کارگر
توده ای
مردِ بند،
مردِ دار
با سپاس از
مسعود
·
در کف میزان، سنجیدی:
·
راه، هموار
·
توسن، رهوار
·
ساقهٔ نام و کام
·
باردارِ بار
·
اما
·
راهِ هولی دیدی:
·
سنگ، پشتِ سنگ
·
خار، پشتِ خار
·
بند، پشتِ بند
·
دار، پشتِ دار
·
نام، در سینه چون پرویزن (الک، غربال)
·
کام، در آتش و در آهن
·
لاجرم ترسیدی
·
از قدم افتادی
·
از قلم افتادی
·
جای تو کوهکنی آمد:
·
مردِ سنگ
·
جای تو خارکنی آمد:
·
مردِ خار
·
مردِ مردی دیگر:
·
مردِ بند
·
مردِ دار
پایان
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر