جمعبندی از
مسعود بهبودی
آره.
حق با شما ست.
1
طوطی را هم نباید دست کم گرفت.
طوطی مقلد خرفت صرف نیست.
2
مسئله اینجا ایده ئولوژی طبقه حاکمه است
که کلاغ را به اشکال مختلف تحقیر می کند.
3
گاهی با بلبل مقایسه می کند و می کوبد،
گه با عقاب و اینجا با طوطی.
4
کلاغ مظهر توده های مولد و زحمتکش است.
5
از این رو این برخورد با کلاغ
برخورد ایده ئولوژیکی طبقه حاکمه با توده زحمتکش است.
6
محتوای همه این تشبثات، توده ستیزی است.
7
توده ستیزی یکی از گشتاور های (ممان های) اصلی فاشیسم و فوندامنتالیسم است.
8
وقتی کوسه، بازرگان، میرحسین و یا اجامر دیگر
حزب توده را
بدون اینکه به آنها حتی چپ نگریسته باشد،
می کوبند،
در اصل نه 100 نفر رهبر پیر و زجر کشیده حزب توده را،
بلکه توده ی «بی همه چیز» مولد همه چیز را می کوبند.
کلاغ را می کوبند.
به قول هوشنگ ابتهاج (سایه):
امید را می کوبند.
حدود 10 هزار نفر در صفحات ما این سؤال را دیده اند.
ولی شما تنها کسی هستید که
زحمت هماندیشی به خود داده اید.
عمرتان دراز باد
1
اگر چه این خبر خوشایندی نیست.
به داد ملت ایران مگر خدا برسد.
2
نظر شما در اصل درست است.
3
در این اثر هنری
کلاغ با طوطی مورد مقایسه قرار می گیرد
و ضمنا طوطی
ـ بلحاظ شعور و شخصیت ـ
برتر از کلاغ جا زده می شود.
4
بعضی از شعرای قدیم و جدید
به جای طوطی از عقاب استفاده کرده اند
که ما یکی از آنها را مورد تأمل قرار داده ایم.
5
کلاغ اما با شعور ترین پرنده است که بیولوژی سراغ دارد.
6
کلاغ پرنده ی اندیشنده ای است.
7
کلاغ حتی به جوجه هایش ابزار سازی برای شکار کرم و غیره می آموزد.
8
اگر قرار باشد که کسی را به خاطر حرف زدن صرف
(بدون فهمیدن حرف خود)
زندانی کنند، کلاغ اندیشنده باید
کاندیدای درجه اول باشد و نه طوطی مقلد.
9
اما چرا ایده ئولوژی طبقه حاکمه کلاغ را می کوبد
و عقاب و طوطی را تجلیل می کند؟
ما همانقدر از مطالب خالی ازعقده گشائی شما خوانده ایم
که شما از مطالب مبتنی بر عقده گشائی ما خوانده اید.
1
ما شاید هزار صفحه تحلیل راجع به لاطائلات این اراذل و اوباش
منتشر کرده ایم.
2
از شما چه پنهان که اسم مستعار یکی از رؤسای ما
شین میم بهرنگ بود.
3
در نگرش و مجله هفته و راه کارگر و راه توده و توسعه و غیره
می توانید هنوز هم مطالب او را ببینید.
4
ما در روند تحلیل به ماهیت
فاشیستی و فوندامنتالیستی اینها پی برده ایم.
5
شما بهتر است که نظر را در مد نظر بگیرید
نه صاحب نظر را.
6
محتوای شناخت هر نظری
در خود نظر است و نه در صاحب نظر.
7
ما خودمان را می شناسیم
شما اگر افکار ما را تصحیح و یا تدقیق و یا حتی با استدلال (استدلال تجربی و یا منطقی ـ نظری)
رد کنید
ممنون تر خواهیم بود.
8
ما نه قوچی می شناسیم
نه قوچانی
و نه حتی ایرانی.
9
ما اصلا افغانی هستیم و نه ایرانی.
10
ما اصلا نمی دانیم
عقده گشائی یعنی چی.
11
راستش را بخواهید برای خودمان
برای همین چند نفر که دور هم هستیم
می نویسیم
12
کدام انشعاب؟
شاملو و صمد و بقیه که توده ای نبوده اند.
13
مسئله تحلیل نظرها ست.
14
ما شوروی و حزب توده را هم به همان سان نقد می کنیم
که هر کس دیگر را.
15
مارکسیسم ـ لنینیسم علم است.
16
مارکسیسم ـ لنینیسم وقتی از بین می رود
که شیمی و ریاضی و فیزیک و بیولوژی و غیره از بین بروند.
17
طبقه کارگر شکست خورده است.
نه برای اولین بار
برای چندمین بار
حقیقت عینی اما شکست ناپذیر است.
عشق پل پیوند است
میان عاشق و معشوق
میان عاشق مشخص و معشوق مشخص
عشق انتزاعی و معشوق انتزاعی وجود ندارد
چه اوقات سختی که بر من گذشت
گواه دل ریش من، ماه بود!
دمی شک نکردم به شهراه ها
دریغا که بی راهه ها، راه بود!
معجزه هم درست است.
فقط بلحاظ وزن شعر مخل بود.
1
معجز حالت فاعلی دارد:
اعجازگر.
2
این دو بیت سایه ما را مدت ها ست که به خود مشغول داشته.
حزب توده در عالم شعر
اهرام چهارگانه دارد که
تجسم دیالک تیک عظمت و شهرت اند:
1
کوچک ترین هرم هنری (پوئه تیکی) حزب توده،
معروف ترین آنها ست.
2
یزرگ ترین هرم هنری (پوئه تیکی) حزب توده،
نا شناخته ترین آنها ست.
3
بلند ترین هرم پوئه تیکی حزب توده
محمد زهری است.
بعد سیاوش کسرائی
بعد هوشنگ ابتهاج (سایه)
بعد مرتضی کیوان.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر