میم حجری
نون نوشتن
محمود دولت آبادی
در جامعهٔ ما یک تغییر عجیب رخ داده است
که
اثرات و نشانه های آن را در فرد فرد مردم می توان مشاهده کرد
و آنچه را اکنون میبینیم
چیزی جز بازتاب تأثیرات همین دگرگونی نیست.
·
منظور محمود دولت ابابدی از مفهوم
«تغییر عجیب در جامعه»، شکست انقلاب بورژوائی سفید و پیروزی عنگلاب اسلامی سیاه
است.
·
دولت آبادی ـ بی اعتنا به سطح دانش
دانشگاهی و غیره اش ـ نویسنده ی رئالیست بزرگی است.
·
هنرمند که حتما نباید تحصیلات
دانشگاهی داشته باشد تا هنرمند خوبی باشد.
·
خیلی از اساتید دانشگاه ها ـ چه در
مقیاس ملی و چه در سطح بین المللی ـ آدم های تک بعدی اند و از تفکر مفهومی چه بسا
بی بهره اند.
·
تحصیلات دانشگاهی هنرمند، بد نیست.
·
ولی معیار تعیین کننده ای هم نیست.
·
چرا و به چه دلیل؟
1
در جامعهٔ ما یک تغییر عجیب رخ داده است
که
اثرات و نشانه های آن را در فرد فرد مردم می توان مشاهده کرد
و آنچه را اکنون میبینیم
چیزی جز بازتاب تأثیرات همین دگرگونی نیست.
·
دلیل اوبژکتیوش (عینی اش) این است
که انعکاس جامعه در ائینه ضمیر آدم ها ـ در تحلیل نهائی ـ انعکاسی طبقاتی است.
·
ما پس از شکست انقلاب بورژوائی
سفید و پیروزی عنگلاب اسلامی سیاه، با کارگرانی مواجه شدیم که با شم طبقاتی خویش،
به ماهیت ارتجاعی اجامر جمکران و جماران پی برده بودند و عمیقا ناراضی و عصبانی و نگران
بودند.
·
در حالیکه خیلی از اساتید دانش کاه
ها و سران احزاب و سازمان ها برای تحکیم این نظام فئودالی ـ فوندامنتالیستی سنگ
تمام می گذاشتند.
2
در جامعهٔ ما یک تغییر عجیب رخ داده است
که
اثرات و نشانه های آن را در فرد فرد مردم می توان مشاهده کرد
و آنچه را اکنون میبینیم
چیزی جز بازتاب تأثیرات همین دگرگونی نیست.
·
محمود دولت آبادی نویسنده ای فلسفه
فقیر، ولی رئالیست است.
·
چرا و به چه دلیل ما به این نتیجه
رسیده ایم؟
3
·
دلیل این استنتاج ما کلیدر به
مثابه یکی از آثار مهم دولت آبادی است:
·
موضوع کلیدر ـ در تحلیل نهائی ـ
تحولات اجتماعی پس از پیروزی انقلاب بورژوائی سفید است.
·
روشنفکران جامعه که عمدتا خاستگاه
طبقاتی و یا حتی پایگاه طبقاتی فئودالی داشته اند، همه از دم مخالف انقلاب
بورژوائی سفید بوده اند.
·
از جلال آل احمد تا احمد شاملو.
·
حتی روشنفکران بی چون و چرای توده
ای ـ البته به دلایل تاریخی و تجربی تلخ ـ مخالف انقلاب بورژوائی سفید بوده اند.
·
دولت آبادی به مثابه مؤلف کلیدر،
ماهیتا طرفدار انقلاب بورژوائی سفید نبوده و ضمنا به هنگام تحریر کلیدر تحت فشار
مضاعف بوده است:
الف
·
دولت آبادی از سوئی تحت فشار جو ضد
انقلابی حاکم بر جامعه بوده است.
·
دراین دوره از تاریخ ایران، تنها
حامی بی ریای انقلاب بورژوائی سفید، توده های مولد و زحمتکش شهر و روستا بوده اند.
·
توده هائی که حزب شان را (حزب بزرگ
توده را) همین شاه با حمایت امپریالیسم امریکا
و انگلیس، نابود کرده بود و پس از نابودی آن، بخشی از برنامه حزب توده را جامه عمل
می پوشاند و به همین دلیل، مورد حمایت توده قرار می گرفت.
ب
·
دولت آبادی از سوی دیگر تحت فشار
سازمان امنیت انقلاب بورژوائی سفید بوده است.
·
چون طبقه حاکمه جدید بر پیشانی او مهر
کمونیستی زده بود و حتی ابائی از آن نداشت
که بزرگ ترین نویسنده کشور را به شکنجه گاه دعوت کند و بلحاظ بدنی و روحی و روانی آش
و لاش کند.
4
در جامعهٔ ما یک تغییر عجیب رخ داده است
که
اثرات و نشانه های آن را در فرد فرد مردم می توان مشاهده کرد
و آنچه را اکنون میبینیم
چیزی جز بازتاب تأثیرات همین دگرگونی نیست.
·
کلیدر تحت این فشار مضاعف تحریر می
یابد و ضمنا عرصه تجسم این دیالک تیک است.
·
محمود دولت آبادی اما در منگنه این
دیالک تیک فشار، به رئالیسم وفادار می ماند.
·
کلیدر ـ بلحاظ محتوا و ماهیت ـ
رمان دفاع از انقلاب بورژوائی سفید است.
·
کلید اما بلحاظ فرم، مرثیه ای در رثای
مناسبات تولیدی فئودالی است.
·
کلید را می توان دیالک تیک رئالیسم
و اموسیونالیسم (عاطفه گرائی) محسوب داشت:
·
در کلیدر هم زباله وارگی و بی
دورنمائی فئودالیسم اثبات می شود و هم در
رثای فئودالیسم سوگواری صورت می گیرد.
·
خواننده هوشمند کلیدر هم به حقانیت
تاریخی انقلاب بورژوائی سفید پی می برد و هم همنوا با دولت آبادی نوحه می خواند و در
عزای فئودالیسم اشک می ریزد.
5
در جامعهٔ ما یک تغییر عجیب رخ داده است
·
جفنگ وارگی این جمله به این دلیل
است که آن نه از رهگذر بی خبر از خدا و خرمائی، بلکه از مؤلف کلیدر است که بهترین
شناسنده انقلاب بورژوائی سفید و در تحلیل نهایی، مؤید انقلاب بورژوائی سفید بوده
است.
·
در جامعه محمود دولت آبادی، رستاوراسیون
صورت گرفته است.
·
انقلاب بورژوائی سفید توسط اشرافیت
بنده دار و فئودال و روحانی سرنگون شده است.
·
پس از انقلاب بورژوائی بزرگ فرانسه
نیز رستاوراسیونی صورت گرفت و استبداد فئودالی سه دهه حکومت کرد.
6
در جامعهٔ ما یک تغییر عجیب رخ داده است
که
اثرات و نشانه های آن را در فرد فرد مردم می توان مشاهده کرد
و آنچه را اکنون می بینیم
چیزی جز بازتاب تأثیرات همین دگرگونی نیست.
·
محمود دولت آبادی در این جمله، احتمالا
بطور ناخود آگاه، دیالک تیک زیربنای اقتصادی و روبنای ایده ئولوژیکی را به شکل
دیالک تیک تغییر عجیب در جامعه و تخریب اعضای جامعه بسط و تعمیم می دهد و نقش
تعیین کننده را از آن زیربنای اقتصادی (تغییر عجیب در جامعه) می داند.
·
دولت آبادی البته این دیالک تیک را
به معنی منفی آن به کار می برد:
الف
·
زیربنای اقتصادی جامعه پس از
پیروزی انقلاب بورژوائی سفید، کاپیتالیستی بوده است.
ب
·
عنگلاب اسلامی سیاه، تحت رهبری
ارتجاع سیاه، یعنی اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی به پیروزی رسیده است.
·
در توهم اشرافیت بنده دار و فئودال
و روحانی، قرار بر این بوده که جامعه بورژوائی ایران به صدر اسلام رجعت داده شود.
7
·
چرخ تاریخ را اما نمی توان به میل
و هوس و اراده این و آن به عقب برگرداند.
·
چون به آسانی نمی توان نیروهای
مولده را تخریب و تار و مار کرد.
·
به عنوان مثال، دیگر نمی توان
تراکتور را از رده خارج کرد و خیش چوبی را به توده های مولد و زحمتکش تحمیل نمود.
·
به همین دلیل مناسبات تولیدی
سرمایه داری تحت رهبری بد ترین دشمنان آن، یعنی اشرافیت بنده دار و فئودال و
روحانی به نحو تهوع انگیز و تضادمندی ادامه حیات می دهد و حتی تعمیق می یابد.
·
جامعه ایران پس از شکست انقلاب
بورژوائی سفید و پیروزی عنگلاب اسلامی سیاه، بلحاظ ساختار اقتصادی، کاپیتالیستی تر
از زمان شاه شده است.
·
این حقیقت امر را همه صاحب نظران
امپریالیستی در رسانه ها و خود محمود دولت آبادی د همین جفنگ تصریح می کنند.
·
دولت آبادی هم از این حقیقت امر بی
خبر نیست.
·
چون خود دولت آبادی، دیگر دولت
آبادی زمان شاه نیست.
·
دولت آبادی به احتمال قوی دیری است
که خودش بورژوا شده است.
·
سؤال این است که چرا او از تغییر
عجیب در جامعه سخن می گوید؟
8
در جامعهٔ ما یک تغییر عجیب رخ داده است
که
اثرات و نشانه های آن را در فرد فرد مردم می توان مشاهده کرد
و آنچه را اکنون می بینیم
چیزی جز بازتاب تأثیرات همین دگرگونی نیست.
·
اعجاب انگیزی این تغییر در ماهیت
ارتجاعی طبقه حاکمه جدید است:
·
مناسبات تولیدی سرمایه داری به
مثابه زیربنای اقتصادی، پس از پیروزی عنگلاب اسلامی سیاه، با روبنای ایده ئولوژیکی
فئودالی و بخشا حتی با روبنای ایده ئولوژیکی صدر اسلام اداره می شود.
·
کلافگی محمود دولت آبادی هم به
همین دلیل است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر