۱۳۹۴ اسفند ۲۴, دوشنبه

سیری در جهان بینی احسان طبری (50)


احسان طبری
(1295 ـ 1368)
تحلیلی از شین میم شین

چون تو با اينهمه آسيب، خوشى،
بار اين رزم نخواهى بكشى
.

·        معنی تحت اللفظی:
·        تو علیرغم اینهمه لطمه که دیده ای، خشنود و خوشحال هستی.
·        به همین دلیل، نمی خواهی که زحمت این رزم را به خود بدهی.

·        طبری در این بیت شعر، پیش شرط رزم در راه تغییر وضع موجود را، نارضایتی از وضع موجود می داند.
·        منظور از  مفاهیم «رضایت» و «عدم رضایت» از وضع موجود چیست؟

1
چون تو با اينهمه آسيب، خوشى،
بار اين رزم نخواهى بكشى.

·        طبری در بیت قبلی شعر نیز همین مفهوم را در مد نظر داشته است.
·        یعنی او بر پایه مفهوم رضایت از وضع موجود، اندیشیده است:   

همه جا بهره ی ما درد و عزا ست
فطرت برده، بدين درد رضا ست

·        بدین ترتیب، طبری مخاطب شعر خود را جزو برده ها محسوب می دارد که بنا بر فطرت کذائی اش، به عذاب و عزا رضا ست.

·        سؤال خود را تکرار کنیم:
·        منظور از رضایت و عدم رضایت از وضع موجود چیست؟

2
چون تو با اينهمه آسيب، خوشى،
بار اين رزم نخواهى بكشى.

·        طبری دلیل عدم شرکت مخاطب خود در رزم را رضایت او از وضع موجود قلمداد می کند.
·        او بدین ترتیب میان رضایت خلق از وضع موجود و تسلیم خلق به اراده طبقه حاکمه رابطه علی (رابطه علت و معلولی) برقرار می کند.

3
بنده خام نداند بندى (برده، وابسته)  است
ميوه ی بى هدفى، خرسندى است

·        معنی تحت اللفظی:
·        بنده بی تجربه از بنده بودن خویش غافل است.
·        نتیجه نداشتن هدف، رضایت است.

·        طبری اکنون یک گام به پس برمی دارد و برای رضایت خلق از وضع موجود، دلیل ارائه می دهد:

الف
بنده خام نداند بندى (برده، وابسته)  است

·        دلیل ناخودآگاهی، دلیل فقدان شعور طبقاتی، بزعم طبری در این مصراع شعر، خریت و خامی بنده است.
·        بهتر است که این نظر طبری را در فرماسیون های اجتماعی ـ اقتصادی مختلف مورد بررسی تجربی قرار دهیم:

1
بنده خام نداند بندى (برده، وابسته)  است

·        در اولین فرم جامعه طبقاتی، یعنی فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی برده داری، نمی توان به هیچ ترفندی اثبات کرد که توده های برده ـ خواه خام و خواه خردمند ـ از «بندی بودن خود بی خبر بوده اند.»

2
·        چون برده های بالفعل که چه بسا غل و زنجیر بر گرده و دست و پا داشته اند و قلدران شلاق و شمشیر و قمه و قداره بر کمر و در دست بالای سرشان بوده اند، حتی اگر خر بوده باشند، از بندی بودن خود آگاه بوده اند.

3
بنده خام نداند بندى (برده، وابسته)  است

·        برده های بالقوه، یعنی مثلا اسرای جنگی و یا بدهکاران و بی خانمانان بی همه چیز نیز به «عذاب و عزای» بردگی وقوف داشته اند و گرنه مقاومت به خرج نمی دادند.
·        اینکه امام اول اهل تشیع و خلیفه چهارم اهل تسنن در شب واحدی 1000 اسیر را گردن می زند، دلیل روشن و بی چون و چرا بر این است که آنها به روند و روال مبتنی بر «عذاب و عزای» نظام برده داری اسلام وقوف مطلق داشته اند.

4

بنده خام نداند بندى (برده، وابسته)  است

·        حتی نیاکان ما ایرانیان، نه داوطبانه، بلکه به ضرب شمشیر و شلاق و شکنجه و جزیه و باج و خراج، تن به تمکین داده اند و به ایده ئولوژی نظام برده داری (اسلام) ایمان آورده اند.
·        نیاکان ما که خر نبوده اند تا با چشم خود ببینند که دختران معصوم شان بسان متاعی در بازارهای برده فروشی چوب حراج می خورند.
·        طبری که اهل تاریخ است، نباید از این فجایع بی خبر باشد.  

5
بنده خام نداند بندى (برده، وابسته)  است

·        در نظام ارباب ـ رعیتی (فئودالیسم) نیز نمی توان گفت که توده های رعیت و پیشه وران و تجار و غیره از «بندی» فئودالیسم بودن خود بی خبر بوده اند.
·        ستم و استثمار فئودالی، نه ستم مستور و پوشیده، بلکه ستم آشکار و برهنه و عریان بوده است.
·        رعایا به هنگام پرداخت بهره اربابی توسط غلامان مسلح فئودالی لت و پا شده اند.
·        آن سان که سعدی حتی آنها را به عنوان گرگان بی رحم مورد انتقاد شدید قرار می دهد.

·        مراجعه کنید به تحلیل آثار شیخ شیراز در تارنمای دایرة المعارف روشنگری   

6
بنده خام نداند بندى (برده، وابسته)  است

·        پیشه وران و تجار و غیره نیز تحت ستم و چپاول و قتل و غارت مدام از سوی اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی داخلی و خارجی بوده اند.
·        برادر بقال سعدی را غلامان همان سعد بن زنگی که سعدی اسمش را به عنوان اسم مستعار خویش برگزیده، نه تنها در روز روشن، لت و پار می کنند، بلکه دار و ندارش را می چاپند.
·        آن سان که حتی شلوار ژنده ای برای خودش و کودکانش باقی نمی گذارند و سعدی شکایت به پیشگاه سلطان می برد و با ریشخند شاهانه مواجه می شود.

7
بنده خام نداند بندى (برده، وابسته)  است

·        در فرم های به اصطلاح اهلی فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی سرمایه داری، اگرچه فرم استثمار و ستم مستور می ماند و طبقه حاکمه در روز روشن گردن نمی زند، اما توده های مولد و زحمتکش از دهقان تا کارگر و پیشه ور مزه ستم را دم به دم می چشند و به بندی بودن خود پی می برند.
·        اگر طبری با دهقانان، پیشه وران و کارگران نشست و برخاست می کرد، از زبان تک تک آنها می شنید.

8
بنده خام نداند بندى (برده، وابسته)  است

·        در فرم های وحشی فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی سرمایه داری، مثلا در فرم های فاشیستی، ناسیونال ـ سوسیالیستی، امپریالیستی و فوندامنتالیستی آن، توده های مولد و زحمتکش به بندی بودن خود نه تنها وقوف مطلق دارند، بلکه به مقاومت و مبارزه حیاتی ـ مماتی مبادرت می ورزند.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر