۱۳۹۵ شهریور ۲۷, شنبه

سیری در شعری از شیخ شیراز (3)


غزل (246)  
ویرایش و تحلیل از
 شین میم شین

خون صاحب نظران ريختي،
اي کعبه ی حسن
قتل اينان که روا داشت که صيد حرم اند؟

·        معنی تحت اللفظی:
·        ای پرستشگاه زیبائی، خون اهل نظر را ریختی.
·        اینها اما طوافان حرم زیبائی تو بوده اند.
·        چه کسی مرگ اینان را جایز دانست؟

1
  کعبه ی حسن

·        دلبر اکنون به کعبه زیبائی استحاله می یابد.
·        کعبه ای که زوار به طواف آن می شتابند.
·        دلبر با این توصیف، در حرف ایدئالیزه می شود.
·        کعبه حسن قلمداد می شود.
·        ولی در عمل، چیز واره می شود.
·        فرق هم نمی کند که آن چیز سنگ کعبه باشد و یا چیز دیگر.
·        دلبر ـ در هر صورت ـ سلب آدمیت می شود.

2
خون صاحب نظران

·        سعدی و بعد ها حافظ واژه نظر، صاحب نظر، نظرباز و نظر بازی و غیره را به معانی دیگری بکار می برند.
·        صاحب نظر در این بیت شعر، کسی است که قادر به تمیز زشت  از زیبا باشد.
·        حافظ از فوت و فن نظربازی، احتمالا به معنی برقراری رابطه با زیبارویان به ترفند اشاره و نگاه و ادا و اطوار، هنری می سازد و بدان فخر می فروشد:  

در نظربازی ما بی ‌خبران حیران اند
من چنینم که نمودم
دگر ایشان دانند

·        صاحب نظر در این بیت سعدی به معنی استه تیسین، زیبائی شناس و زیبائی آگاه است.  

3
خون صاحب نظران ريختي،
اي کعبه ی حسن

·        سعدی با مفهوم خونریزی صاحبنظر توسط دلبر، عملا خونریزی اعضای طبقه حاکمه را «ناتورالیزه» می کند.
·        به مثابه امری طبیعی جا می زند و در روانشناسی خواننده می نشاند.
·        خواننده غزلیات سعدی و حافظ، بی آنکه خود ملتفت شود، کاسه سم ایده ئولوژیکی فئودالیسم را سر می کشند و مسموم می شود.
·        نباید فراموش کرد که اشعار کلاسیک های قرون وسطی در فرم های متنوع شب و روز به خورد خلایق داده می شوند.
·        مثلا هر کس شعری سرشته به سم ایده ئولوژیکی فئودالی را بار ها با صدای زیبای حمیرا، هایده، مهستی، شجریان و غیره می شنود و به تدریج مسموم می شود.

4
خون صاحب نظران ريختي،
اي کعبه ی حسن

·        اکنون طبقه حاکمه امپریالیستی همین بلا را بر سر بشریت می آورد.
·        فرزندان خلق با بازی های کامپیوتری جنگ می کنند.
·        می کشند و کشته می شوند.
·        فتح می کنند و فرار می کنند.
·        نتیجه نهائی این بازی های بی ضرر و زیان، ضمن اتلاف وقت گرانبها، انرژی و نیروی کودکان و جوانان و پیران، تخریب پسیکولوژیکی افراد است.
·        آن سان که با شنیدن تعداد میلیونی قربانیان جنگ های امپریالیسم ساخته و دربدری میلیاردی انسان ها، حتی خم به ابرو نمی آورند.
·        کشتار همنوعان در روانشناسی آنها، «ناتورالیزه» می شود.
·        به امری مطلقا طبیعی و عادی و پیش پا افتاده مبدل می شود.

5
صنم، اندر بلد کفر
پرست اند
و
صليب
زلف و روي تو در اسلام
صليب و صنم اند.

·        معنی تحت اللفظی:
·        در سرزمین کفر، پرستش صنم (بت) و صلیب رواج دارد.
·        در اسلام اما زلف تو صلیب و روی تو صنم است.

·        این غزل سعدی بلحاظ فرم و ساختار و صنعت شعری بی نظیر است.
·        مثلا استعمال حروف ص و سین در واژه های صنم و صلیب و پرستش و اسلام به شیوائی این بیت شعر می افزاید و روح و روان خواننده را بی پروا تسخیر می کند.
·        آن سان که مادام العمر گرفتارش می ماند و در لحظات معینی از اعماق روحش پر می کشد و بر لبش می نشنید.
·        جادوی شعر شیخ شیراز و خواجه شیراز از این دست است.  

6
صنم، اندر بلد کفر
پرست اند
و
صليب
زلف و روي تو در اسلام
صليب و صنم اند

·        سم ایده ئولوژیکی این بیت توجیه پرستش دلبر است.
·        سعدی عملا بت پرستی و صلیب کشی (مسیحیت)  را توجیه استه تیکی می کند.
·        چون دلبر زیبا ست، پس پرستش آن مجاز است:
·        به همان سان که بت پرستی کفار و مسیحیان و صلیب کشی مسیحیان مجاز است.
·        فقط کافی است که دلبر از البسه انتزاعی اش بیرون آورده شود و به صورت سلطان و خان خونریزی نمودار گردد تا «جهانی بر او نماز برد.»  

7
گاهگاهي بگذر در صف دلسوختگان
تا ثنايي ات بگويند و دعايي بدمند

·        معنی تحت اللفظی:
·        هر از گاهی خود را به دلسوختگان نشان بده تا برایت هلهله و هورا کشند و دعا کنند.

·        محتوای این بیت شیخ شیراز همان ظاهر شدن خان و سلطان و هلهله و هورای خلایق بی خبر از خدا و خرما ست.

·        غزلیات شعرای قرون وسطی اسباب لازم برای تمرین واکنش به اعضای طبقه حاکمه است.
·        درست به همان سان که نماز و تعظیم و سجده و غیره هر روزه بارها تمرین می شود.
·        در اشعار شعاری قرون وسطی نیز تمکین و کرنش و نیایش و تعظیم و سجده در مقابل اعضای طبقه حاکمه آموزش داده می شود.
·        ترفند مستور شعرا این است که اعضای طبقه حاکمه فئودالی را به عنوان دلبر به خلایق قالب می کنند.

8
هر خم از جعد پريشان تو زندان دلي است
تا نگويي که اسيران کمند تو
 کم اند

·        معنی تحت اللفظی:
·        در هر انحنای گیسوی تو، دلی محبوس است.
·        تا نگویی که اسیران کمند تو، کم هستند.

·        این بیت شعر بلحاظ استه تیکی غول آسا ست.
·        دلیل دلنشینی، زیبائی و شیوائی این بیت، واژه های «کمند» و «کم» اند، هستند.
·        شیخ شیراز واقعا استاد سخن است.
·        بی نظیر است.

9
هر خم از جعد پريشان تو زندان دلي است
تا نگويي که اسيران کمند تو
 کم اند

·        سعدی در این بیت شعر، دیالک تیک فرم و محتوا را به اشکال مختلف زیر بسط و تعمیم می دهد:  

الف
هر خم از جعد پريشان تو زندان دلي است

·        اولا به شکل دیالک تیک خم جعد و دل  

ب
هر خم از جعد پريشان تو زندان دلي است

·        ثانیا به شکل دیالک تیک زندان و زندانی

پ
تا نگويي که اسيران کمند تو
 کم اند

·        ثالثا به شکل دیالک تیک کمند و اسیر (صید)   

10
·        آثار سعدی ـ چه نثر و چه شعر ـ بهترین مکتب برای تمرین تفکر دیالک تیکی اند.
·        این شعر از این بابت بی نظیر است.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر