احسان طبری
(1295 ـ 1368)
تحلیلی از شین میم شین
چون
تو با اينهمه آسيب، خوشى،
بار اين رزم نخواهى بكشى.
بار اين رزم نخواهى بكشى.
·
معنی تحت اللفظی:
·
تو علیرغم اینهمه لطمه که دیده ای،
خشنود و خوشحال هستی.
·
به همین دلیل، نمی خواهی که زحمت
این رزم را به خود بدهی.
·
طبری در این بیت شعر، پیش شرط رزم
در راه تغییر وضع موجود را، نارضایتی از وضع موجود می داند.
·
منظور از مفاهیم «رضایت» و «عدم رضایت» از وضع موجود
چیست؟
1
چون
تو با اينهمه آسيب، خوشى،
بار اين رزم نخواهى بكشى.
بار اين رزم نخواهى بكشى.
·
طبری در بیت قبلی شعر نیز همین مفهوم
را در مد نظر داشته است.
·
یعنی او بر پایه مفهوم رضایت از
وضع موجود، اندیشیده است:
همه
جا بهره ی ما درد و عزا ست
فطرت برده، بدين درد رضا ست
فطرت برده، بدين درد رضا ست
·
بدین ترتیب، طبری مخاطب شعر خود را
جزو برده ها محسوب می دارد که بنا بر فطرت کذائی اش، به عذاب و عزا رضا ست.
·
سؤال خود را تکرار کنیم:
·
منظور از رضایت و عدم رضایت از وضع
موجود چیست؟
2
چون
تو با اينهمه آسيب، خوشى،
بار اين رزم نخواهى بكشى.
بار اين رزم نخواهى بكشى.
·
طبری دلیل عدم شرکت مخاطب خود در
رزم را رضایت او از وضع موجود قلمداد می کند.
·
او بدین ترتیب میان رضایت خلق از
وضع موجود و تسلیم خلق به اراده طبقه حاکمه رابطه علی (رابطه علت و معلولی) برقرار
می کند.
3
بنده
خام نداند بندى (برده، وابسته) است
ميوه
ی بى هدفى، خرسندى است
·
معنی تحت اللفظی:
·
بنده بی تجربه از بنده بودن خویش غافل
است.
·
نتیجه نداشتن هدف، رضایت است.
·
طبری اکنون یک گام به پس برمی دارد
و برای رضایت خلق از وضع موجود، دلیل ارائه می دهد:
الف
بنده
خام نداند بندى (برده، وابسته) است
·
دلیل ناخودآگاهی، دلیل فقدان شعور طبقاتی،
بزعم طبری در این مصراع شعر، خریت و خامی بنده است.
·
بهتر است که این نظر طبری را در فرماسیون
های اجتماعی ـ اقتصادی مختلف مورد بررسی تجربی قرار دهیم:
1
بنده
خام نداند بندى (برده، وابسته) است
·
در اولین فرم جامعه طبقاتی، یعنی فرماسیون
اجتماعی ـ اقتصادی برده داری، نمی توان به هیچ ترفندی اثبات کرد که توده های برده ـ
خواه خام و خواه خردمند ـ از «بندی بودن خود بی خبر بوده اند.»
2
·
چون برده های بالفعل که چه بسا غل
و زنجیر بر گرده و دست و پا داشته اند و قلدران شلاق و شمشیر و قمه و قداره بر کمر
و در دست بالای سرشان بوده اند، حتی اگر خر بوده باشند، از بندی بودن خود آگاه
بوده اند.
3
بنده
خام نداند بندى (برده، وابسته) است
·
برده های بالقوه، یعنی مثلا اسرای
جنگی و یا بدهکاران و بی خانمانان بی همه چیز نیز به «عذاب و عزای» بردگی وقوف
داشته اند و گرنه مقاومت به خرج نمی دادند.
·
اینکه امام اول اهل تشیع و خلیفه
چهارم اهل تسنن در شب واحدی 1000 اسیر را گردن می زند، دلیل روشن و بی چون و چرا
بر این است که آنها به روند و روال مبتنی بر «عذاب و عزای» نظام برده داری اسلام
وقوف مطلق داشته اند.
4
بنده
خام نداند بندى (برده، وابسته) است
·
حتی نیاکان ما ایرانیان، نه
داوطبانه، بلکه به ضرب شمشیر و شلاق و شکنجه و جزیه و باج و خراج، تن به تمکین
داده اند و به ایده ئولوژی نظام برده داری (اسلام) ایمان آورده اند.
·
نیاکان ما که خر نبوده اند تا با
چشم خود ببینند که دختران معصوم شان بسان متاعی در بازارهای برده فروشی چوب حراج
می خورند.
·
طبری که اهل تاریخ است، نباید از این
فجایع بی خبر باشد.
5
بنده
خام نداند بندى (برده، وابسته) است
·
در نظام ارباب ـ رعیتی (فئودالیسم)
نیز نمی توان گفت که توده های رعیت و پیشه وران و تجار و غیره از «بندی» فئودالیسم
بودن خود بی خبر بوده اند.
·
ستم و استثمار فئودالی، نه ستم
مستور و پوشیده، بلکه ستم آشکار و برهنه و عریان بوده است.
·
رعایا به هنگام پرداخت بهره اربابی
توسط غلامان مسلح فئودالی لت و پا شده اند.
·
آن سان که سعدی حتی آنها را به
عنوان گرگان بی رحم مورد انتقاد شدید قرار می دهد.
·
مراجعه کنید به تحلیل آثار شیخ
شیراز در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
6
بنده
خام نداند بندى (برده، وابسته) است
·
پیشه وران و تجار و غیره نیز تحت
ستم و چپاول و قتل و غارت مدام از سوی اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی داخلی و
خارجی بوده اند.
·
برادر بقال سعدی را غلامان همان
سعد بن زنگی که سعدی اسمش را به عنوان اسم مستعار خویش برگزیده، نه تنها در روز
روشن، لت و پار می کنند، بلکه دار و ندارش را می چاپند.
·
آن سان که حتی شلوار ژنده ای برای
خودش و کودکانش باقی نمی گذارند و سعدی شکایت به پیشگاه سلطان می برد و با ریشخند
شاهانه مواجه می شود.
7
بنده
خام نداند بندى (برده، وابسته) است
·
در فرم های به اصطلاح اهلی فرماسیون
اجتماعی ـ اقتصادی سرمایه داری، اگرچه فرم استثمار و ستم مستور می ماند و طبقه
حاکمه در روز روشن گردن نمی زند، اما توده های مولد و زحمتکش از دهقان تا کارگر و
پیشه ور مزه ستم را دم به دم می چشند و به بندی بودن خود پی می برند.
·
اگر طبری با دهقانان، پیشه وران و کارگران
نشست و برخاست می کرد، از زبان تک تک آنها می شنید.
8
بنده
خام نداند بندى (برده، وابسته) است
·
در فرم های وحشی فرماسیون اجتماعی
ـ اقتصادی سرمایه داری، مثلا در فرم های فاشیستی، ناسیونال ـ سوسیالیستی، امپریالیستی
و فوندامنتالیستی آن، توده های مولد و زحمتکش به بندی بودن خود نه تنها وقوف مطلق
دارند، بلکه به مقاومت و مبارزه حیاتی ـ مماتی مبادرت می ورزند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر