تحلیلی از
یدالله سلطان
پور
دلایل اوبژکتیو و سوبژکتیو آیین شهادت
در جریانات
فاشیستی، فوندامنتالیستی و احزاب استالینیستی
·
همانطور که ذکرش گذشت، اخلاق ستیزی
و اخلاق بر اندازی طبقه حاکمه که در آثار فلسفی و هنری روشنفکران فاشیسم (نیچه و
آن و این) دست در دست با دین ستیزی می رود، برای تبدیل اعضای جامعه بشری به لومپن
پرولتاریا ست.
·
شرط لازم برای آدمیت زدائی از
اعضای جامعه، خرد زدائی از آنها ست.
·
سؤال این است که چگونه می توان اعضای
جامعه را از نعمت خرد محروم ساخت؟
·
چگونه می توان خانه خرد خلایق را به
آتش کشید؟
·
علاوه بر این، چگونه می توان اعضای
اجتماع (همبود) و جامعه را خر کرد و فاتحه
ای بر اجتماعیت اجتماع و بر جامعه وارگی جامعه نخواند؟
1
چگونه می توان
اعضای جامعه را از نعمت عقل محروم ساخت؟
·
طبقه حاکمه برای خرد زدائی از
اعضای جامعه، مغز آنها را از کار می اندازد.
·
مغز آنها را سلب فونکسیونالیته می
کند.
·
این به چه معنی است؟
2
چگونه می توان اعضای جامعه را از نعمت عقل محروم ساخت؟
·
مغز ابزار است.
·
مغز وسیله است و بسان هر وسیله،
فونکسیونی دارد.
·
دیالک تیک وسیله و فونکسیون
الف
·
به همان سان که تبر، ابزار است.
·
فونکسیون تبر، تکه تکه کردن چوب و
غیره است.
ب
·
به همان سان که چرخ خیاطی، وسیله
است.
·
فونکسیون چرخ خیاطی، دوخت و دوز
است.
پ
·
مغز ارگان است.
·
مغز عضوی از اعضای اندام
(ارگانیسم) است.
·
فونکسیون مغز، تفکر است.
3
چگونه می توان اعضای جامعه را از نعمت عقل محروم ساخت؟
·
سؤال این است که طبقه حاکمه چگونه
مغز اعضای جامعه را مفلوج و از اجرای فونکسیون خویش عاجز می سازد؟
4
·
برای تهیه پاسخ به این پرسش، باید
از خود پرسید:
·
چگونه می توان وسایل دیگر را سلب
فونکسیونالیته کرد؟
·
چگونه می توان چرخ خیاطی را از کار
انداخت؟
·
چه بلائی می توان بر سر قابلمه
آورد که به درد پخت و پز نخورد؟
5
چگونه می توان اعضای جامعه را از نعمت عقل محروم ساخت؟
·
برای سلب فونکسیونالیته از چرخ
خیاطی می توان آن را مانی پولیزه کرد.
·
برای سلب فونکسیونالیته از قابلمه
می توان آن را سوراخ کرد، کج و کوله کرد.
·
طبقه حاکمه همین بلا را بر سر مغز
اعضای جامعه می آورد.
·
مغز به طرز برنامه ریزی شده ای به
طرق متنوع و متفاوت بیشمار مانی پولیزه می شود.
6
·
مغز برای بر آمدن از عهده تفکر، به
ساز و برگ های فکری نیاز دارد.
·
مثلا به مفاهیم (واژه ها) نیاز دارد.
·
مغز بدون در اختیار داشتن گنجینه
ای از مفاهیم (واژه ها) نمی تواند کار فکری انجام دهد.
·
مفاهیم وسایل کار فکری مغز اند.
·
چرا و به چه دلیل؟
7
چگونه می توان اعضای جامعه را از نعمت عقل محروم ساخت؟
·
برای اینکه احکام (جملات، افکار)
از مفاهیم (واژه ها) تشکیل می یابند.
·
مفاهیم آجر های اولیه احکام اند.
·
واژه ها آجر های اولیه جملات اند.
·
بدون واژه نمی توان جمله ساخت.
8
·
یکی از خطرناک ترین ترفند های طبقه
حاکمه، گروگانگیری مفاهیم (واژه ها) و
تحریف آنها ست.
·
ترفند طبقه حاکمه تخلیه واژه ها از
محتوا و پر کردن آنها با زباله است.
·
این بهترین طریق برای سلب
فونکسیونالیته از مغز است.
·
مغز با این ترفند، از وسایل لازم
برای کار فکری، محروم می ماند و فلج می شود.
·
بدین طریق است که دیگر کسی حرف دهن
خود را حتی نمی فهمد، چه رسد به فهم حرف دهن همنوعانش.
·
در نتیجه فرق میان اندیشه و عرعر
از بین می رود.
9
چگونه می توان اعضای جامعه را از نعمت عقل محروم ساخت؟
·
ترفند دیگر طبقه حاکمه، تحریف طرز
کار مغز اعضای جامعه است.
·
برای درک این ترفند طبقه حاکمه،
طرز کار با چرخ خیاطی را در نظر بگیریم.
·
پیش شرط بر آمدن از عهده دوخت و
دوز، آشنایی پیشاپیش با نخ، دگمه، سوزن، انگشتانه، قیچی، الگو، انواع البسه، انواع پارچه، طرز نخ کردن
سوزن، شناخت سیستم چرخ خیاطی، طرز کار با چرخ خیاطی و غیره است.
10
·
طبقه حاکمه در این زمینه نیز دست
به خرابکاری ریشه ای و رادیکال زده و می زند:
·
طبقه حاکمه متد و یا روش و اسلوب
تفکر را تحریف می کند.
·
مثلا متد دیالک تیکی تفکر را با
متد متافیزیکی، دوئالیستی و غیره جایگزین
می سازد.
·
بدین طریق، بشریت به روزی می افتد
که بسان ساده لوحان محو جلال و جبروت شاخه های درختان (ظاهر آدم ها، عکس ها و سکس
ها) می شود.
·
در نتیجه، ریشه ها فراموش می شوند و ریشه گرائی سلب ارج و
ارزش و اعتبار می گردد.
11
·
بشریت رفته رفته خر می شود و در
بهترین حالت، کودک واره می شود.
·
دهاتی واره می شود.
·
فقط ظاهر چیزها، پدیده ها، سیستم
ها و روندهای هستی را می بیند.
·
گاهی حتی از درک ظواهر عاجز می
ماند.
·
ظاهر چیزها، پدیده ها، سیستم ها و
روندهای هستی فریبا هستند.
·
ماهیت آنها اما در اعماق است و
بدون حمایت متد دیالک تیکی دسترسی به ماهیت آنها محال است.
·
بدین طریق، خر گشتن اعضای جامعه
برنامه ریزی می شود و تعمیق می یابد.
12
·
طبقه حاکمه برای تحکیم خریت خلایق،
ارتجاعی ترین خرافه ها را از اعماق قبور قرون بیرون می کشد.
·
گردگیری می کند.
·
رنگ و لعاب و زرق و برق می زند و به
مثابه مد مدرن روز رایج می سازد.
·
طنز قضیه همین جا ست:
·
همان طبقه حاکمه ای که برای اخلاق
ستیزی به دین ستیزی توسل جسته بود، بخشیدن به کپک زده ترین ادیان رونق می بخشد.
·
دیالک تیک عجیبی بکار می افتد:
·
دیالک تیک آته ئیسم قلابی و ته
ئیسم قلابی.
·
دیالک تیک دین ستیزی تقلبی و دین
پروری پراگماتیستی
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر