خود مؤلف
در وهله اول تعیین کننده نیست.
1
اثر مؤلف مهم است.
2
نظر افراد مهم است.
3
چون خود فرد می تواند در نظرش تجدید نظر کند و یا حتی بمیرد.
4
نظر او
چه علمی و چه خرافی
اما می ماند و مؤثر می افتد.
5
بدون زمینه نظری لازم برای جنایات
جنایات فاشیسم و ناسیونال ـ سوسیالیسم و فوندامنتالیسم
نمی توانست و نمی تواند
به این آسانی ها کسب مقبولیت توده ای کند.
6
برای روشنگری
آلترناتیو و بدیلی وجود ندارد.
نازنین تهران
ایران و باغ خاطره هاي لگد شده
ايران و بغض فسفري من كه سد شده
ايران و بيشه هاي پلنگان كه سال ها ست
جولانگه حقارت (سخافت؟) هر ديو و دد شده
ايران و قلب من كه ترك خورده از شما
ايران و باوري كه كلك خورده از شما
ايران و خواهرم كه به تقدير دختری
هرشب به يك بهانه كتك خورده از شما
بيزارم از نشستن و تكرار ساز ها
از دادن اراده ي خود دست شانس ها
بيزارم از چشيدن طعم سياه مرگ
با مزه سليقه فريب اسانس ها
بيزارم از مني كه به زنجير بسته است
از بودن دوباره مردي كه خسته است
بيزارم از كسي كه بگويد:
«نمي شود
از هر كه پس نشسته و در خود شكسته است»
ايران و رقص مرگ و سرنگ و رگ و مواد
ايران و كوچه هاي پر از دود و اعتياد
ايران و بي پناهي اين مرز پرگهر
ايران و زخم كاري خنجر به اعتماد
ايران و سال هاي خيانت به انقلاب
ايران و خانه گردي گرگان بي نقاب
ايران و پيله كردن بر موي سر، حجاب
ايران و سر بريدن مفهوم انتخاب
بيزارم از نشستن و تكرار سازها
از دادن اراده ي خود دست شانس ها
بيزارم از چشيدن طعم سياه مرگ
با مزه سليقه فريب اسانس ها
بيزارم از مني كه به زنجیر بسته است
از بودن دوباره مردي كه خسته است
بيزارم از كسي كه بگويد نمي شود
از هر كه پس نشسته و در خود شكسته است
پایان
این شعر نازنین تهران
شعری انتقادی ـ اجتماعی ـ رئالیستی است
اما بلحاظ فرم خالی از ایراد هر چند کوچک نیست.
نماینده اصلی و اصیل ناتورالیسم
در ایران و ضمنا در جهان کیست؟
بختیاری ما ست و شادمانی ما
به قول خواجه:
«یوسف» گمشگشته باز آمد به کنعان، غم مخور
حسین
مصطفی هجری
ـ رهبرحزب دمکرات کردستان ایران ـ
ازاسرائیل تقاضای پول وحمایت سیاسی کرد .
صالح مسلم گفت:
آمریکا یک قدرت برترجهانی است که
دمکراسی را درسراسرجهان
تقویت می کند.
1
اینها هنوز چیزی نیستند.
2
باید سری به عخبار شب زد و
دید که ترک های کوهستانی
از عمه ریالیسم چه تعاریفی دارند.
نه.
قضیه این قصه بهروز دهقانی از قراری دیگر است.
نشخوار خر در این قصه دلیل دیگری دارد.
راهنمائی:
در این قصه دهقان ها پس از حمله ملخ ها
روش و رفتار خود را فراموش کرده اند
و به جای راه رفتن، مثل ملخ ها می جهند.
آزادی درک ضرورت است.
و یا
اختیار درک جبر است.
هگل الدوله دیلمی.
1
خر نمی تواند صاحب اختیار (مختار) و آزاد باشد.
چون خر است.
با پوزش از خر
2
بدون خرد کل اندیش
بدون شناخت و شعور
آدمیان فرقی با جانوران ندارند.
3
آزادی ربطی به استبداد ندارد.
4
ضد دیالک تیکی آزادی
ضرورت (جبر) است.
5
دیالک تیک جبر و اختیار
دیالک تیک ضرورت و آزادی
6
حافظ حتی از این دیالک تیک خبر داشت:
رضا به داده بده وز جبین گره بگشا
که بر من و تو در «اختیار» نگشاده است.
7
ضد دیالک تیکی استبداد (دیکتاتوری)
دموکراسی است.
عجب جفنگ هائی
شیرکو سر هم بندی می کند و تحویل خلایق می دهد.
1
پس مرگ بر مرد
چه مولد ـ چه ستمکش
چه انگل ـ چه بهره کش.
2
این جفنگ را باید فمینیسم شیرکوئیستی نامید
که اگر دستش نزنی
درجا به فاشیسم تبدیل می شود.
مولانا
عشق
تنها چیزی است که کمترین ربطی به معرفت (شناخت) ندارد.
1
عشق مثل زلزله به آدمیان تحمیل می شود.
2
عشق پدیده ای ضد عقلی است
این سخن درست نیست.
1
دینداری اولا معیار عدم حقانیت کسی
و بی دینی معیار حقانیت کسی نیست.
2
اشرافیت عیاش واپسین هم آته ئیست بوده و است.
3
زباله های فاشیست هم آته ئیست اند.
4
حتی فوندامنتالیسم های مختلف
ـ علیرغم آلت دست قرار دادن دین ـ
آته ئیست اند و بی دین اند.
5
ستون فقرات دین
از هومانیسم، اخلاق و حتی از گشتاورهای مهمی از «سوسیالیسم»
تشکیل یافته است.
به قول انگلس
انجمن های مسیحیت آغازین
سوسیالیستی بوده اند.
6
آته ئیسم
فی نفسه
مثبت و معیار نیست.
7
معیار معیارها
منافع توده های مولد و زحمتکش
است.
8
از قضا خدا هم انعکاس آسمانی ـ انتزاعی
توده های مولد و زحمتکش است.
9
مفهوم خدا را طبقه حاکمه تحریف کرده است.
10
خدای مورد نظرطبقه حاکمه
انعکاس آسمانی ـ انتزاعی اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی و بورژوازی واپسین است.
11
خدای حقیقی
انعکاس آسمانی ـ انتزاعی خدای خاک (سیاوش کسرائی) است.
12
خدای حقیقی
انعکاس آسمانی ـ انتزاعی توده های مولد و زحمتکش
(دهقانان، پیشه وران، کارگران و غیره)
است.
13
دین ثانیا بیماری روانی و غیره نیست.
14
دین فرمی از شعور (روح) اجتماعی است.
15
دین شعور اجتماعی وارونه است
چون به مسئله اساسی فلسفه
راه حل وارونه عرضه می دارد.
16
دین روح جامعه بی روح است.
دین شعور جامعه بی شعور است.
(مارکس)
17
شعور وارونه اما صدها بار بهتر از بی شعوری است.
18
دین در واقع و از دید مارکسیسم ـ لنینیسم
دیالک تیک آه و افیون است:
نه آه خشک و خالی است و نه افیون خشک و خالی است.
الف
دین آه است.
چون امید می دهد.
به مقاومت برمی انگیزد.
به همین دلیل همه جنبش های دهقانی در قرون وسطی
زیر پرچم دین صورت گرفته اند.
(انگلس)
ب
دین افیون است.
چون تخدیر می کند و توده ها را به تسلیم فرامی خواند.
19
دین را باید در دیالک تیکیت آن دید.
کدام بیماری روانی؟
20
آدمیان بدون روح و شعور
(چه در فرم دین و چه در فرم مارکسیسم ـ لنینیسم)
جنون می گیرند.
به همین دلیل فلاسفه فاشیسم و اجامر فوندامنتالیسم
همه دیوانه اند.
21
بدون روح و یا شعور که کسی نمی تواند
لحظه ای ادامه حیات دهد.
22
بدیل صادق هدایت و نیچه و لاشخورهای دیگر
برای دین و مذهب چیست؟
صدا و یا صوت
فرمی از انرژی و نیرو ست.
1
منشاء تشکیل صدا و صوت
حرکت ذرات مادی و برخورد آنها به یکدیگر است.
2
این به چه معنی است؟
3
این بدان معنی است که
فرم های انرژتیکی
به همدیگر استحاله می یابند.
4
جنبش و یا حرکت ذرات
فرمی از انرژی و نیرو ست
که به فرم دیگری از انرژی و نیرو استحاله می یابد.
مثلا
حرکت مکانیکی به صدا و صوت استحاله می یابد.
5
همین انرژی و نیروی مکانیکی می تواند به انرژی و نیروی گرمائی، الکتریکی و غیره نیز استحاله یابد.
6
سیر وسرگذشت ماشین بخار
که توسط وات از انگلیستان اختراع شده
پدیده ی شورانگیزی در همین زمینه است.
7
چیزهای مادی
(جمادات و نباتات و جانوران و انسان)
ـ در تحلیل نهائی ـ
ترکیبی از مولکول های شیمیائی اند
که در جدول مندلیف جمعبندی شده اند.
8
اگر فرمی از انرژی بر هر چیز مادی
چه جامد و چه جاندار
وارد شود
مولکول های متشکله را به حرکت در می آورد
و به برخورد به یکدیگر وامی دارد.
9
توفان و باد حاوی و حامل انرژی مکانیکی اند
که درختان تنومند و خانه های بلند را در هم می شکنند
9
شکست درختان و تخریب خانه ها
به معنی تخریب ساختار مولکولی آنها ست.
صدای ناشی از شکست درختان و یا فروپاشی خانه ها
نیز از همین برخورد ذرات مربوطه خبر می دهد.
10
انرژی گرمائی هم متقابلا می تواند به انرژی و نیروی مکانیکی
الکتریکی و غیره بدل شود.
11
می توان آب را تبخیر کرد
و ببرکت بخار حاصله فشار ایجاد کرد
12
با فشار می توان حرکت مکانیکی تولید کرد
13
با حرکت میکانیکی می توان هم لکوموتیوی را به حرکت در اورد
و هم ذرات و حتی اشیاء مادی
مثلا توربین های عظیم الجثه را..
14
با نور آفتاب
با نیروی باد
با انرژی آبشار
می توان الکتریسته (برق) تولید کرد.
نه.
1
مسئله ساده نیست.
2
در تخریب همنوع از طریق فحاشی و تهمت زنی و پیشداوری هم تعلقات طبقاتی
دخیل اند.
مثلا در این بحث با حریف.
و هم نادانی و بی شعوری می تواند دخیل باشد.
3
به عبارت بهتر
دیالک تیکی از عینی و ذهنی
(دیالک تیکی از اوبژکتیو و سوبژکتیو)
در کار است.
4
دیالک تیکی از تعلقات طبقاتی و سطح توسعه معرفتی
همیشه در کار است.
5
باید میان خر و خاین
خریت و خیانت
فرق گذاشت.
6
بغرنجی مسئله این است که
خیانت، خریت را هم به همراه می آورد
و خریت، خیانت را
ممنون
1
جامدات نادرست است.
وازه ی جامدات اصلا وجود ندارد.
چرا؟
2
برای اینکه جامد اسم نیست تا جمع بسته شود.
3
جامد
صفت است.
4
جامد
یکی از سه حالت فیزیکی (اگره گات) معروف است:
جامد
مایع
گاز
5
مثال
یخ
آب
بخار
6
جماد اما مثل نبات و حشره و حیوان و غیره
اسم است و می توان آن را جمع بست:
جمادات
نباتات
حشرات
حیوانات
7
البته صفت را هم می توان با حذف موصوف معروف جمع بست:
ولی خواننده می داند که مجموع (جمع بسته شده) نه خود صفت
بلکه موصوف است:
خوبان
در واقع یعنی آدم های خوب
و یا زنان خوب
کاش چنین بود.
1
مشخصه اصلی بورژوازی واپسین
خریت و خردستیزی و چه بسا جنون است.
2
قحط عقل اندیشنده است.
3
وحدت امپریالیسم با کنیسه و کلیسا و مسجد
با عرعرستان صعودی و عردوغان قوقولی قوقوئی
وحدت اولیگارشی روسی با اجامر جماران عیرانی
نشانه سقوط فکری و اخلاقی بورژوازی است.
4
بورژوازی آغازین
دشمن سرسخت اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی بود.
5
روبسپیر کجا سارکوزی کجا
6
ابراهام لینکن کجا ریگان و بوش و اوباما و هلری و ترامپ کجا
7
تنها نتیجه ای که از این وضع حاصل آمده و حاصل می آید
تخریب بی برگشت نیروهای مولده است.
8
تنها راه نجات سرمایه داری واپسین از بحران ساختاری ـ عمومی
همین است:
نابود سازی رادیکال نیروهای مولده جامد و جاندار
9
تنها برنامه ای که اینها دارند:
تشکیل هیروشیماهای بیشمار
برای سرمایه گذاری جهت نوسازی خرابه ها ست.
10
تنها فکر و ذکری که این مجانین در سر دارند
تخریب نیروهای مولده به عنوان راه حلی برای
گردش سریع ترسرمایه و تولید سود کلانتر است.
11
یکی از دلایل «حمایت» امپریالیسم آلمان از آوارگان سوری
کسب محبوبیت برای کسب سود کلان
در نوسازی شهرهای خراب سوریه
پس از اتمام بخور ـ نمیر جنگ است.
12
فاجعه اصلی
پس از پایان این خر تو خر خونین است.
13
ملل خاور
باید نسل اندر نسل جان بکنند
تا این وطن دوباره وطن شود.
14
همان ذلت بازسازی خرابه ها
که توده های خلق
در آسیا، اروپای شرقی و اروپای غربی
در کشورهای مختلف آلمان و ایتالیا و انگلستان و فرانسه و روسیه
شوروی و ژاپن و چین و غیره
از سر گذرانده اند،
این بار در اسیا و افریقا تکرار خواهد شد.
15
از سوئی فوندامنتالیسم های مختلف را مد مدرن روز می کنند
و از سوی دیگر از دست ترور کور مجانین خود ساخته
شکوه سر می دهند
و به بهانه تروریسم خودساخته
همه ازادی های فرمال موجود را ریشه کن می کنند.
16
تنها برنامه ی برنامه ریزی شده این مجانین،
تخریب رادیکال خانه خرد خلایق است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر