میم نون
علل و دلایل تشکیل دیالک تیک تجلیل و تحقیر
در جامعه بشری
·
همانطور که ذکرش گذشت، علت ماتریالیستی
تشکیل دیالک تیک تجلیل و تحقیر و در پی آن تشکیل دیالک تیک تجلیل واژه ها و تحقیر واژه
ها، تقسیم جامعه بشری به طبقات اجتماعی است.
·
کشف این نکته، کلید اصلی گشایش در
صندوق معما ست.
·
چرا و به چه دلیل؟
1
علل و دلایل تشکیل دیالک تیک تجلیل و تحقیر
در جامعه بشری
·
با تقسیم جامعه بشری به طبقات اجتماعی
متفاوت و متضاد، بشریت به مثابه نوع، شقه شقه می شود.
·
وحدت میان انسانی منفجر می شود.
·
برابری نوعی انسان ها جای خود را
به نابرابری های اجتماعی و اقتصادی و ارزشی و غیره می دهد.
·
همبستگی عمومی تار و مار می شود و جای
خود را به همستیزی (مبارزه طبقاتی از بالا و پایین) می دهد.
·
در این منجلاب جدید است که خار
خونبار دوئالیسم تجلیل و تحقیر می روید:
الف
·
اعضای طبقه حاکمه (اشرافیت بنده
دار و روحانی ) تجلیل می شوند.
ب
·
توده های مولد و زحمتکش (بنده ها، غلامان،
کنیزان، پیشه وران، صنعتگران، تجار و غیره) تحقیر می شوند.
2
علل و دلایل تشکیل دیالک تیک تجلیل و تحقیر
در جامعه بشری
·
همین دیالک تیک تحریف گشته ی تجلیل
و تحقیر به صورت دوئالیسم تجلیل و تحقیر است که در آیینه زلال آسمان منعکس می شود
و به عنوان دوئالیسم الله و ابلیس، اهورا و اهریمن، فرشته و دیو، خدا و خلق در می
آید:
الف
·
الله و اهورا و فرشته ـ در تحلیل
نهائی ـ انعکاس آسمانی ـ انتزاعی طبقه حاکمه بنده دار و روحانی است که بسان اعضای طبقه
حاکمه، به مثابه مظاهر زیبائی، خیر و خوبی، کمال مطلق از هر نظر قلمداد می شوند و
مورد پرستش، نیایش، ستایش، تحسین، تمکین، تعظیم و کرنش قرار می گیرند.
ب
·
ضد دیالک تیکی الله و اهورا و
فرشته، یعنی ابلیس و اهریمن و دیو و خلق، به مثابه ضد دوئالیستی آنها، به مثابه مظاهر
زشتی، شر و بدی، نقص و عیب مطلق از هر نظر قلمداد می شوند و مورد تلعین، تذلیل،
تخفیف و تحقیر قرار می گیرد.
3
علل و دلایل تشکیل دیالک تیک تجلیل و تحقیر
در جامعه بشری
·
این بدان معنی است که زمین در آیینه
آسمان منعکس می شود.
·
طبقات اجتماعی در آیینه ایده
ئولوژی (اساطیر، مذاهب و غیره) منعکس می
شوند، بعد رابطه ذات و عکس (الله و طبقه حاکمه، ابلیس و توده)، تحریف و وارونه می شود:
الف
·
دیالک تیک طبقه حاکمه و توده به صورت
دوئالیسم طبقه حاکمه و توده تحریف می شود.
·
چنان وانمود می شود که انگار اعضای
طبقه حاکمه نه موجودات زمینی، بلکه موجودات ماورای زمینی اند و تافته ی جدا بافته
ای اند.
·
یعنی هیچ پیوندی میان اعضای طبقه
حاکمه و توده وجود نداشته و ندارد.
·
یعنی دیوار قطور نفوذ ناپذیری میات
طبقه حاکمه و توده کشیده شده است:
·
دوئالیسم طبقه حاکمه و توده
ب
·
بعد همین دوئالیسم طبقه حاکمه و
توده در آیینه آسمان (در ایده ئولوژی طبقه حاکمه) منعکس می شود و دوئالیسم الله و
ابلیس، اهورا و اهریمن، فرشته و دیو، خدا و خلق تشکیل می شود.
پ
·
ترفند ایده ئولوژیکی ـ استحماری طبقه
حاکمه این است که دیالک تیک ذات و عکس را، دیالک تیک (دیالک تیک طبقه حاکمه و توده)
ـ (دیالک تیک الله و ابلیس) را وارونه می کند:
1
·
طبقه حاکمه، ذات را عکس جا می زند
و عکس را ذات.
·
خدا را که مخلوق آدمیان است، خالق
جا می زند و آدمیان را مخلوق.
2
·
خدا را که عکس آسمانی ـ انتزاعی طبقه
حاکمه است، خودمختار و مطلق العنان و خودکامه جا می زند و خود را، نماینده و نبی و
رسول و امام و ولی خدا در خاک.
4
علل و دلایل تشکیل دیالک تیک تجلیل و تحقیر
در جامعه بشری
·
بدین طریق بلبشوی فکری حیرت انگیزی
حاکم می شود.
·
معیارها سلب عینیت می شوند و ایده
ئولوژیزه می شوند.
·
سوبژکتیویزه می شوند:
الف
·
در فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی برده
داری، معیار عینی برای خیر و خوبی، شرافت و نجابت، تعداد بنده و غلام و کلفت و
کنیز و وسعت ملک و کثرت مال و حشم و غیره قلمداد می شود.
ب
·
بعد همین معیار زمینی به آسمان منتقل
می شود:
·
خدا به مثابه برده دار ایدئال هستی
طبیعی و اجتماعی (معبود مطلق) جا زده می
شود که بشریت و ملائکه و اجنه و پرنده و پری و حشره و خزنده و غیره فکر و ذکری جز
نیایش دم به دم او را در سر ندارند.
پ
·
توده برده و دیگر مولدین و
زحمتکشان در جامعه برده داری به دلیل بی نصیبی از وسایل تولید جاندار و جامد (حیوانات
اهلی شده، ملک و قنات و مال و حشم و غیره) تحقیر می شوند و چه بسا سلب آدمیت می
شوند و به قول ارسطو ابزار سخنگو قلمداد می شوند و نه آدم.
·
مرز میان گاو و گاو آهن و انسان مولد
و زحمتکش رفته رفته از بین می ورد.
·
توده های مولد و زحمتکش به صورت
برده بسان وسایل جاود و جاندار تولید (بسان گاو آهن و گاو و خر) به کار کمر شکن کشیده می شوند.
·
در این شرایط است که معیار معروف
زیر تشکیل می شود:
·
کار مادی (کار عمدتا جسمی) مال خر است.
ت
·
کار فکری از این به بعد در انحصار
اعضای طبقه حاکمه قرار می گیرد:
·
اربابان و ارباب زاده ها اهرم های
فکری، فرهنگی، قضائی، حقوقی، اداری، سیاسی، فلسفی، علمی، نظری، مذهبی (ایده
ئولوژیکی) جامعه را نیز تصرف و تسخیر می کنند تا تربیت مطلوب اعضای جامعه را بنا
بر منافع و علایق و سلایق خود سر و سامان دهند.
·
دیالک تیک کار مادی و کار فکری به
صورت دوئالیسم کار مادی و کار فکری تحریف و ضمنا وارونه می شود:
1
·
کار مادی و سوبژکت های متنوع کار
مادی (برده، غلام، کنیز، کلفت، پیشه ور، صنعتگر، تاجر و غیره) تحقیر می شوند و
اسامی و عناوین مربوطه به تحقیر واژه و توهین واژه بدل می شوند.
2
·
کار فکری و سوبژکت های متنوع کار فکری
(فلاسفه، علما، فقها، هنرمندان و دیگر لایه های قشر روشنفکر) تجلیل می شوند و
اسامی و عناوین مربوطه به تجلیل واژه و تحسین واژه بدل می شوند.
·
فلانی شاعر است.
·
بهمانی مجسمه ساز است.
·
آن حکیم است و این وکیل است.
·
آن شاعر است و این مجاهد.
·
این طبیب است و آن معمار
·
و الی آخر.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر