تماشای بیس بال
(۲۰ مه ۲۰۱۵)
سرچشمه:
اخبار امروز
·
من که از ورزش های تجاری بدم می آمد
·
حالا چند سال پس از مرگ مادرم
·
شیفته ی بیس بال شده ام.
·
یک فصلِ تمام آن را تماشا می کنم
·
و از پیچ و تابِ چوب و توپ
·
و بزن و بگیرِ بازی کنان
·
لذتی زیباشناسانه می بَرم.
·
مادرم جوان که بود
·
بازی کنانِ شهرمان را « برادر» می خواند
·
و دیرتر «پسرهای من»
·
گاهی پول زیادی خرج می کرد
·
و همراه با برادرهایم
·
به دیدارِ تیم خود می رفت
·
چُس فیل می خرید با آبجویی خنک
·
و تا شب به خانه بازنمی گشت.
·
من هرگز با آنها به تماشای بیس بال نرفتم
·
زیرا باور داشتم که پول
·
تنها برنده ی میدان های ورزشی است.
·
اما حالا به هنگامِ تماشای آن در تلویزیون
·
مادرم را می بینم که همراه من
·
می زند، می گیرد و می دود
·
و با هر بُردِ تیم مان
·
غریوِ شادی سر می دهد.
پایان
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر