۱۳۹۵ شهریور ۹, سه‌شنبه

سیری در شعری از فروغ فرخزاد (5)



تنها، صدا ست که می ماند.

ایمان بیارویم.

1352
 فروغ فرخزاد
(1313 ـ 1345)
(1934 ـ 1966)
ویرایش و تحلیل از
شین میم شین

نامرد، در سیاهی،
فقدان مردی اش را پنهان کرده است

و سوسک، آه
وقتی که سوسک سخن می گوید.

چرا توقف کنم؟

·        معنی تحت اللفظی:
·        نامرد، فقدان مردی اش را در سیاهی پنهان کرده است.

·        آه، وقتی که سوسک سخن می گوید.

·        چرا توقف کنم؟



1
نامرد ، در سیاهی،
فقدان مردی اش را پنهان کرده است

·        این جمله فروغ از چند لحاظ معیوب است: 


2
نامرد  

·         مفاهیم مرد و نامرد از  مفاهیم متعلق به اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی اند.
·        یعنی در بهترین حالت،  مفاهیم قرون وسطائی اند.
·        یعنی ماقبل عصر جدید اند.
·        ماقبل بورژوائی اند.

·        طبقه حاکمه برده دار ـ فئودال ـ روحانی ایده ئولوژی آنتی فمینیستی خود را در این واژه ها بسته بندی کرده است.
·        آنتی فمینیسم فرمی از بسط و تعمیم خصومت با طبقات مولد و زحمتکش (کنیزان، برده ها، غلامان، رعایا) است. 


3
نامرد

·        زنان، مولد ترین و زحمتکش ترین بخش جامعه بشری اند.
·        هم مولد مثل اند.
·        هم مولد نعمات مادی اند.
·        هم مربیان نسل های نوین اند.
·        هم مدیران بی اجر و مزد اساسی ترین سلول جامعه (خانواده) اند.

·        به همین دلیل همه طبقات حاکمه، شعار آنتی فمینیسم (زن ستیزی) را بر پرچم خود نگاشته اند.

·        در زنان جامعه بشری، همه فرم های زحمت، تبلور می یابند.
·        درد و دریغ از این است که کسی نمی داند.
·        حتی خود زنان نمی دانند.


4
نامرد  

·        فروغ در این شعر انتقادی، از فرط خشم، عقلش از کار افتاده است و نمی داند که با دشنام واژه سازی از «نامرد»، عملا به تجلیل از «مرد» (ضد دیالک تیکی نامرد) می پردازد و بر ران مبارک خویش شلیک می کند.

·        این کرد و کار فروغ به معنی برسمیت شناسی ایده ئولوژی ارتجاعی و زن ستیز طبقه حاکمه است.
·        این به معنی معیار سازی از جنسیت است.
·        این بدان معنی است که مرد مظهر جنبه های مثبت مطلق و محض است.

·        ضد دیالک تیکی مرد اما فقط نامرد نیست.

·        ضد دیالک تیکی مرد، زن است.


5


نامرد

·        فروغ ظاهرا نمی داند که منظور از نامرد، زن است.
·        دشنام واژه «نامرد» در حقیقت به معنی دشنام واژه بودن زن است.


شهریار

الا ای داور دانا، تو می دانی که ایرانی
چه محنت ها کشید از دست این تهران و تهرانی

چه طرفی بست از این جمعیت، ایران جز پریشانی
چه داند رهبری، سر گشته ی صحرای نادانی

چرا مردی کند دعوی کسی کاو کمتر است از زن
الا تهرانیا انصاف می کن، خر تویی یا من

·        معنی تحت اللفظی:
·        خدای دانا تو بهتر می دانی که ایرانی جماعت از دست شهر تهران و تهرانی جماعت چه محنت ها کشیده است و ایران از این جمعیت، غیر از پریشانی چه به نصیب برده است.

·        کسی که سرگردان در برهوت خریت است، چرا باید دعوی رهبری جامعه را بکند.

·        کسی که کمتر از زن است، چرا باید دعوی مردی کند.

·        ای تهرانی، انصاف داشته باشف خر تو هستی و یا من!


6
نامرد


·        شهریار ـ شاعر اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی ـ هم در ای نشعر معروف، از واژه ی «مردی» تجلیل واژه می سازد و از واژه ی «زن» (نامردی) تحقیر واژه.
·        شهریار،  تهرانی انتزاعی منفور را کمتر از زن قلمداد می کند.

·        این بدان معنی است که در قاموس ایده ئولوژیکی شاعر فئودالیسم، زن منفور ترین موجود در روی زمین است.
·        به همین دلیل برای ریختن زهر خود به کام تهرانی انتزاعی، او را حقیرتر از زن می نامد.

·        طنز قضیه این است که شهریار مادام العمر انگل مادر (زن ترین زنان) بوده است و حتی در شعری تحت عنوان «ای وای مادرم» به این مسئله اعتراف کرده است:



آهسته باز از بغل پله ها گذشت
در فکر آش و سبزی بیمار خویش بود

امّا گرفته دور و برش هاله ای سیاه
او مرده است و باز پرستار حال ما ست

در زندگیّ ما همه جا وول می خورد
هر کُنج خانه، صحنه ای از داستان او ست

در ختم خویش هم به سر کار خویش بود
بیچاره مادرم

·        احتمالا شاعر محبوب فئودالیسم، مادرش را مرد تصور می کند و نه زن.

·        ایده ئولوژی چه بلاهائی سر آدمیان که نمی آورد.


7
نامرد ، در سیاهی،
فقدان مردی اش را پنهان کرده است

·        ایراد منطقی ـ تجربی این جمله فروغ این است که فقدان چیزی را نمی توان در جائی پنهان کرد.
·        تریاد ماده ـ زمان ـ مکان چنین کرد و کاری را مجاز نمی دارد.
·        در زمان و مکان فقط ماده (واقعیت عینی) لایزال می تواند وجود داشته باشد.
·        فقدان مردی را نمی توان در جائی نگه داشت.

·        اما منظور فروغ از این مفهوم چیست؟    


8
نامرد ، در سیاهی،
فقدان مردی اش را پنهان کرده است

·        منظور فروغ احتمالا این است که آدم ها مردی شان را، یعنی صفات مثبت شان را، سجایای اخلاقی خارق العاده شان را در ملأ عام نمودار می سازند و نامردی شان را یعنی خصایل منفی شان را در تاریکی ها از نظرها پنهان می دارند.

·        منظور دقیق تر فروغ این است که فرد منفور مورد نظر در این شعر، فردی ریاکار بوده است و جنبه های منفی اش را پنهان کرده و نشانش نداده است.
·        حالا که رابطه قطع شده، ماهیت منفی اش را رو می کند.


9

و سوسک، آه
وقتی که سوسک سخن می گوید.

·        فروغ در این جمله ی ناتمام بظاهر تمام، فرد مورد نظر را به سوسک تشبیه می کند و از واژه سوسک، پیشاپیش تحقیر واژه می سازد.
·        فروغ به هنگام سرایش این شعر، خشمگین بوده است.
·        به تخلیه روانی دست زده است.

·        تحقیر سوسک نشانه پای بندی به فرمالیسم است.
·        دلیل تحقیر سوسک توسط آدم ها فرم ناخوشایند آن است.
·        تحقیر سوسک با تجلیل پروانه توأم است.
·        اسیران فرمالیسم شیفته ظاهر اشیاء هستند و از فونکسیون و ماهیت آنها بی خبرند.


10
و سوسک، آه
وقتی که سوسک سخن می گوید.

·        تحقیر جانوران که نیای آدمیان اند، نشانه نادانی است.
·        اگر کسی طرز زندگی جانوران را مورد بررسی قرار دهد، شیفته آنها خواهد گشت.
·        برخورد ملل متمدن به طبیعت و موجودات طبیعی، تفاوت ریشه ای با برخورد ملل عقب مانده از قافله تمدن و فرهنگ دارد.



11
و سوسک، آه
وقتی که سوسک سخن می گوید.

·        فروغ در این بند شعر ـ در هر صورت ـ موضع آنتی ناتورالیستی دارد.
·        می توان گفت که آنتی ناتورالیسم فروغ در این بند شعر با آنتی فمینیسم او و حتی با آنتی هومانیسم او دست در دست می رود.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر