اند
و گاهی تر و تازه و گه پژمرده اند، هیچ ثمری ندارند، ولی در عوض، همیشه تر و تمیز
و تازه و با نزاکت و مؤدب اند.
·       
آدم باید خیلی خرفت و خر باشد که
به دلایل قوی سعدی تره خرد کند.
·       
این دلایل سعدی از سر تا پا
فرمالیستی اند.
·       
جواب جفنگ خود را خود سعدی پیشاپیش
داده است:  
صورت زیبای ظاهر
هیچ نیست
·       
تر و تازه بودن که دلیلی بر آزاد و
آزاده بودن کسی نیست.
·       
آزاد و آزاده باید درختانی باشند
که برومند اند و حیات جامعه را تضمین می کنند.
·       
سؤال این است که در ورای این مغلطه
های سعدی چه مسئله ای خرناسه می کشد؟
ادامه دارد.




هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر