میم نون
طرز برخورد طبقه حاکمه به روشنفکران جامعه
یکی از مسائل بغرنج و قابل تأمل است:
1
این طرز برخورد را اگر در سود حاصله از آن خلاصه کنیم،
خواه و ناخواه
به منجلاب ماتریالیسم مکانیکی سقوط خواهیم کرد.
2
درست است که بورژوازی معبودی جز سود ندارد
و برای تکثیر سود
حتی زن و بچه اش را می تواند در اختیار این و آن قرار دهد،
طبقه حاکمه اما فقط متشکل از مشتی سرمایه دار سودجو نیست.
3
طبقه حاکمه
تجریدی از بخشی از اعضای جامعه است.
4
کلی انتزاعی از جنس خدا ست.
ضد دیالک تیکی طبقه حاکمه
یعنی توده نیز به همین سان.
5
نه طبقه حاکمه را می توان به آسانی دید و نه توده را.
ولی همه کاره همیشه همین دو قطب دیالک تیکی اند.
6
هم توده و هم طبقه حاکمه خدا واره اند و فعال مایشاء اند.
7
سیر و سرنوشت جامعه
در دیالک تیک توده و طبقه حاکمه رقم می خورد.
8
آنچه معلوم است و تردیدی در آن نیست،
این است که کفه ترازو در طول تاریخ
به نفع توده سنگین تر شده است و سنگین تر خواهد شد.
9
هر پله فرماسیونی
گامی در رهایش اجتماعی توده بوده است:
در تحلیل نهائی
حتی گذار فرماسیونی از
فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی کمونیستی آغازین به
فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی برده داری.
10
نقطه نهائی این روند و روال مارپیچی بالنده
حل دیالک تیک توده و طبقه حاکمه است.
11
تبدیل توده به طبقه حاکمه است.
این به معنی پایان حاکمیت بطور کلی است.
12
و از آنجا که حاکمیت در دیالک تیک حاکمیت و حکومت وجود دارد،
پایان حاکمیت به معنی پایان حکومت (دولت) است.
13
کمونیسم
مرحله حل تضاد توده و طبقه حاکمه است.
پایان دیالک تیک توده و طبقه حاکمه است.
14
کمونیسم
ـ بلحاظ فرم ـ
برگشت به آغاز است.
برگشت به فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی کمونیستی آغازین است که بر باد رفته بود و از یاد رفته بود.
15
کمونیسم
ـ بلحاظ محتوا ـ
نفی نفی است.
نفی نافی فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی کمونیستی آغازین است.
نفی نظام طبقاتی بطور کلی است.
نفی نظام برده داری، فئودالی و بورژوائی است.
کمونیسم
بازتولید فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی کمونیستی آغازین
در عالی ترین پله توسعه و تکامل اجتماعی است.
16
کمونیسم
بازتشکیل جامعه مبتنی بر برابری بر باد رفته و از یاد رفته است.
17
کمونیسم
برقرار مجدد جامعه مبتنی بر خواهری ـ برادری
بر باد رفته و از یاد رفته است.
کمونیسم
جامعه مبتنی بر همبستگی است.
جامعه تحقق شعار
«خلق به مثابه خادم فرد و فرد به مثابه خادم خلق»
است.
18
کمونیسم
وحدت دیالک تیکی هومانیسم و ناتورالیسم است.
19
در فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی کمونیستی
بشریت سلب مالکیت شده اعاده مالکیت می شود.
وسایل اساسی تولید از آن جامعه می شود.
همه اعضای جامعه مالک وسایل اساسی تولید جامعه می گردند.
20
با اجتماعی کردن مالکیت بر وسایل اساسی تولید
توده سلب آدمیت شده
توده به درجه نازل برده و رعیت و پرولتر تنزل داده شده
اعاده آدمیت، هویت، اعتبار و حیثیت، شخصیت و صلاحیت می شود.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر