جمعبندی از
مسعود بهبودی
از آن روزی که اینترنت بنا شد
زن خونه ز مرد خود جدا شد
نه چای آماده و نه استکانی
دریغ از پختن یک لقمه نانی (؟)
سر صبحی که پی جو تا سحرگاه
موبایلش روشنه هر گاه و بی گاه
گهی اینترنت و واتس آپ و گه چت
پیامک میزنه این خط به اون خط
خیالش نی بچه ش داره میمیره
خوراکش خورده یا اینکه نخورده (؟)
خیالش نی که مردش خسته و زار
میاد خونه شبانگاهان سر کار (؟)
سرش توی موبایلش هی میخنده
پیامک میزنه خالی میبنده
به جای همدمی با مرد خونه
موبایلا روز و شب همدمشونه
الهی این موبایلا را تو بشکن
دل بیچاره ی مردا رو نشکن
قدیما مرد و زن همراه و همدل
حالا همدم شده خط ایرانسل
الهی کابل اینترنت جدا شه
موبایلا از دست زن ها رها شه
از آن روزی که این تانگو بنا شد
زن خونه ز مرد خود جدا شد
این شعر بلحاظ محتوا (مضمون) و ساختار معیوب است.
احتیاج به ویرایش دارد:
1
نه چای آماده و نه استکانی
دریغ از پختن یک لقمه نانی (؟)
لامصب
زن خانه که شاطر نیست
تا نان بپزد.
2
خیالش نی بچه ش داره میمیره
خوراکش خورده یا اینکه نخورده (؟)
«می میره» که همقافیه با «نخورده» نیست.
3
خیالش نی که مردش خسته و زار
میاد خونه شبانگاهان سر کار (؟)
ویرایش:
میاد خونه شبانگاه از سر کار
4
این شعر ضمنا
ربطی هم به زنگرائی ندارد.
بیشتر متمایل به مردگرائی سنتی است.
5
علاوه بر این
زنگرائی مفهومی انتزاعی است.
فی نفسه نه مثبت است و نه منفی
زنگرایی می تواند
ـ ماهیتا ـ
فاشیستی و بشریت ستیز و زن ستیز باشد
کار یعنی چی؟
1
کار یعنی مادیت بخشی به اندیشه.
2
قبل از تولید خانه
مدل فکری خانه در ذهن عمله و بنا تشکیل می یابد.
3
عمله و بنا
بعد به مدد آب و خاک و آهک و آهن و سنگ و سیمان
به مدل فکری
مادیت می بخشند:
4
خانه دیالک تیکی از ماده و روح
(دیالک تیکی از مصالح ساختمانی و اندیشه)
است.
5
فرق لانه زنبور با کلبه عمله و بنا همین است.
6
بدون ایده و اندیشه
تولید چیزی نمی تواند امکان پذیر گردد.
7
علم یکی از اجزای نیروهای مولده است.
علم نیروی مولد بیواسطه است.
8
مراجعه کنید به نیروهای مولده، علم، فن
در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
9
علم اما از عمل نشئت می گیرد.
در دیالک تیک علم و عمل
نقش تعیین کننده از آن عمل است
10
علم
بعدا
به نوبه خود
به عمل مدد می رساند.
دیالک تیک علم و عمل
دیالک تیک تئوری و پراتیک
11
فن (تکنیک)
فرمی از جامه عمل پوشی (مادیت و شیئیت یابی)
اندیشه است.
محصول تولید در این مورد
وسیله تولید است.
عجب جفنگی!
1
در همه جوامع بشری
تصمیمات تعیین کننده را طبقه حاکمه می گیرد.
2
اجامر هیئت حاکمه
ـ در تحلیل نهائی ـ
ماموران گوش به فرمان طبقه حاکمه اند.
3
میان طبقه حاکمه و هیئت حاکمه
رابطه دیالک تیکی زیربنای اقتصادی و روبنای ایده ئولوژیکی
برقرار است.
4
نقش تعیین کننده در این دیالک تیک
از آن طبقه حاکمه (زیربنای اقتصادی) است.
5
طبقه حاکمه ضمنا مامورین متنوع و متفاوت و حتی بظاهر متضاد دارد.
6
مثال
هم احزاب دموکرات مأمور طبقه حاکمه اند
هم احزاب جمهوری خواه
هم احزاب فاشیستی ـ دست راستی افراطی
هم احزاب لیبرال
هم احزاب چپ سوسیال ـ دموکرات
7
در عیران
هم اجامر جماران و جمکران مامورین طبقه حاکمه اند
هم دار و دسته موسوی و کروبی و رهنورد
هم حتی سلطنت طلبیسم
و هم لائیک ها و جمهوری خواهان عیرانی
و هم حتی دارو سته مجاهدین خدا می داند، کی.
8
طبقه حاکمه خیلی از نمایندگانش را در آب نمک می خواباند
تا به وقت نیاز برون آورد و به کار گمارد.
9
گاهی عناصری از هیئت حاکمه
ضمنا جزو و یا حتی عضو طبقه حاکمه اند.
10
طبقه حاکمه
مار هفت خط و خال است.
11
طبقه حاکمه
از جنس اجنه و ملائکه و شیاطین و خدا ست
بی نام و نشان می ماند.
فعال مایشاء است ولی نامرئی است.
12
اجامر کاخ های سیاه و سفید
ـ در تحلیل نهائی ـ
ماموران مزد بگیر طبقه حاکمه اند.
13
گاهی حتی رئیس جمهور امریکا را
به محافل طبقه حاکمه راه نمی دهند.
14
جورج بن جورج
بسان سید علی و عسگر اولادی غیره
هم عضو طبقه حاکمه بوده است و هم مأمور سیاسی آن.
تبار خونی تان
در دل جماران است
و خاوران دیری است که از خون خلق نالان است.
ایران و امریکا و غیره
فرم اند.
1
در امریکا و ایران و همه جای جهان
دیالک تیک توده و طبقه حاکمه
شعله ور است.
2
اجامر طبقه حاکمه در کاخ ها
طبقه حاکمه واحدی را تشکیل می دهند.
3
توده بی همه چیز مولد همه چیز
نیز به همین سان.
4
جهان دو قطبی است
جهان دیالک تیکی است.
5
جنگ رنج بر به ضد گنج بر
در جریان است.
6
خرم آن کس که سگ رنجبر است.
7
طبقه حاکمه با عبا و بی عبا، با عمامه و بی عمامه
در بن بست تاریخ گیر کرده است
تنها ره نجاتش
جنگ افروزی و خون ریزی است.
8
تنها ره رهائی اش
خاورانیزاسیون جهان است.
9
فوندامنتالیسم
(چه جمارانی، چه عردوغانی و چه عرعرستانی)
برادر خوانده فاشیسم است.
10
فرق ماهوی میان اجامر طبقه حاکمه
در عیران و عنیران
وجود ندارد.
11
سگ زرد داداش شغال است.
12
دموکرات ها اما بهتر از ترامپ ها هستند.
13
اوباما بهتر از جورج بن جورج بود.
14
شخصیت های تاریخی
تاریخساز نیستند
ولی هیچکاره و هیچواره هم نیستند.
15
آش خور ها بهتر از لاش خور ها هستند.
جایگاه
لامصب
1
جایگاه جائی است که کسی اشغال کرده است.
2
جائی است که در آن زندگی می کند و نقشی در زندگی به عهده دارد.
3
جایگاه اجتماعی مولد
در تولید اجتماعی است.
5
انگل بیگانه با تولید است.
6
انگل از اندام موجود میزبان
تغذیه می کند.
لاشخور است.
7
ثروت مسلمانان کذائی
از بابک زنجانی تا کوسه رفسنجانی
نتیجه عرق جبین این اجامر که نیست.
8
اینها پارازیت اند که
به بهانه دین
به جان مسلمین و کافرین و آن و این افتاده اند.
تو کجائی تا شویم ما چاکرت؟
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر