۱۳۹۵ فروردین ۱۵, یکشنبه

سیری در شعری از اخوان ثالث (2)


سرچشمه:
صفحه فیسبوک فروغ اد
ویرایش و تحلیل از
ربابه نون

ميهنم آيینه اي سُرخ است
با شكافي چند، بشكسته،
كه نخواهند التيامي داشت
ز آنكه قابي گرد شان را با بسي قلاب ها بسته

مثل درياچه ی بزرگي، راه هاي رودها مسدود بر آن مانده  
 ـ پيوسته ـ
مي خورد از مايه، تا گردد كويري خشك
ـ نم نمك ، آهسته آهسته ـ

معبر دلخسته ي بس قتل عام آتشينش، اين
خوب گويم:
بد ترينش اين.

آي مار قهقهه، آيينه ی دلخسته را بردار
چند و چون ـ بشكسته ـ را بردار
خويش را لختي در آن بنگر
دلبر، اي دلبر

اي درونت كُشته ما را
و برونت كُشته ـ با آوازه ـ عالم را
- اي فقط آوازه، ديگر هيچ -
خويش را بنگر، ببين چوني؟
چيستي، آزار يا آزر؟
يا مَهيب خويش خور آذر؟

آي مار قهقهه، هم زشت، هم پستي
همچنان بي رحم و سيري ناپذيري، دون
تا چه ديدي تو در اين آيينه ی سُرخم
كه چنينش خُرد بشكستي؟

از درون بينان
نيست در گيتي كه اوصاف تو نشناسد
هيچ كس.
من چرا ز اين بيشتر گويم؟
پس بگویم:
بس.

ميهنم آيينه اي سُرخ است
(و مار قهقهه ز آن دور)
با شكافي چند.

پایان
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری

·        ما برای درک این شعر اخوان، نخست آن را تجزیه و بعد تحلیل می کنیم:

1
ميهنم آيینه اي سُرخ است
با شكافي چند، بشكسته،
كه نخواهند التيامي داشت 
زانكه قابي گردشان را با بسي قلاب ها بسته

·        معنی تحت اللفظی:
·        میهنم بسان آئینه سرخی است که از چندین نقطه شکاف برداشته و شکسته است.
·        امیدی به بهبود آن نیست.
·        چون دورادور این شکاف های آئینه، قاب و چارچوبی هست که با قلاب های متعدد بسته شده است.

2

·        دلیل تجربی و منطقی شاعر در این بند شعر چیست؟
·        چرا و به چه دلیل مانع التیام زخم های آئینه باید قاب آن باشد؟
·        چرا و به چه دلیل بسته بودن قاب آئینه به قلاب های بیشمار امید به بهبود آئینه را نقش بر آب می سازد؟

3
ميهنم آيینه اي سُرخ است
با شكافي چند، بشكسته،
كه نخواهند التيامي داشت 
زانكه قابي گردشان را با بسي قلاب ها بسته

·        دلیل شاعر به احتمال قوی، این است که قاب آئینه مانع آن می شود که بتوان قطعات شکسته آن را بیرون آورد و به هم چسباند و آئینه را به حالت اول برگرداند.

·        ما بعد به این بند شعر برمی گردیم.

4

مثل درياچه ی بزرگي، راه هاي رودها مسدود بر آن مانده  
 ـ پيوسته ـ
مي خورد از مايه، تا گردد كويري خشك
ـ نم نمك ، آهسته آهسته ـ

·        معنی تحت اللفظی:
·        میهن من به دریاچه بزرگی شباهت دارد که همه راه های ورود رودها بر آن، برای همیشه بسته شده است.
·        به همین دلیل از سرمایه تغذیه می کند و اندک اندک و به تدریج، به کویری خشک استحاله می یابد.

5
معبر دلخسته ي بس قتل عام آتشينش، اين
خوب گويم:
بد ترينش اين.

·        نتیجه قتل عام اتشین میهن دریاچه واره من همین است.
·        به عبارت بهتر، بدترین نتیجه قتل عام آتشین آن همین است.

6
آي مار قهقهه، آيينه ی دلخسته را بردار
چند و چون ـ بشكسته ـ را بردار
خويش را لختي در آن بنگر
دلبر، اي دلبر

·        معنی تحت اللفظی:
·        ای مار دلبر و دلربای قهقهه، آئینه ی خونیندل بلحاظ چند و چون بشکسته را بردار و خویشتن خویش را آنی در آن بنگر.

7
آي مار قهقهه، آيينه ی دلخسته را بردار
چند و چون ـ بشكسته ـ را بردار
خويش را لختي در آن بنگر
دلبر، اي دلبر

·        اکنون ایراد تجربی و منطقی چشمگیری وارد این شعر می شود:
·        آئینه ای که از چندین نقطه شکاف برداشته و به دلیل قاب از هر سو به قلاب بسته شده اش، کمترین امیدی به تعمیر و بهبودش نیست، اصلا قابل برداشتن نیست، چه رسد به اینکه قابل تماشای خویشتن در آن باشد.

·        آئینه شکسته فقط به درد دور انداختن می خورد و نه به درد تماشای خویشتن.
·        چنین آئینه ی از هر لحاظ شکافته و شکسته، اصلا آئینه محسوب نمی شود تا ماری و یا موری در آن به خودشناسی دست یابد.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر