مهدی اخوان ثالث
(1307 ـ 1369)
صبوحی
از این اوستا
(1344)
ویرایش و
تحلیل از
ربابه نون
خوشا،
دیگر خوشا حال شما، اما
سپهر
پیر، بد عهد است و بی مهر است، می دانید؟
·
معنی تحت اللفظی:
·
خوش به حال شما.
·
اما خبر دارید که سپر پیر بد عهد و
بی مهر است؟
1
·
ما باید در روند تحلیل اشعار و
افکار اخوان به جهان بینی او پی ببریم.
·
مفهوم «سپهر» همان مفهومی است که
در شاهنامه ی فردوسی برای توضیح پدیده های
طبیعی و اجتماعی به خدمت گرفته می شود.
·
اگر استفاده از مفاهیم ایراسیونالیستی توسط مؤلفین شاهنامه قابل
اغماض باشد، استفاده اخوان از این مفاهیم
در عصر پیشرفت خارق العاده فلسفه و علم و فن قابل انتقاد است.
·
سؤال این است که دلیل استفاده مؤلفین
شاهنامه و اخوان از این مفاهیم
ایراسیونالیستی و منظور آنان از این
مفاهیم ایراسیونالیستی چیست؟
2
خوشا،
دیگر خوشا حال شما، اما
سپهر
پیر، بد عهد است و بی مهر است، می دانید؟
·
دلیل استفاده ی نیاکان ما (مؤلفین
شاهنامه) از مفهوم سپهر، سطح فوق العاده نازل توسعه نیروهای مولده و ضمنا علم و فن
بوده است.
·
وقتی دست کسی از مفاهیم راسیونال خالی باشد، چاره ای جز پناه
بردن به تخیل و اختراع مفاهیم ایراسیونال
باقی نمی ماند.
·
مثلا وقتی کسی از علل واقعی (رئال)
زلزله غافل باشد، چاره ای جز اختراع تصورات سوبژکتیو برایش باقی نمی ماند:
·
بدین طریق، زلزله نتیجه سر تکان
دادن نریانی قلمداد می شود، که زمین مسطح و ساکن و ثابت را بر شاخ خود نگه داشته
است.
3
خوشا،
دیگر خوشا حال شما، اما
سپهر
پیر، بد عهد است و بی مهر است، می دانید؟
·
منظور اخوان از مفهوم سپهر،
احتمالا جبر عینی هستی است.
·
بشریت و همه موجودات زنده تحت
سیطره جبر عینی هستی بسر می برند.
·
منظور از جبر عینی هستی، قوانین و
قانونمندی های عینی حاکم بر چیزها، پدیده ها، سیستم ها و روندهای هستی طبیعی و
اجتماعی است:
الف
·
این جبر عینی هستی طبیعی است که
موجب زلزله و توفان و آتش فشان و رعد و برق و باد و بوران می شود.
ب
·
این جبر عینی هستی طبیعی است که دشت سر سبزی را به برهوتی بی آب و علف تبدیل می
کند.
4
خوشا،
دیگر خوشا حال شما، اما
سپهر
پیر، بد عهد است و بی مهر است، می دانید؟
·
تفاوت انسان با جماد و نبات و
جانور این است که انسان ببرکت کار به تسلیحات عقل اندیشنده مجهز شده است و ببرکت
عقل اندیشنده به شناخت چبر عینی (قوانین و قانونمندی های عینی هستی طبیعی و
اجتماعی) و در نتیجه، به کسب آزادی نسبی از سیطره جبر عینی هستی نایل آمده است.
·
شناخت انسان هرچه عمیقتر باشد،
آزادی او به همان اندازه بیشتر خواهد بود.
·
مطلق کردن سپهر و بد عهد و بی مهر
قلمداد کردن آن توسط نیاکان ما و اخوان، به معنی اعلام نقش تعیین کننده ی جبر
(ضرورت) در دیالک تیک جبر و اختیار (ضرورت
و آزادی) است.
·
قضیه واقعا هم از همین قرار است:
الف
·
انسان و جامعه انسانی فقط به
اندازه توسعه شعور و شناخت و علم و فن، خود را از سیطره جبر عینی آزاد می سازد.
ب
·
به همین دلیل زلزله ای در ژاپن 40
نفر را راهی گور می سازد و 40 ساختمان را کم و بیش خراب می کند.
پ
·
اما همان زلزله در ایران، 40 هزار
نفر را راهی گور می سازد و 40 هزار خانه را بر سر سکنه آن دیار خراب می کند.
5
خوشا،
دیگر خوشا حال شما، اما
سپهر
پیر، بد عهد است و بی مهر است، می دانید؟
·
بدعهدی و بی مهری سپهر به معنی
تضاد دیالک تیکی میان جبر عینی و اختیار انسانی است.
·
عهد و پیمان و مهر و قهری در بین
نیست.
·
دیالک تیک جبر و اخیتار، دیالک تیک
ضرورت و آزادی در بین است.
·
به قول حکیم سرخ طوس:
توانا بود، هر که دانا بود.
·
پیش شرط توانائی به رهایش از جبر
عینی طبیعی و اجتماعی (سپهر بد عهد بی مهر)، دانائی است.
·
پیش شرط غلبه بر قوای کور و کر و
لال و سرسخت و بی رحم طبیعی و اجتماعی، شناخت ماهوی آنها ست.
·
درک قوانین و قانونمندی های عینی
حاکم بر طبیعت و جامعه است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر