امیر هوشنگ ابتهاج (سایه)
(اسفند 1306)
تحلیلی از
شین میم شین
ندانم
آن كه دل و دين ما به سودا داد
بهاي
آن چه گرفت و به جاي آن چه خريد
·
ایراد معرفتی
این نظر وسیعا رایج در جهان، سوبژکتیویسم معرفتی است:
·
سوبژکتیویسم معرفتی
در تئوری شناخت، دیالک تیک اوبژکت ـ سوبژکت و دیالک تیک اوبژکتیو و سوبژکتیو را
تخریب می کند.
·
اوبژکت و اوبژکتیو
را دور می اندازد و سوبژکت و سوبژکتیو را بر تخت سلطنت می نشاند.
·
به عبارت روشن
تر، سوبژکتیویسم معرفتی مهره را مطلق می کند و صحنه را فراموش.
·
به قول برشت،
رود را مطلق می کند، بستر رود را فراموش.
·
گربه چف و گربه
نره را مطلق می کند و شرایط عینی ئی را که گربه چف و گربه نره مولود جبری آن اند،
فراموش.
1
ندانم
آن كه دل و دين ما به سودا داد
بهاي
آن چه گرفت و به جاي آن چه خريد
·
سوبژکتیویسم معرفتی
در دیار عه «هورا» و عا «شورا» رواج وسیع دارد.
·
کسی از شرایط عاشورا
خبر ندارد.
·
ولی امام شهید و
شهدای وابسته به طبقه حاکمه را همه از خرد تا کلان می شناسند.
·
علمای علامه سوبژکتیویسم
معرفتی وقتی شعری را و یا متین را «تحلیل» می کنند، خود شعر و متن را چه بسا حتی نمی
خوانند.
·
حضرات بیتی از شعری
را و یا جمله ای از متنی را بر می دارند و
به خیال پردازی و جفنگ بافی در زمینه خیالات و نیات شاعر و نویسنده مربوطه می
پردازند.
2
ندانم
آن كه دل و دين ما به سودا داد
بهاي
آن چه گرفت و به جاي آن چه خريد
·
ایراد دیگر سوبژکتیویسم
معرفتی، این است که حتی از بررسی سوبژکت مربوطه عاجز می ماند.
·
بررسی همه جانبه
سوبژکتیویسم معرفتی واجب تر از آب و نان شب و روز است.
·
سایه خیال می
کند که گربه چف و شرکاء سوسیالیسم را فروخته اند و ریگان و شرکاء، سوسیالیسم را
خریده اند.
·
این اما به چه
معنی است؟
3
ندانم
آن كه دل و دين ما به سودا داد
بهاي
آن چه گرفت و به جاي آن چه خريد
·
این ـ قبل از
همه ـ بدان معنی است که سایه سوسیالیسم را کالا تصور و تصویر می کند.
·
به همین دلیل
برای آن، قیمت قایل می شود.
·
در نتیجه، دلش می
خواهد بداند که قیمت سوسیالیسم در این دیالک تیک داد و ستد تابع دیالک تیک عرضه و
تقاضا، از چه قرار بوده است.
·
سایه هنوز به حل
این مسئله قانع نیست.
·
او می خواهد
بداند که فروشنده کالای سوسیالیسم، با پولی که از معامله مربوطه به دست آورده، چه
خریده است.
·
سؤال این است که
سایه این تصور را از کجا دارد و محتوای این سخن سایه چیست؟
4
میرزاده عشقی
(۱۲۷۳ ـ ۱۳۰۳)
شاعر، روزنامه نگار، نویسندهٔ و مدیر نشریه قرن بیستم
از مخالفان جدی سردار سپه
از پرشورترین روشنگران روشنگری پس از مشروطه
در بامداد دوازدهم تیر ماه ۱۳۰۳ خورشیدی در خانه
مسکونی اش
هدف گلوله
قرار گرفت
و در ۳۱ سالگی، چشم از جهان فرو بست.
·
سایه این بیت شعر
را به احتمال قوی تحت تأثیر شعری از میرزاده عشقی ـ روشنگر انقلابی بزرگ ـ سروده
است.
·
میر زاده عشقی بی
ادب در اعتراض به عقد قرارداد 1919، وثوق الدوله را به چالش می کشد.
·
درست به همان سان
که هوشنگ ابتهاج مؤدب گربه چف و یلسین و پوتین و شرکاء را به چالش خشماگین می کشد.
·
سایه هم بسان
عشقی خشمگینانه پرخاش می کند و دشنام می دهد.
·
پرخاش و دشنام سایه
مستور است و هر گوشی قادر به شنیدن آن نیست.
·
سیاوش کسرائی به
نفرین و دشنام قانع نیست.
·
به همین دلیل، حتی
قی می کند.
5
حسن وثوق (وثوقالدوله)
(۱۲۵۲ ش - بهمن ۱۳۲۹)
چند دوره نخست وزیر ایران بود.
وی برادر احمد قوام (قوامالسلطنه) بود.
او در دوره دوم نخست وزیری اش (مرداد ۱۲۹۷ تا تیر ۱۲۹۹)
پس از ۹ ماه گفتگوی محرمانه با بریتانیایی ها،
در ۱۸ مرداد ۱۲۹۸ با بیانیه ای خبر از بستن قراردادی
میان بریتانیا و ایران معروف به قرارداد ۱۹۱۹ داد.
بر اساس این قرارداد
همه امورات کشوری و لشکری ایران
زیر نظر
مستشاران انگلیسی و با مجوز آنان صورت می گرفت.
شعار وثوق الدوله
از قرار زیر بود:
«هر کس پول
داد، برای او باید کار کرد
وجدان، عقیده،
مسلک موهوم است.»
·
عشقی وثوق
الدوله را در شعر معروفی به چالش می کشد و جان بر سر این جسارت انقلابی ـ مدنی می
نهد:
ای وثوقالدوله،
ایـران ملک بابایت نبود
اجرت المثــل متاع بچگی هـایت نبود
مزدکــار دختــر هر روزه یکجایت نبود
تا که بفروشی به هـر کاو زرفشانی می کند.
·
محتوای این بند
از شعر میرزاده عشقی نیز همان محتوای بیت شعر سایه است:
ندانم
آن كه دل و دين ما به سودا داد
بهاي
آن چه گرفت و به جاي آن چه خريد
·
سایه ـ خواه آگاهانه
و خواه بطور خودپو ـ سوبژکت خرید و فروش را به نقد می کشد.
·
درست بسان
میرزاده عشقی که وثوق الدوله ایرانفروش را به نقد کشیده است.
·
وقتی از سنت
دیرین سوبژکتیویسم در ایران سخن می رود، به همین دلایل است.
·
سوبژکتیویسم نتیجه
فقر فلسفی است.
·
سوبژکتیویسم ظواهر
قضایا را، فرم نمودین را می بیند.
·
سوبژکتیویسم از شناخت
ماهیت قضایا، از شناخت محتوای ماهوی قضایا چیزها، پدیده ها، سیستم ها و روندهای هستی
اجتماعی است.
6
·
سوبژکتیویسم غافل
از آن است که در تاریخ بشری، «قرعه فال به نام» سوبژکت معینی زده می شود.
·
نقش مثبت و یا
منفی که سوبژکت در تاریخ ایفا می کند، قرعه فالی است که تحت شرایط عینی معینی به
نام او زده شده است.
·
اگر او هم نباشد،
قرعه فال به نام کس دیگر می افتد.
·
نقش شخصیت در تاریخ
(پله خانف) از این قرار است.
·
نقش شخصیت در تاریخ
برابر با هیچ نیست.
·
ولی تعیین کننده
نیز نیست.
·
نقش منفی وثوق
الدوله، گربه چف و گربه نره و غیره در تاریخ نیز از این قرار است.
·
می توان شخصیت
های تاریخی را ستود و یا نکوهید، باید هم ستود و نکوهید، تا حقیقت عینی روشن شود.
·
ولی نباید
فراموش شود که در تاریخ قرعه کشی صورت می گیرد و قرعه به نام این و آن می افتد.
·
شخصیت در منگنه
جبری ـ تاریخی ـ عینی، نقش مثبت و یا منفی معینی را ایفا می کند.
·
شخصیت (سوبژکت) مختار مطلق نیست.
·
هیتلر، موسولینی،
فرانکو، پینوچه، خمینی مأمور طبقه حاکمه اند و چه بخواهند و چه نخواهند، نقش منفی
محوله را ایفا می کنند.
·
این در مورد
شخصیت های مثبت تاریخ نیز صادق است.
·
لنین بارها
تکرار می کند که مأمور پرولتاریا ست.
·
این دیالک تیک
شخصیت و طبقه در حال حاضر بهتر از همیشه آشکار می گردد.
·
حالا که پرولتاریا
خاموش است، از شخصیت پرولتری اثری نیست.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر