احسان طبری
(1295 ـ 1368)
تحلیلی از
شین میم شین
و
اين سمندى است كه خودپو نشود
تا
به مهميز، نرانى، ندود
مزدك
ما سخنى نيكو گفت:
«نور با رزم، به نصرت شد جفت»
«نور با رزم، به نصرت شد جفت»
·
معنی تحت اللفظی:
·
مزدک ما می گوید:
·
«پیش شرط پیروزی نور بر ظلمت، رزم نور بر ضد
ظلمت بوده است.»
1
و
اين سمندى است كه خودپو نشود
تا
به مهميز، نرانى، ندود
مزدك
ما سخنى نيكو گفت:
«نور با رزم، به نصرت شد جفت»
«نور با رزم، به نصرت شد جفت»
·
طبری برای اثبات ادعای خویش، به
عوض استدلال تجربی و منطقی ـ نظری دست به خورجین جملات قصار می برد.
·
این یکی از ضعف های بسیار مهم روشنفکران
ایرانی است.
·
ریشه این ضعف شاید طرز تفکر
تئولوژیکی (فقهی) باشد.
·
چون روحانیت نیز برای اثبت هر
ادعائی، نقل قولی از قرآن و یا ائمه اطهار و فقها می آورند.
·
این طرز «استدلال» و «اقناع» در
جامعه مفلوج ما چنان جا افتاده که کسی اعتنائی به خود نظر و یا استدلال تجربی و
منطقی همنوعی ندارد.
·
همه از دم دنبال هویت صاحب نظر می
گردند تا با توجه بدان به نظر معینی ایمان بیاورند و یا نیاورند.
·
از این رو، در و دروازه به روی
عوامفریبان بی شرم و پست و پتیاره باز شده است.
·
هر جفنگی را با چسباندن آن به
شخصیتی به خلایق خرفت و خر قالب می کنند.
2
و
اين سمندى است كه خودپو نشود
تا
به مهميز، نرانى، ندود
مزدك
ما سخنى نيكو گفت:
«نور با رزم، به نصرت شد جفت»
«نور با رزم، به نصرت شد جفت»
·
طبری برای اثبات محتوای بیت اول،
مبنی بر سوبژکتیویته در تاریخ، به عوض مقایسه ی سمند طبیعی با سمند اجتماعی، به
عوض مقایسه پدیده های طبیعی با پدیده های اجتماعی، مثلا به عوض مقایسه باد و باران
و زلزله با تولید نان و میز و پنجره و اثبات تجربی و منطقی صحت محتوای بیت اول،
نقل قولی از مزدک می آورد.
·
بدین طریق، چون مزدک گفته که نور
ببرکت مبارزه، بر ظلمت چیره شده، پس تاریخ بی سوبژکت نیست.
·
پس سمند تاریخ را اگر نرانی، نمی رود.
3
و
اين سمندى است كه خودپو نشود
تا
به مهميز، نرانى، ندود
مزدك
ما سخنى نيكو گفت:
«نور با رزم، به نصرت شد جفت»
«نور با رزم، به نصرت شد جفت»
·
فهم معنای بیت اول برای خواننده
این شعر، بمراتب آسان تر از فهم معنای بیت دوم است.
·
اگر طبری «دلیل» نمی آورد، سنگین
تر بود.
·
قضیه اما قاعدتا می بایستی بر عکس آن
باشد که طبری پیشه کرده است.
·
در دیالک تیک دلیل و مدلول، دلیل
باید سهل الفهم تر از مدلول باشد.
·
سؤال این است که چرا رهبر حزب توده
این قاون معرفتی ـ نظری مارکسیستی ـ لنینیستی را نمی شناسد و یا می شناسد و رعایت نمی کند؟
4
·
شاید طبری می خواهد بدین طریق،
فضلفروشی کند.
·
دانش اسکولاستیکی خود را به رخ
خواننده کشد و او را تحت تأثیر اوتوریته معنوی خود قرار دهد و به قبول دعاوی خود وادارد.
·
اگر طبری واقعا چنین نیتی داشته
باشد، سؤال این است که چرا به عوض آیه نازل کردن از مزدک، دست به استدلال تجربی ـ
عینی و منطقی نمی زند؟
5
·
دلیلش به قول حریفی این است که
طبری عاجز از تفکر مفهومی است.
·
طبری اندیشنده نیست.
·
حمال اندیشه است.
·
طبری اندیشه ها را از بر کرده است.
·
با فوت و فن تفکر اما بیگانه مانده
است.
·
طبری نماینده فرمی از دگماتیسم
است.
·
هنر خودویژه طبری، تکرار وسواس مند
و دقت مند دگم ها ست.
·
یکی از دلایل محبوبیت فراگیر طبری
در میان جماعت مذهبی و اقشار بینابینی، شاید همین باشد.
·
طرز استدلال و طرز «تفکر» و حای
اتیک (طرز رفتار) طبری برای آنها آشنا ست.
·
سؤال این است که چرا باید رهبر حزب
توده به این روز بیفتد؟
6
·
دلیل این وضع فکری طبری و بخش اعظم
توده ای ها، طرز تربیت استالینیستی آنها ست.
·
استالینیسم مکتب تخریب خانه خرد
اندیشنده است.
·
استالینیسم خوداندیشی را در نطفه
خفه می سازد و خر پروری می کند.
·
به همین دلیل، بخش اعظم کسانی که
تحت تأثیر استالینیسم قرار دارند، بیشتر به طاووس و طوطی شبیه اند تا به مورچه و کلاغ.
·
طرفداران بخت برگشته استالینیسم حتی
با امپیریسم (تجربه گرائی) بیگانه اند.
7
·
طبری و یا بقیه سران حزب توده می
توانستند حتی با توسل به جامعه شناسی امپیریستی به ماهیت ارتجاعی روحانیت و طبقه
حاکمه جدید پی ببرند.
·
نه تحلیل جفنگیات آخوندهای با
عمامه و بی عمامه دشوار بود و نه تحلیل عملیات تروریستی ـ بربرمنشانه و تمدن ستیز آنها.
·
سران حزب توده اما به دنبال آیات در
آثار مارکس و انگلس و لنین می گشتند تا انقلابی بودن جلادان جماران را اثبات کنند.
·
استالینیسم آدم ها را به ذلت مادی و
فکری گرفتار می سازد.
·
استالینیسم احزاب توده ای را به
طویله تمام عیار مبدل می سازد.
·
استالینیسم رابطه ارگانیک توده با
حزب توده را برای همیشه تار و مار می سازد.
·
یکی از دلایل شکست مفتضحانه سوسیالیسم
در اروپای شرقی همین بوده است.
·
در دامن استالینیسم است که گربه چف
ها، یلسین ها و پوتین ها «تربیت» می شوند و جهانی را به گند می کشند.
8
و
اين سمندى است كه خودپو نشود
تا
به مهميز، نرانى، ندود
مزدك
ما سخنى نيكو گفت:
«نور با رزم، به نصرت شد جفت»
«نور با رزم، به نصرت شد جفت»
·
جالب اما ترفند طبری در زمینه ی چسباندن
مزدک به دار و دسته خویش است:
·
مزدک ما.
·
سؤال این است که منظور طبری از این
ترفند چیست؟
9
·
اگر کسی حتی امروزه با توده ای های
کذائی صحبت کند، حیرت زده شاهد خواهد بود که حضرات ریشه های خود را در جنبش مزدک و
بابک و غیره می جویند و می یابند و می دانند.
·
یکی از نشانه هارت و پورتیسم استالینیستی
هم همین است.
·
در هر صورت چون مزدک طبری و اعوان
و انصارش گفته که نور ببرکت رزم بر ظلمت چیره شده، پس تاریخ سوبژکت مند است و نه
بی سوبژکت.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر