اهمیت ادبیات
کودک
صمد بهرنگی
ویرایش و تحلیل از
گاف سنگزاد
دیگر
وقت آن گذشته است که ادبیات کودکان را محدود کنیم به
(مسائل
زیر):
تبلیغ
و تلقین نصایح خشک و بی بروبرگرد،
نظافت
دست و پا و بدن،
اطاعت
از پدر و مادر،
حرف
شنوی از بزرگان
·
بزعم صمد، چهارمین نکته ای که باید
از ادبیات کودکان ـ بی سر و صدا ـ تبعید شود، حرف شنوی کودکان از بزرگان است.
1
دیگر
وقت آن گذشته است که ادبیات کودکان را محدود کنیم به
(مسائل
زیر):
حرف
شنوی از بزرگان
·
می توان به قبر مقدس قمر بنی هاشم
قسم خورد که صمد معنی واژه «بزرگان» در ادبیات ایران را نمی داند.
·
صمد و شرکاء حتی با میراث شیخ
شیراز بیگانه اند.
·
این جماعت مظهر بی سوادی محض اند
که از قضا معلم و مؤلفو مراد و مرشد شده
اند.
2
·
وقتی سعدی می گوید:
·
«من پرورده خوان بزرگان ام»، منظورش اشرافیت
بنده دار و فئودال و روحانی است.
·
منظورش خوانین و سلاطین برده ساز،
برده فروش، برده دار و فئودال است و نه بزرگسالان.
·
سعدی بدین طریق و با این سخن،
پایگاه طبقاتی خود را تعیین و معرفی می کند.
·
سعدی خود را نماینده ایده ئولوژیکی
اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی محسوب می دارد.
·
سعدی خود را خادم منافع استراتژیکی
اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی محسوب می دارد.
·
در واژه «بزرگان» مورد نظر سعدی،
حتی خان زاده، آخوند زاده (فقیه زاده) و شاهزاده
شیرخواری گنجانده می شود.
3
اوتوریته فاشیستی
دیگر
وقت آن گذشته است که ادبیات کودکان را محدود کنیم به
(مسائل
زیر):
حرف
شنوی از بزرگان
·
منظور صمد از واژه بزرگان، اما
بزرگسالان است.
·
در تئوری پداگوژیکی فاشیسم و فوندامنتالیسم
مدافع فئودالیسم و امپریالیسم، دیالک تیک کودک و بزرگسال تخریب می شود و چه بسا
حتی به شکل دوئالیسم کودک و بزرگسال وارونه می شود.
·
این کرد و کار در قصه «شازده
کوچولو» صراحت و رادیکالیته چشمگیر شرم انگیزی کسب می کند.
·
سنت اگزوپری واژه «بزرگان» صمد بهرنگی
را با واژه «آدم ها» جایگزین می سازد.
·
یعنی تبر بر ریشه هومانیسم می زند
و عملا نسل جدید جامعه را از نعمت تربیت و حمایت و تقویت نسل قبلی محروم می سازد.
·
بدین طریق و با این ترفند، رابطه کودک
با پرورندگان و پروردگاران (سعدی) اصیل
طبیعی و اجتماعی اش قطع می شود.
·
دل پرورش یافتگان در مکتب صمد بهرنگی
و شرکاء ـ قبل از همه ـ از نفرت و کین نسبت به مادر ـ پدر خویش لبریز است.
·
تنها آرزوئی که در اعماق دل دارند،
مرگ مادر ـ پدر و بویژه پدر است که رئیس خانواده است و اوتوریته بی چون و چرای
طبیعی و اجتماعی است.
4
دیگر
وقت آن گذشته است که ادبیات کودکان را محدود کنیم به
(مسائل
زیر):
حرف
شنوی از بزرگان
·
ماهیت کودک ستیز این تئوری پداگوژیکی
صمد و فاشیسم و فوندامنتالیسم و امپریالیسم از همین سلب اوتوریته از مادر ـ پدر آشکار
می گردد.
·
تبر تیز این تئوری پداگوژیکی (تربیتی
ـ پرورشی) کودک ستیز، جامعه ستیز و هومانیسم
ستیز، بر پاک ترین، بی شائبه ترین، اصیل ترین، بی چشمداشت ترین، ضروری ترین،
خیرخواه ترین و خادم ترین اوتوریته فرود می آید.
·
کودک بدین طریق، از آغوش لبریز از
مهر بی ریای خانواده کنده می شود تا به آغوش اوتوریته های ماهیتا کودک ستیز، بشریت
ستیز و پیشرفت ستیز سقوط کند.
5
دیگر
وقت آن گذشته است که ادبیات کودکان را محدود کنیم به
(مسائل
زیر):
حرف
شنوی از بزرگان
·
جامعه طبقاتی در همه فرم هایش، جامعه
مبتنی بر اوتوریته های متنوع است:
·
توده های مولد و زحمتکش برده تحت اوتوریته
اشرافیت بنده دار و روحانی قرار دارند.
·
توده های رعیت و پیشه ور و صنعتگر
و تاجر تحت اوتوریته اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی بسر می برند.
·
توده های مولد و زحمتکش از
پرولتاریا تا پیشه وران و کارمندان و غیره تحت اوتوریته طبقه حاکمه بورژوائی و امپریالیستی
بسر می برند.
الف
·
حتی توده های مذهبی با جایگاه های اجتماعی
متفاوت و متضاد، تحت اوتوریته مراجع مذهبی از آخوند روستا تا آخوند شهر، از امام
جمعه تا مجتهدین و یا مراجع تقلید بسر می برند.
ب
·
حتی در دار و دسته های فوندامنتالیستی
از طالبان تا حزب الله، از بوکوحرام تا القاعده، از اخوان المسلمین تا مجاهدین خلق
و اسلام و دیمدام و لیملام، بر اوتوریته های موجود از دیرباز، اوتوریته های جدید
افزوده می شوند.
ت
·
تبار سردسته داعش به قبیله قریش
وصل می شود.
·
یعنی او اوتوریته قبیله ای رسول
اکرم را کسب می کند.
پ
·
مسعود رجوی و موسی خیابانی و مریم
رجوی و بیژن جزنی و بقیه هر کدام اوتوریته جدیدی اند که بسان بت از سوی جماعت بت
پرست، پرستیده می شوند.
6
دیگر
وقت آن گذشته است که ادبیات کودکان را محدود کنیم به
(مسائل
زیر):
حرف
شنوی از بزرگان
·
هر کدام از اجامر فاشیستی، اوتوریته
بی چون و چرائی بوده است.
·
راجع به اوتوریته هیتلر و موسولینی
و فرانکو و قیصر ژاپن و غیره کتاب های چندین صد صفحه ای تحریر یافته است.
·
این اجامر همه از دم پرستیده می
شدند و کماکان حتی پرستیده می شود.
·
حتی شاهان چلقوز دست نشانده امپریالیسم
و همدست فاشیسم از قبیل رضا شاه و محمد رضا شاه اوتوریته بوده اند و توسط بخشی از اجامر
جامعه مورد پرستش قرار گرفته اند و قرار می گیرند.
7
دیگر
وقت آن گذشته است که ادبیات کودکان را محدود کنیم به
(مسائل
زیر):
حرف
شنوی از بزرگان
·
ایده ئولوژی طبقه حاکمه، امروز جای واژه
سوسیولوژیکی (جامعه شناسی) اوتوریته را با واژه های چرب و نرم «کاریسما» و امثالهم
پر کرده است.
·
وقتی ضرب المثل مدرن «ثروت و قدرت آدم
ها را سکسی می سازد»، شب و روز از رسانه های تمام راضی به رگ روح و شعور و روان خلایق
تزریق می شود، ضمنا به معنی تبلیغ و تحمیل اوتوریته های مطلوب و محبوب طبقه حاکمه است.
·
با این ترفند است که اجامر از هر
نظر عقب مانده ای از قبیل بوش و کلینتون و اوباما و سرکوزی و برلسکونی و بن لادن و
خمینی و خامنه ای و روحانی و موسوی و کروبی و کوسه و ظریف و غیره به مثابه اوتوریته
های جدید کسب سکسیت و محبوبیت و مجذوبیت می کنند.
8
دیگر
وقت آن گذشته است که ادبیات کودکان را محدود کنیم به
(مسائل
زیر):
حرف
شنوی از بزرگان
·
صمد و شرکاء، عملا ـ یعنی بی اعتنا
به اینکه خود به عواقب کار خود متوجه باشند و یا نباشند ـ بسان اجامر فاشیستی، فوندامنتالیستی،
فئودالی، روحانی و امپریالیستی اوتوریته مادر ـ پدر را مختل می کنند و جای خالی آن
را با اوتوریته پیشوا، رهبر، امام، ولی فقیه، رئیس جمهور، وزیر و قلدر و فرمانده
پر می کنند.
·
یکی از دلایل بیمار روانی بودن پیروان
فدائیسم و مجاهدیسم و حزب اللهیسم و تروریسم و فوندامنتالیسم و امپریالیسم همین
قطع رابطه از ایام کودکی با اوتوریته طبیعی ، ژنه تیکی ـ غریزی مادر ـ پدر است.
9
دیگر
وقت آن گذشته است که ادبیات کودکان را محدود کنیم به
(مسائل
زیر):
حرف
شنوی از بزرگان
·
این پیامد پداگوژیکی مخرب و منفی را
در متروپول های امپریالیستی به وضوح می توان همین امروز نیز تجربه کرد.
·
پسر پزشک حریفی که با هزار ذلت و
ریاضت بزرگ شده، حاضر نمی شود که حتی سالی یکبار سری به مادر و پدر خویش بزند.
·
حتی حاضر نمی شود که «تولدت مبارک»
آنها را پاسخ دهد.
·
جامعه طبقاتی از اعضای خود جلاد می
سازد تا بسان روبات مرگ به خدمت گیرد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر