ویرایش
و تحلیل از
ربابه
نون
1
به
چشمم چیستی؟
انبوه رازی
انبوه رازی
·
انبوه راز بودن معشوق زمینی و
آسمانی ـ انتزاعی (خدا)، همانطور که ذکرش گذشت، علل ایده ئولوژیکی نیز دارد:
·
پشت سر دیالک تیک عشق، منافع سر و
مر و گنده ی طبقه حاکمه کمین کرده است.
·
یکی از مهم ترین دلایل اشاعه وسیع
مقوله عشق، همین منافع مادی و ایده ئولوژیکی طبقه حاکمه است:
الف
·
بی دلیل نیست که میلیون ها بیت شعر
به زبان های مختلف راجع به عشق سروده شده است.
ب
·
بی دلیل نیست که هزاران رمان
عاشقانه از جنس لیلی و مجنون به رشته تحریر در آمده است.
ت
·
بی دلیل نیست که هزاران ترانه راجع
به عشق خوانده شده است.
پ
·
بی دلیل نیست که بخش اعظم اوقات
گرانبهای ابنای بشر صرف همین عشق کذائی می شود.
ث
·
بی دلیل نیست که هنر هر ننه مرده
ای، ایدئالیزه کردن لگام گسیخته و بی پروای عشق است.
·
بی آنکه کسی به ارائه تعریف عینی استانداردی
از آن قادر باشد.
2
به
چشمم چیستی؟
انبوه رازی
انبوه رازی
·
بیشک این اجامر طبقه حاکمه انگل و
پتیاره اند که معشوق زمینی و آسمانی ـ انتزاعی را بی شرمانه و بی رحمانه ایدئالیزه
می کنند.
·
انبوه راز گشتن معشوق، بیشک علل طبقاتی
و ایده ئولوژیکی دارد.
·
عشق ستائی، دسیسه، توطئه و ترفند پیش
اندیشیده ی طبقه حاکمه است.
·
هدف و آماج اجامر از انبوه راز
کردن معشوق، بخشیدن جذابیت خارق العاده به معشوق زمینی و انعکاس آسمانی ـ انتزاعی
آن است.
·
این فرمی از ارسال مردم به دنبال
نخود سیاه عشق کذائی است.
3
به
چشمم چیستی؟
انبوه رازی
انبوه رازی
·
این انبوه راز کردن ایده ئولوژیکی معشوق
به قیمت زباله واره سازی توده تمام شده و تمام می شود.
·
به قیمت تخریب خانه ی خرد خلایق تمام
می شود.
·
چون «سرمه چشم کردن خاک زیر پای
معشوق» (حافظ) نه فخر انگیز، بلکه شرم انگیز است.
·
بنده و وابسته ی همنوع و یا انعکاس
آسمانی ـ انتزاعی همنوع گشتن، در شأن انسان نیست.
·
این کرد و کار، ننگی نابخشودنی
است.
·
ما در تحلیل اشعار و آثار سعدی و
غیره این مقوله معشوق را زیر ذره بین تحلیل دیالک تیکی قرار داده ایم.
·
مراجعه کنید به تحلیل اشعار و آثار
سعدی در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
4
دو
دست درد سوز دلنوازی
·
معشوق از نظر محمد زهری، «دو دست
درد سوز دلنواز» است.
·
این به چه معنی است؟
5
دو
دست درد سوز دلنوازی
·
محمد زهری در این جمله، برای توضیح
چند و چون معشوق، دیالک تیک درد و دل را به شکل دیالک تیک دو دست درد سوز و دو دست
دلنواز بسط و تعمیم می دهد.
·
بدین طریق، فونکسیون چندگانه (مولتی
فونکسیونالیته ی) معشوق با دقت ستایش
انگیزی تعیین می شود.
6
دو
دست درد سوز
·
معشوق فونکسیون دو دست آتشین را
بازی می کند که درد را به شعله های آتش می سپارد و خاکستر می سازد.
·
دو دست آتشین معشوق، آتش بر تار و
پود درد می افکند.
·
اگر کسی روند ملاقات عاشق با معشوق
را تجربه کرده باشد، به صحت و دقت نظر محمد زهری پی می برد:
·
در ملاقات عاشق و معشوق، قلب هر دو
بشدت می تپد و شطی از خون سرشار از اکسیژن در مویرگ های اندام جاری می شود.
·
آتشین بودن دست ها به همین دلیل
است.
·
البته در این واویلا فقط دست ها آتشین
نیستند.
·
در این جور مواقع، سرتاسر سطح
اندام در چنگ ابرهای الکترونی شعله ور است.
·
معشوق ـ به احتمال قوی و بی اختیار
ـ برای رهایی از این آتش الکترونی سوزان دست بر روی و موی عاشق می کشد و عاشق در
اثر این داد و ستد انرژتیکی آرامش می یابد.
7
دو
دست درد سوز
·
درد پدیده ای پسیکولوژیکی است.
·
معشوق بدین طریق، نقش روانپزشک را
به عهده می گیرد.
8
دو
دست درد سوز
·
محمد زهری ـ در هر صورت و شاید
برای اولین بار در جهان ـ تعریف مطلقا
مدرنی از مقوله عشق ارائه می دهد:
الف
دو
دست درد سوز
·
عشق ـ در بهترین حالت ـ به مثابه چیزی
از جنس رواندرمان (داروی روحی ـ روانی، پسیکو فارماچوی تیکا) جلوه گر می شود:
·
عشق به مثابه داروئی درد سوز، درد
ستیز و درد زدا و معشوق هم به مثابه روانپزشک نمودار می گردد.
·
در برخی از فیلم های هالی وود و
غیره از این فونکسیون معشوق گزارشات تصویری ـ تجربی ارائه شده است.
·
زن در این فیلم ها مردان کور
خشمگین را با استفاده از دو دست، آرام و رام می سازد و مانع خونریزی و فاجعه می شود.
ب
دو
دست درد سوز
·
عشق ـ در بد ترین حالت ـ به مثابه چیزی
از جنس مواد مخدر جلوه گر می شود:
·
عشق به مثابه چیزی از جنس افیون نمودار
می گردد.
·
عشق به مثابه چیزی از جنس هروئین، تریاک،
والیوم، مسکن و غیره عمل می کند.
·
معشوق در این صورت به عنوان سوبژکت
تزریق هروئین و غیره نمودار می گردد.
·
این تصور و تصویر محمد زهری از
معشوق نیز رئالیستی و راسیونالیستی است.
·
چرا و به چه دلیل؟
9
دو
دست درد سوز
·
به این دلیل که تخدیر و یا تسکین عاشق
توسط معشوق، بسان تخدیر و تسکین بواسطه مواد مخدر و مسکن، کوتاهمدت است.
·
عاشق ـ در هر صورت ـ مظهر نیاز و
بندگی و وابستگی به معشوق می ماند و رفع نیاز قطعی عاشق محال می گردد.
·
یعنی دیالک تیک نیاز و راز و ناز (محمد
زهری) حل نمی شود.
·
این بدان معنی است که دیالک تیک
یاد شده در چارچوب دیالک تیک عشق غیرقابل حل است.
·
برتولت برشت، شاید به همین دلیل،
دوستی را پیشنهاد می کند.
·
مراجعه کنید به نقل قولی از برتولت
برشت در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
10
دو
دست درد سوز
·
برای اثبات صحت و دقت نظر شاعر
توده و حزب توده، باید به پدیده های وسیعا رایج و شایع میان هنرمندان و روشنفکران طبقه
حاکمه (و نه فقط طبقه حاکمه) از نصرت
رحمانی تا شهریار، از جلال آل احمد تا احمد شاملو و اجامر دیگر اشاره کرد:
الف
·
به پدیده اعتیاد به مواد مخدر
ب
·
به عیاشی (سکسیسم)
ت
·
به الکلیسم
پ
·
به نیهلیسم
ث
·
به آوانتوریسم (ماجراجوئی راست و
چپ، فاشیسم، فوندامنتالیسم شیعی و سنی، تروریسم، سادیسم، مازوخیسم و غیره)
11
دو
دست درد سوز
·
این بدان معنی است که عشق با مواد و
روش های مخدر و مخرب دیگر دست در دست می رود تا بلکه همدیگر را تکمیل کنند و به
موقتیت (گذرائی) تخدیر و تسکین توسط عشق غلبه
صورت گیرد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر