غزل
(246)  
ویرایش
و تحلیل از 
 شین میم شین 
خون
صاحب نظران ريختي، 
اي
کعبه ی حسن
قتل
اينان که روا داشت که صيد حرم اند؟
·       
معنی تحت اللفظی:
·       
ای پرستشگاه زیبائی، خون اهل نظر
را ریختی.
·       
اینها اما طوافان حرم زیبائی تو
بوده اند.
·       
چه کسی مرگ اینان را جایز دانست؟
1
  کعبه ی
حسن
·       
دلبر اکنون به کعبه زیبائی استحاله
می یابد.
·       
کعبه ای که زوار به طواف آن می
شتابند.
·       
دلبر با این توصیف، در حرف ایدئالیزه
می شود.
·       
کعبه حسن قلمداد می شود.
·       
ولی در عمل، چیز واره می شود.
·       
فرق هم نمی کند که آن چیز سنگ کعبه
باشد و یا چیز دیگر.
·       
دلبر ـ در هر صورت ـ سلب آدمیت می
شود.
2
خون
صاحب نظران
·       
سعدی و بعد ها حافظ واژه نظر، صاحب
نظر، نظرباز و نظر بازی و غیره را به معانی دیگری بکار می برند.
·       
صاحب نظر در این بیت شعر، کسی است
که قادر به تمیز زشت  از زیبا باشد.
·       
حافظ از فوت و فن نظربازی، احتمالا
به معنی برقراری رابطه با زیبارویان به ترفند اشاره و نگاه و ادا و اطوار، هنری می
سازد و بدان فخر می فروشد:  
در
نظربازی ما بی خبران حیران اند
من
چنینم که نمودم 
دگر
ایشان دانند
·       
صاحب نظر در این بیت سعدی به معنی
استه تیسین، زیبائی شناس و زیبائی آگاه است.  
3
خون
صاحب نظران ريختي، 
اي
کعبه ی حسن
·       
سعدی با مفهوم خونریزی صاحبنظر
توسط دلبر، عملا خونریزی اعضای طبقه حاکمه را «ناتورالیزه» می کند.
·       
به مثابه امری طبیعی جا می زند و
در روانشناسی خواننده می نشاند.
·       
خواننده غزلیات سعدی و حافظ، بی آنکه
خود ملتفت شود، کاسه سم ایده ئولوژیکی فئودالیسم را سر می کشند و مسموم می شود.
·       
نباید فراموش کرد که اشعار کلاسیک
های قرون وسطی در فرم های متنوع شب و روز به خورد خلایق داده می شوند.
·       
مثلا هر کس شعری سرشته به سم ایده
ئولوژیکی فئودالی را بار ها با صدای زیبای حمیرا، هایده، مهستی، شجریان و غیره می
شنود و به تدریج مسموم می شود.
4
خون
صاحب نظران ريختي، 
اي
کعبه ی حسن
·       
اکنون طبقه حاکمه امپریالیستی همین
بلا را بر سر بشریت می آورد.
·       
فرزندان خلق با بازی های کامپیوتری
جنگ می کنند.
·       
می کشند و کشته می شوند.
·       
فتح می کنند و فرار می کنند.
·       
نتیجه نهائی این بازی های بی ضرر و
زیان، ضمن اتلاف وقت گرانبها، انرژی و نیروی کودکان و جوانان و پیران، تخریب پسیکولوژیکی
افراد است.
·       
آن سان که با شنیدن تعداد میلیونی
قربانیان جنگ های امپریالیسم ساخته و دربدری میلیاردی انسان ها، حتی خم به ابرو
نمی آورند.
·       
کشتار همنوعان در روانشناسی آنها، «ناتورالیزه»
می شود.
·       
به امری مطلقا طبیعی و عادی و پیش
پا افتاده مبدل می شود.
5
صنم،
اندر بلد کفر 
پرست
اند 
و 
صليب
زلف
و روي تو در اسلام 
صليب
و صنم اند.
·       
معنی تحت اللفظی:
·       
در سرزمین کفر، پرستش صنم (بت) و
صلیب رواج دارد.
·       
در اسلام اما زلف تو صلیب و روی تو
صنم است.
·       
این غزل سعدی بلحاظ فرم و ساختار و
صنعت شعری بی نظیر است.
·       
مثلا استعمال حروف ص و سین در واژه
های صنم و صلیب و پرستش و اسلام به شیوائی این بیت شعر می افزاید و روح و روان
خواننده را بی پروا تسخیر می کند.
·       
آن سان که مادام العمر گرفتارش می
ماند و در لحظات معینی از اعماق روحش پر می کشد و بر لبش می نشنید. 
·       
جادوی شعر شیخ شیراز و خواجه شیراز
از این دست است.  
6
صنم،
اندر بلد کفر 
پرست
اند 
و 
صليب
زلف
و روي تو در اسلام 
صليب
و صنم اند
·       
سم ایده ئولوژیکی این بیت توجیه
پرستش دلبر است.
·       
سعدی عملا بت پرستی و صلیب کشی (مسیحیت)
 را توجیه استه تیکی می کند.
·       
چون دلبر زیبا ست، پس پرستش آن مجاز
است:
·       
به همان سان که بت پرستی کفار و
مسیحیان و صلیب کشی مسیحیان مجاز است.
·       
فقط کافی است که دلبر از البسه انتزاعی
اش بیرون آورده شود و به صورت سلطان و خان خونریزی نمودار گردد تا «جهانی بر او نماز
برد.»  
7
گاهگاهي
بگذر در صف دلسوختگان
تا
ثنايي ات بگويند و دعايي بدمند
·       
معنی تحت اللفظی:
·       
هر از گاهی خود را به دلسوختگان
نشان بده تا برایت هلهله و هورا کشند و دعا کنند.
·       
محتوای این بیت شیخ شیراز همان ظاهر
شدن خان و سلطان و هلهله و هورای خلایق بی خبر از خدا و خرما ست.
·       
غزلیات شعرای قرون وسطی اسباب لازم
برای تمرین واکنش به اعضای طبقه حاکمه است.
·       
درست به همان سان که نماز و تعظیم
و سجده و غیره هر روزه بارها تمرین می شود.
·       
در اشعار شعاری قرون وسطی نیز
تمکین و کرنش و نیایش و تعظیم و سجده در مقابل اعضای طبقه حاکمه آموزش داده می شود.
·       
ترفند مستور شعرا این است که اعضای
طبقه حاکمه فئودالی را به عنوان دلبر به خلایق قالب می کنند.
8
هر
خم از جعد پريشان تو زندان دلي است
تا
نگويي که اسيران کمند تو
 کم اند
·       
معنی تحت اللفظی:
·       
در هر انحنای گیسوی تو، دلی محبوس
است.
·       
تا نگویی که اسیران کمند تو، کم
هستند.
·       
این بیت شعر بلحاظ استه تیکی غول آسا
ست.
·       
دلیل دلنشینی، زیبائی و شیوائی این
بیت، واژه های «کمند» و «کم» اند، هستند.
·       
شیخ شیراز واقعا استاد سخن است.
·       
بی نظیر است.
9
هر
خم از جعد پريشان تو زندان دلي است
تا
نگويي که اسيران کمند تو
 کم اند
·       
سعدی در این بیت شعر، دیالک تیک
فرم و محتوا را به اشکال مختلف زیر بسط و تعمیم می دهد:  
الف
هر
خم از جعد پريشان تو زندان دلي است
·       
اولا به شکل دیالک تیک خم جعد و دل
 
ب
هر
خم از جعد پريشان تو زندان دلي است
·       
ثانیا به شکل دیالک تیک زندان و
زندانی 
پ
تا
نگويي که اسيران کمند تو
 کم اند
·       
ثالثا به شکل دیالک تیک کمند و
اسیر (صید)   
10
·       
آثار سعدی ـ چه نثر و چه شعر ـ بهترین
مکتب برای تمرین تفکر دیالک تیکی اند.
·       
این شعر از این بابت بی نظیر است.
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر