۱۳۹۴ اسفند ۲۰, پنجشنبه

سیری در جهان بینی احسان طبری (46)


احسان طبری
(1295 ـ 1368)
تحلیلی از 
شین میم شین

و اين سمندى است كه خودپو نشود
تا به مهميز، نرانى، ندود

مزدك ما سخنى نيكو گفت:
«نور با رزم، به نصرت شد جفت»

·        معنی تحت اللفظی:
·        مزدک ما می گوید:
·        «پیش شرط پیروزی نور بر ظلمت، رزم نور بر ضد ظلمت بوده است.»

1
و اين سمندى است كه خودپو نشود
تا به مهميز، نرانى، ندود

مزدك ما سخنى نيكو گفت:
«نور با رزم، به نصرت شد جفت»

·        طبری برای اثبات ادعای خویش، به عوض استدلال تجربی و منطقی ـ نظری دست به خورجین جملات قصار می برد.

·        این یکی از ضعف های بسیار مهم روشنفکران ایرانی است.
·        ریشه این ضعف شاید طرز تفکر تئولوژیکی (فقهی)  باشد.
·        چون روحانیت نیز برای اثبت هر ادعائی، نقل قولی از قرآن و یا ائمه اطهار و فقها می آورند.

·        این طرز «استدلال» و «اقناع» در جامعه مفلوج ما چنان جا افتاده که کسی اعتنائی به خود نظر و یا استدلال تجربی و منطقی همنوعی ندارد.
·        همه از دم دنبال هویت صاحب نظر می گردند تا با توجه بدان به نظر معینی ایمان بیاورند و یا نیاورند.
·        از این رو، در و دروازه به روی عوامفریبان بی شرم و پست و پتیاره باز شده است.
·        هر جفنگی را با چسباندن آن به شخصیتی به خلایق خرفت و خر قالب می کنند.

2
و اين سمندى است كه خودپو نشود
تا به مهميز، نرانى، ندود

مزدك ما سخنى نيكو گفت:
«نور با رزم، به نصرت شد جفت»

·        طبری برای اثبات محتوای بیت اول، مبنی بر سوبژکتیویته در تاریخ، به عوض مقایسه ی سمند طبیعی با سمند اجتماعی، به عوض مقایسه پدیده های طبیعی با پدیده های اجتماعی، مثلا به عوض مقایسه باد و باران و زلزله با تولید نان و میز و پنجره و اثبات تجربی و منطقی صحت محتوای بیت اول، نقل قولی از مزدک می آورد.
·        بدین طریق، چون مزدک گفته که نور ببرکت مبارزه، بر ظلمت چیره شده، پس تاریخ بی سوبژکت نیست.
·        پس سمند تاریخ را اگر نرانی، نمی رود.

3
و اين سمندى است كه خودپو نشود
تا به مهميز، نرانى، ندود

مزدك ما سخنى نيكو گفت:
«نور با رزم، به نصرت شد جفت»

·        فهم معنای بیت اول برای خواننده این شعر، بمراتب آسان تر از فهم معنای بیت دوم است.
·        اگر طبری «دلیل» نمی آورد، سنگین تر بود.

·        قضیه اما قاعدتا می بایستی بر عکس آن باشد که طبری پیشه کرده است.

·        در دیالک تیک دلیل و مدلول، دلیل باید سهل الفهم تر از مدلول باشد.

·        سؤال این است که چرا رهبر حزب توده این قاون معرفتی ـ نظری مارکسیستی ـ لنینیستی را نمی شناسد و یا می شناسد و  رعایت نمی کند؟

4
·        شاید طبری می خواهد بدین طریق، فضلفروشی کند.
·        دانش اسکولاستیکی خود را به رخ خواننده کشد و او را تحت تأثیر اوتوریته معنوی خود قرار دهد و به قبول دعاوی خود وادارد.

·        اگر طبری واقعا چنین نیتی داشته باشد، سؤال این است که چرا به عوض آیه نازل کردن از مزدک، دست به استدلال تجربی ـ عینی و منطقی نمی زند؟

5

·        دلیلش به قول حریفی این است که طبری عاجز از تفکر مفهومی است.

·        طبری اندیشنده نیست.
·        حمال اندیشه است.
·        طبری اندیشه ها را از بر کرده است.
·        با فوت و فن تفکر اما بیگانه مانده است.

·        طبری نماینده فرمی از دگماتیسم است.

·        هنر خودویژه طبری، تکرار وسواس مند و دقت مند دگم ها ست.
·        یکی از دلایل محبوبیت فراگیر طبری در میان جماعت مذهبی و اقشار بینابینی، شاید همین باشد.
·        طرز استدلال و طرز «تفکر» و حای اتیک (طرز رفتار)  طبری برای آنها آشنا ست.

·        سؤال این است که چرا باید رهبر حزب توده به این روز بیفتد؟  

6



·        دلیل این وضع فکری طبری و بخش اعظم توده ای ها، طرز تربیت استالینیستی آنها ست.
·        استالینیسم مکتب تخریب خانه خرد اندیشنده است.
·        استالینیسم خوداندیشی را در نطفه خفه می سازد و خر پروری می کند.
·        به همین دلیل، بخش اعظم کسانی که تحت تأثیر استالینیسم قرار دارند، بیشتر به طاووس و طوطی شبیه اند تا به مورچه و کلاغ.

·        طرفداران بخت برگشته استالینیسم حتی با امپیریسم (تجربه گرائی) بیگانه اند.

7

·        طبری و یا بقیه سران حزب توده می توانستند حتی با توسل به جامعه شناسی امپیریستی به ماهیت ارتجاعی روحانیت و طبقه حاکمه جدید پی ببرند.
·        نه تحلیل جفنگیات آخوندهای با عمامه و بی عمامه دشوار بود و نه تحلیل عملیات تروریستی ـ بربرمنشانه و تمدن ستیز آنها.
·        سران حزب توده اما به دنبال آیات در آثار مارکس و انگلس و لنین می گشتند تا انقلابی بودن جلادان جماران را اثبات کنند.

·        استالینیسم آدم ها را به ذلت مادی و فکری گرفتار می سازد.

·        استالینیسم احزاب توده ای را به طویله تمام عیار مبدل می سازد.
·        استالینیسم رابطه ارگانیک توده با حزب توده را برای همیشه تار و مار می سازد.

·        یکی از دلایل شکست مفتضحانه سوسیالیسم در اروپای شرقی همین بوده است.

·        در دامن استالینیسم است که گربه چف ها، یلسین ها و پوتین ها «تربیت» می شوند و جهانی را به گند می کشند.   

8


و اين سمندى است كه خودپو نشود
تا به مهميز، نرانى، ندود

مزدك ما سخنى نيكو گفت:
«نور با رزم، به نصرت شد جفت»

·        جالب اما ترفند طبری در زمینه ی چسباندن مزدک به دار و دسته خویش است:
·        مزدک ما.

·        سؤال این است که منظور طبری از این ترفند چیست؟  

9
·        اگر کسی حتی امروزه با توده ای های کذائی صحبت کند، حیرت زده شاهد خواهد بود که حضرات ریشه های خود را در جنبش مزدک و بابک و غیره می جویند و می یابند و می دانند.
·        یکی از نشانه هارت و پورتیسم استالینیستی هم همین است.

·        در هر صورت چون مزدک طبری و اعوان و انصارش گفته که نور ببرکت رزم بر ظلمت چیره شده، پس تاریخ سوبژکت مند است و نه بی سوبژکت.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر