تحلیلی از
یدالله سلطان
پور
اما
راه دیگری هم هست:
این
که فرد شکنجه شونده، پیش دستی کند
و خودش به بدن خودش حمله برد
تازیانه را از جلاد بگیرد و بر گُرده خود بزند.
·
سؤال این بود که اولترا عنگلابی چه
بسا آته ئیست، چگونه می تواند و به چه دلیلی باید به اولترا مازوخیست استحاله
یابد؟
·
برای تهیه پاسخ به این پرسش، باید
یاد آور شد که خودستیزی به دلایل متنوع و متفاوت کار آسانی نیست:
1
این
که فرد شکنجه شونده، پیش دستی کند
و خودش به بدن خودش حمله برد
تازیانه را از جلاد بگیرد و بر گُرده خود بزند.
·
هر موجود زنده از جانور تا انسان، تحت
سیطره بلامنازع غریزه حفظ نفس است.
·
غریزه حفظ نفس پاسبان رشوه نگیر
اندام است.
·
بی دلیل نیست که قدما بر آن بوده اند
که «گربه 7 جان دارد و نه یک جان.»
·
به همین دلیل است که عاشقان انتحار
بارها در انجام شق القمر خویش ناموفق می مانند.
·
صادق هدایت، احمد شاملو و همسرش آیدا
و غیره بارها شق القمر کرده اند و بارها قمر از دست شان، جان سالم بدر برده است.
·
غریزه حفظ نفس به هیچ وجه من
الوجوه تن به تمکین نمی دهد و سرسختانه از زندگی دفاع می کند.
·
به همین دلیل «حمله بر خویشتن» کار
ساده ای نیست.
2
این
که فرد شکنجه شونده، پیش دستی کند
و خودش به بدن خودش حمله برد
تازیانه را از جلاد بگیرد و بر گُرده خود بزند.
·
اندام انسانی علاوه بر غریزه قدر
قدرت حفظ نفس به تسلیحات عقل مسلح است.
·
اندام انسانی، میدان دیالک تیک غریزه
و عقل است.
·
حتی اگر کسی غریزه حفظ نفس را به
ترفندی از کار اندازد، عقل مزاحم سر راهش سبز می شود و مانع «حمله بر خویشتن» می
گردد.
·
از این رو، اگر کسی را که سودای
انتحار و یا خودستیزی در سر دارد، اندکی به حال خود رها کنند، منصرف می شود و زخم
های جسمی و روحی و روانی اش را حریصانه می لیسد تا حیات بر اریکه قدرت نشیند.
·
این اما به چه معنی است؟
3
این
که فرد شکنجه شونده، پیش دستی کند
و خودش به بدن خودش حمله برد
تازیانه را از جلاد بگیرد و بر گُرده خود بزند.
·
این بدان معنی است که اولترا
عنگلابی باید در آن واحد هم غریزه حفظ نفس را از کار اندازد و هم عقل اندیشنده را
از قلمرو اندام تبعید کند تا بتواند بر خویشتن خویش حمله ور شود.
·
برای از کار انداختن غریزه حفظ نفس،
می توان ترفندهای آزموده از دیرباز را به خدمت گرفت:
الف
·
طنابی ـ درخت تنومندی ـ صندلی واره
ای.
·
در این صورت تا غریزه حفظ نفس
متوجه شود، صندلی از زیر پا رها می شود و راه ورود هوا به ریه ها بسته می شود و
اولترا عنگلابی شق القمر می کند.
ب
·
پرت کردن خود از بالکن ساختمان ده
طبقه، ترفند عنگلابی دیگری است.
پ
·
سر کشیدن شجاعانه کاسه شرنگ و شوکران
در سنت سقراط دیوانه و شق القمری دردناک، ترفند دیگری است.
4
این
که فرد شکنجه شونده، پیش دستی کند
و خودش به بدن خودش حمله برد
تازیانه را از جلاد بگیرد و بر گُرده خود بزند.
·
مسئله ی دشوارتر، از کار انداختن
عقل اندیشنده است.
·
چون آدمی برای تصمیمگیری به شق
القمر انتحار و جامه عمل پوشاندن بدان، به حمایت بی چون و چرای عقل اندیشنده محتاج
است.
·
برای اینکه پیش شرط انجام هر کاری،
پیش اندیشی راجع به آن کار است.
·
کار، قبل از جامه عمل پوشیدن در
عالم واقع، در کله آدمی جامه اندیشه می پوشد.
·
به همین دلیل، شق القمر انتحار جزء
به جزء اندیشیده و برنامه ریزی می شود.
·
بی دلیل نیست که صادق هدایت به
وسواسی شگرف همه سوراخ ـ سنبه های مطبخ را چسب می زند و کامیاب می شود.
·
او این کار را قبلا در کله خود
بارها انجام داده است.
·
چسب خریده است.
·
سوراخ ـ سنبه های مطبخ را یکی پس
از دیگری جسته و یافته و مسدود کرده است.
·
سؤال اکنون این است که عقل
اندیشنده را چگونه می توان از کار انداخت؟
5
این
که فرد شکنجه شونده، پیش دستی کند
و خودش به بدن خودش حمله برد
تازیانه را از جلاد بگیرد و بر گُرده خود بزند.
·
برای از کار انداختن عقل اندیشنده،
فلاسفه بورژوائی واپسین به سرکردگی آرتور شوپنهاور و فریدریش نیچه، خردستیزی را «خلق»
کرده اند و ساز و برگ خردستیزی را با دقتی صد چندان سوهان زده اند و در اختیار اولاد
حوا و آدم قرار داده اند.
·
خردستیزی و یا ایراسیونالیسم ساز و
برگ لازم برای تخریب خانه خرد خلایق است.
·
(مراجعه کنید به گئورگ لوکاچ، «تخریب خانه
خرد»)
·
ایراسیونالیسم شمشیر ایده ئولوژیکی
دو لبه است:
الف
·
ایراسیونالیسم از سوئی آدمی را به
ددی درنده مبدل می سازد.
·
آن سان که او می تواند ـ بسان گرگی،
پلنگی، لاشخوری و کفتاری ـ به آسانی آب خوردن
همنوع خود را شقه شقه کند و ضمنا کیف خر کند.
ب
·
ایراسیونالیسم اما از سوی دیگر آدمی
را از زندگی متنفر و منزجر می سازد.
·
آن سان که مرگ در هر فرمی به آرمان
و آرزو و ایدئالی بدل می شود.
6
این
که فرد شکنجه شونده، پیش دستی کند
و خودش به بدن خودش حمله برد
تازیانه را از جلاد بگیرد و بر گُرده خود بزند.
·
می توان گفت که خردستیزی (ایراسیونالیسم)
زادگاه دیالک تیک مازوخیسم و سادیسم است.
·
خردستیزی (ایراسیونالیسم) زادگاه دیالک تیک خودستیزی و همنوع ستیزی است.
7
این
که فرد شکنجه شونده، پیش دستی کند
و خودش به بدن خودش حمله برد
تازیانه را از جلاد بگیرد و بر گُرده خود بزند.
·
در این رهنمود امید مهرگان، مازوخیسم
(خودستیزی) ایدئالیزه می شود.
·
خودستیزی به مقام آرزو و آرمان و
ایدئال ارتقا می یابد.
·
خودستیزی به درجه هنر و شق القمر
ارتقا می یابد.
·
ترفند تئوریکی امید مهرگان غلبه قربانی
بر جلاد از طریق مازوخیسم است.
·
می توان گفت که امید مهرگان، دیالک
تیک وسیله و آماج را به شکل دوئالیسم مازوخیسم و غلبه بر جلاد بسط و تعمیم می دهد.
·
بدین طریق مازوخیسم
اینسترومنتالیزه می شود.
·
وسیله واره می شود.
·
و غلبه از در عقب بر جلاد به درجه آماج
اعتلا می یابد.
·
این اما به چه معنی است؟
8
این
که فرد شکنجه شونده، پیش دستی کند
و خودش به بدن خودش حمله برد
تازیانه را از جلاد بگیرد و بر گُرده خود بزند.
·
این به معنی ایراسیونالیسم (خردستیزی)
است:
·
خودستیزی در بینش ایراسیونالیستی آوانتوریسم
چپ و راست، به مثابه پیروزی جا زده می شود.
·
هدف و آماج حریف، مستأصل کردن
شکنجه گر از طریق حمله بر خویشتن است.
·
از طریق تخریب خویشتن است.
·
از طریق خودستیزی و مازوخیسم است.
9
·
در تئوری ایراسیونالیستی امید
مهرگان، هر کس زیر شکنجه خرد و خمیر شود و یا حتی بمیرد، موفق تر است.
·
چون شکنجه گر دلش نمی خواهد که او
بمیرد.
·
شکنجه گر فقط می خواهد که او تسلیم
شود.
·
سماجت و عناد از طریق خودستیزی در
مقابل شکنجه گر، در قاموس امید مهرگان و عادولف احمد شاملو، به معنی غلبه بر شکنجه
گر است.
·
سؤال ولی این است که غلبه مرده ای
و یا نیمه جانی بر جلادی، درمان کدامین درد بی درمان می تواند باشد؟
·
سؤال دیگر این است که در ورای این مذهب
مازوخیستی (خودستیزی) امید مهرگان، چه نهان شده است؟
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر