ای مرز پر گهر
فروغ
فرخزاد
(1313
ـ 1345)
(1934
ـ 1966)
ویرایش و تحلیل از
شین میم شین
من
می توا نم از فردا
همچون
وطن پرست غیوری
سهمی
از ایدئال عظیمی که اجتماع
هر
چارشنبه بعد از ظهر، آن را با اشتیاق و دلهره دنبال می کند
در
قلب و مغز خویش داشته باشم،
سهمی
از آن هزار هوس پرور هزار ریالی که می توان به مصرف یخچال و مبل و پرده رساندش
یا
آنکه در ازای ششصد و هفتاد و هشت رأی طبیعی
آن
را شبی به ششصد و هفتاد و هشت مرد وطن،
بخشید
·
این بند شعر فروغ، مملو از
انتقادات عمیق اجتماعی است.
·
برای درک دقیقتر آن بهتر است که مفاهیم این بند شعر مورد تأمل قرار
گیرند:
«وطن پرست غیور»
« ایدئال عظیم اجتماع»
«با اشتیاق و دلهره دنبال کردن ایدئال اجتماع هر چارشنبه بعد از ظهر»
«در قلب و مغز خویش داشتن ایدئال»
«هزار ریالی هزار هوس پرور »
« به مصرف یخچال و مبل و پرده رساندن»
«به ششصد و هفتاد و هشت مرد
وطن، بخشیدن به ازای ششصد و هفتاد و هشت رأی طبیعی»
1
من
می توا نم از فردا
همچون
وطن پرست غیوری
«وطن پرست غیور»
·
فروغ در این مفهوم، فرمی از
عوامفریبی طبقه حاکمه را به چالش می کشد:
·
تبلیغ پاتریوتیسم توخالی را.
·
تبلیغ وطن پرستی انتزاعی را.
·
چرا و به چه دلیل باید از دید
فروغ، مفاهیم وطن، وطن پرست و وطن پرستی در این جهنمدره، دانه و دامی باشند؟
2
«وطن پرست غیور»
·
واژه های وطن، وطن پرست و وطن
پرستی که توسط اجامر طبقه حاکمه انگل در
هر فرصتی نشخوار می شوند، از دید فروغ ژرف اندیش، واژه های توخالی اند.
·
طبقه حاکمه انگل معنی وطن را نمی
داند.
·
وطن در قاموس جماعت انگل، واژه ای
است که از مفهوم اصلی اش تخلیه شده و با زباله ایده ئولوژیکی پر شده است.
·
چرا و به چه دلیل؟
3
«وطن پرست غیور»
·
اولا برای اینکه وطن دیالک تیکی از
سوبژکت و اوبژکت است.
·
سوبژکت وطن، توده های مولد و
زحمتکش اند که بانی بی نام و بی اعتنا به نام وطن اند.
·
وطن بدون سوبژکت وطن، پوسته ای
توخالی است.
·
فرمی بی محتوا ست.
4
«وطن پرست غیور»
·
به همین دلیل طبقه حاکمه ای که
خادمان بی ریای خلق را به بهانه های واهی تنبیه، تبعید، تخریب، شکنجه و تیرباران
می کند و مانع پیشرفت جامعه می گردد، بدترین دشمن وطن است.
·
وطن بدون فرزانگان توده، نه وطن،
بلکه مزبله است.
·
به همین دلیل، وطن مورد نظر اجامر
طبقه حاکمه انگل، واژه ای توخالی است..
·
واژه ای ایده ئولوژیکی برای
استحمار توده است.
5
«وطن پرست غیور»
·
طنز تلخ تر از زهر این جهنمدره این
است که بی وطنان بی شرم، توده را و توده ای ها را بی وطن و حتی وطن فروش می نامند.
·
سران و سرداران توده و حزب توده یا
از یار و دیار کنده و دربدر دیار غربت می شوند و یا طعمه جوخه های تیرباران می
گردند و عاملان و دست نشاندگان امپریالیسم به عنوان منجی وطن، خادم وطن، وطن پرست
و الی آخر جا زده می شوند.
·
معلوم کسی نیست که توده و حزب توده
چگونه می تواند در آن واحد هم بی وطن باشد و هم در عین بی وطنی، وطن فروش باشد.
·
سفیهان بی همه چیز طبقه حاکمه کثیف،
معنی حرف دهن خود را حتی نمی فهمند.
·
چون پیش شرط فروش چیزی، داشتن پیشاپیش
آن چیز است.
·
بی وطن که نمی تواند وطن فروش
باشد.
·
به همین دلیل فروغ از واژه بی
محتوای وطن پرستی، طنز واژه می سازد و دست به افشاگری می زند.
·
عظمت و غنای فکری غول آسای فروغ در
همین شعر آشکار می گردد.
6
من
می توا نم از فردا
همچون
وطن پرست غیوری
سهمی
از ایدئال عظیمی که اجتماع
هر
چارشنبه بعد از ظهر، آن را با اشتیاق و دلهره دنبال می کند
در
قلب و مغز خویش داشته باشم،
«ایدئال عظیم اجتماع»
·
ایدئال یعنی آرمان.
·
فروغ در این بند شعر، ایدئال قلابی
اجتماع را به نقد اجتماعی، انقلابی و علمی می کشد:
·
ایدئال هر اجتماع (همبود) اصولا
باید حاوی و حامل طرح برنامه حداکثر آتی باشد.
·
در این سامان چپاول مادی و معنوی
شده ی بی سامان، برنده شدن چند هزار ریال در بلیط بخت آزمائی به ایدئال خلایق بدل
شده است.
·
این اما به چه معنی است؟
7
من
می توا نم از فردا
همچون
وطن پرست غیوری
سهمی
از ایدئال عظیمی که اجتماع
هر
چارشنبه بعد از ظهر، آن را با اشتیاق و دلهره دنبال می کند
در
قلب و مغز خویش داشته باشم،
·
این اولا نشانه خریت خلایق وطن
پرست غیور کذائی است.
·
چون احتمال برنده شدن در بلیط بخت
آزمائی، یک در یک میلیون است.
·
به همین دلیل می توان گفت که
ایدئال عظیم اجتماع، توطئه ای برای خالی کردن جیب خلایق خر است.
·
یعنی فرمی از استثمار مبتنی بر
استحمار است.
8
«ایدئال عظیم اجتماع»
·
این ایدئال عظیم اجتماع، که فروغ
به چالش می کشد، به معنی حماقت مضاعف است:
الف
·
اولا سرهم بندی کردن ایدئال از
بلیط بخت آزمائی ایدئال کاذب (پسویدو ایدئال) است.
·
نشانه حماقت است.
·
بلیط بخت آزمائی به همان اندازه می تواند نجات دهنده (منجی)
باشد که امام هزار و اندی ساله کذائی.
ب
·
ثانیا اگر به فرض محال، کسی در
بلیط بخت آزمائی برنده شود، فقط خویشتن خویش را از فقر مادی تا حدی نجات داده است
و نه جامعه را.
·
به همین دلیل، ایدئال عظیم اجتماع،
ایدئال ضد اجتماعی است.
·
ایدئالی اگوئیستی است.
·
این اما به چه معنی است؟
پ
«ایدئال عظیم اجتماع»
·
این بدان معنی است که طبقه حاکمه،
فقط جیب خلایق را به ترفند بلیط بخت آزمائی خالی نمی کند.
·
بلکه علاوه بر آن دارائی فکری،
روحی و روانی خلق را چپاول می کند.
·
فروغ تیز بین به همین مسئله ی
سوسیولوژیکی و پسیکولوژیکی مستور هم پی برده و آن را ضمنا به نقد کشیده است:
هر
چارشنبه بعد از ظهر،
آن را
با
اشتیاق و دلهره
دنبال می کند
در
قلب و مغز خویش داشته باشم
·
خرید بلیط بخت آزمائی ضمنا به معنی
فروش دار و ندار روحی و روانی است:
·
به معنی گذر از پل صراط نازکتر از
موی «اشتیاق و دلهره» مبتنی بر انتظار روز و ساعت موعود (چارشنبه هر هفته) است.
·
به معنی تخریب پسیکولوژیکی است.
ت
«ایدئال عظیم اجتماع»
·
ارتقای بلیط بخت آزمائی به مقام
ایدئال اجتماعی توسط طبقه حاکمه، ضمنا به معنی تزریق زهر ایده ئولوژیکی
ایندیویدوئالیستی ـ کاپیتالیستی بر رگ توده است.
·
حالا می توان فهمید که جامعه قحط
الرجال ما با مرگ فروغ جوان چه نعمت بزرگ بی نظیری را از دست داده است.
·
شاید صد ها سال بگذرد و نظیری برای
این سرخگل بی همتا پیدا نشود.
·
ما شخصیتی نظیر فروغ در میان
روشنفکران کشور سراغ نداریم، که مظهر این رادیکالیته بینشی و انتقادی ـ اجتماعی
باشد.
·
دریغ و درد همین است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر