۱۳۹۵ شهریور ۲۱, یکشنبه

طبقه اجتماعی (1)


پروفسور دکتر گونتر هیدن
برگردان شین میم شین

·        طبقات اجتماعی عبارتند از گروه های بزرگی از مردم که بنا بر عوامل زیرین از یکدیگر متمایز می شوند:

الف
·        بنا بر جایگاه شان در سیستم تولید اجتماعی، که بطور تاریخی تعیین شده است.

ب
·        بنا بر رابطه شان با وسایل تولید، که عمدتا در قوانین کشوری فرمولبندی و درج شده است.

ت
·        بنا بر نقش شان در سازمان اجتماعی کار و در نتیجه، بنا بر چند و چون سهیم بودن شان در ثروت اجتماعی.

1
·        به قول ولادیمیر لنین، طبقات اجتماعی، گروه هایی از مردم اند، که یکی می تواند کار دیگری را بنا بر جایگاه مخصوص خود در سیستم اقتصادی ـ اجتماعی معین تصاحب کند.
·        (کلیات لنین، جلد 29، ص 410)

2
·        ملاک و معیار اصلی برای تعیین طبقات اجتماعی به شرح زیر است:

الف
·        جایگاه آنها در سیستم تولید اجتماعی که بطور تاریخی معین شده است.

ب
·         رابطه آنها با وسایل تولید، که ناشی از جایگاه آنها ست.

3
·        ملاک ها و معیارهای دیگر، همه از این ملاک و معیار ماهوی و اصلی سرچشمه می گیرند و لذا نه مجزا از آن و نه بطور منفرد و یا در پیوند با یکدیگر، می توانند به عنوان مبنای تمایز طبقات اجتماعی محسوب شوند.

4
·        تنها رابطه با وسایل تولید است که می تواند علت اصلی نابرابری اقتصادی و سیاسی انسان ها در جامعه طبقاتی محسوب شود.

5
·        ایدئولوگ های بورژوائی، رویزیونیستی و سوسیال ـ دموکراسی راستگرا ملاک و معیار ماهوی تعیین طبقات اجتماعی را مورد انکار قرار می دهند و ملاک ها و معیارهای فرعی و غیرماهوی را به عنوان ماهوی جا می زنند.

6
·        آنها در درک تئوریکی خود از طبقات اجتماعی، اختلافات غیرقابل انکار اقتصادی، اجتماعی و سیاسی و تضادهای موجود میان طبقات در جامعه سرمایه داری را نتیجه نقش متفاوت انسان ها درسازمان اجتماعی تولید و نتیجه تقسیم ناعادلانه ثروت اجتماعی جا می زنند.

7

·        آنها بدین طریق به نیات زیر جامه عمل می پوشانند:

الف
·        بر علل اصلی استثمار کاپیتالیستی سرپوش می نهند.

ب
·         ضرورت مبارزه طبقاتی برای امحای مالکیت کاپیتالیستی بر وسایل تولید را رد می کنند.

ت
·        به پاسداری تئوریکی از جامعه سرمایه داری می پردازند.

8
·        آنها با اشاره به تفاوت طبقات اجتماعی بلحاظ شعور طبقاتی این نتیجه را می گیرند که برای از بین بردن طبقات، تغییر شعور انسان ها کفایت می کند.

9
·        بسنده کردن به تغییر لفظی شعور مردم، همزمان با حفظ شالوه، پایه و اساس شعور طبقاتی، یعنی همزمان با حفظ طبقات اجتماعی، بطورعینی به معنی حفظ جامعه طبقاتی و سلطه سرمایه انحصاری است.   

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر