به ایرانیان در تبعید
(۱۷ فوریه ۲۰۰۰)
سرچشمه:
اخبار امروز
·
کی کشتی خود را به آتش می کشیم؟
·
دیرگاهی است که در این بندرگاه لنگر گرفته ایم
·
و توفان های دریایی در روح ما لانه کرده اند.
·
دستهای مان از طناب های سنگین جدا نمی شوند
·
و چشمان مان بجز سپیدی نمک، نمی بینند.
·
مرگ با آب دهان هامان درآمیخته است
·
و با هیچ دهانشویه ای پاک نمی شود.
·
موش های موذی، یاد نامه های مان را جویده اند
·
و در سرتاسر عرشه رد پای آنها دیده می شود.
·
پرندگان دیگر بر فراز دکل ها چرخ نمی زنند
·
و خرده های نان
·
یادآور هیچ خاطره ای نیست.
·
همسران مان دیرگاهی است که عرشه را ترک کرده اند
·
و کودکان مان در وِلوِله ی باد گم شده اند.
·
آتش افروزِ ما کجا ست؟
·
تا با کشیدن کبریتی
·
بادبان های نخ نما را به آتش کشاند
·
و راه دهد تا آتشِ پاک
·
رهنامه های کهن را خاکستر سازد.
·
بگذار دریا را به دریا واگذاریم
·
و سفرنامه ی «سندبادِ بحری» را بسوزانیم.
·
بر این ساحلِ سخت باید ایستاد
·
و استواری زمین را زیرِ پای خود آزمود.
به روایت
پلوتارک
ـ تاریخ نویس
یونانی – رومی ـ
پس از اینکه بازماندگانِ شهرِ سقوط کرده ی تروا
به ایتالیا
رسیدند،
زنی بنام
«روما»
کشتی ها را به آتش کشید
تا تبعیدیان
را وادار کند که
از ادامه ی سفر دریایی دست برداشته
و در آنجا شهر
جدیدی بنام رُم بسازند.
·
آیا در میان ما
·
زنی چون «روما» یافت نمی شود
·
تا این کشتی کهنه را به آتش بکشاند؟
·
او را بگو که بپاخیزد
·
و پیش از این که کرکسان
·
بر پیکرها مان به رقص درآیند
·
بگو که بیاید
·
تا در درخششِ چشمان وحشیَ اش
·
ایرانشهرِ کوچک خود را ببینیم
·
که در کرانه ی آب های «آرام»
·
آرام آرام از دست های ما می روید.
پایان
ویرایش از
تارنمای دایرة المعارف روشنگری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر