ویرایش و تحلیل از
یدالله سلطان پور
پیشکش
به
مریم
که
مسبب اصلی این تأمل و تحلیل است.
مریم
اين
شعر
حس
قشنگ و تخيلى آشنا دارد.
طبيعت در آن موج مى زند.
حتى دوچرخه كه
تنها ماشين سازگار و حامى طبيعت است،
در اين شعر با تكيه زدن بر نرده
های باران
با طبيعت عجين شده است.
نغمه هاى زلال سپيدار، باران در
آرامش بامدادى
كه پرندگان و حيوانات جنگل را به
سكوت وامى دارد
تا خود نغمه سراى طبيعت باشد،
باغ فرو شده در مه،
تجارب ناب و آشنا هستند
و بالاخره دوچرخه كه
به
»تنهايى«
تشبيه شده
مرا به ياد دوچرخه ام مى برد
که بهترين دوست اوقات تنهايي ام
در دوران كودكى ام بوده است.
1
2
3
4
5
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر