تحلیلی از
ربابه نون
در اين هنگام بود که روباه پيدا شد.
روباه گفت:
سلام
شازده کوچولو سر برگرداند و کسی را نديد،
ولی مؤدبانه جواب سلام داد.
صدا گفت:
من اينجا هستم، زير درخت سيب
شازده کوچولو پرسيد:
تو که هستی؟
چه خوشگلی
روباه گفت:
من روباه هستم.
شازده کوچولو به او تکليف کرد که بيا با من بازی کن.
من آنقدر غصه به دل دارم که نگو
• ایده ئولوژی چه کارها که دست آدم ها نمی دهد:
الف
شازده کوچولو به او تکليف کرد که بيا با من بازی کن.
• در ترجمه آلمانی این قصه، شازده به روباه «پیشنهاد می کند» که با او بازی کند.
• منطقی هم همین است.
• چون کسی نمی تواند دیگری را به بازی با خود مجبور سازد.
• بازی همیشه و همه جا کار داوطلبانه ی لذت بخشی است و نه کار اجباری و به فرمان و این و آن.
• چون کسی اصلا نمی تواند به ضرب شلاق با کسی بازی کند.
• شاملو از « تعیین تکلیف» به روباه دم می زند.
• انگار شازده سردسته لاشخورهای «نازی» آباد است.
ب
من آنقدر غصه به دل دارم که نگو
• در ترجمه آلمانی این قصه، شازده می گوید:
• «من غمگینم»، شاملو اما سنگ تمام می گذارد تا از عظمت اندوهش پرده بر دارد.
• درست به همان سان که عظمت اندوه بچه مجاهدی را ایدئالیزه می کند:
روئینه تنی که راز مرگش
اندوه عشق و غم تنهائی بود.
• اگر امروز زنده بود، حتما می بایستی خورجینی از این تحسینات و تمجیدات به آدرس مجاهدین القاعده و طالبان و داعش و حزب الله بفرستد.
1
روباه گفت:
من نمی توانم با تو بازی کنم.
مرا اهلی نکرده اند.
• وقتی از ایدئالیزاسیون اهلی کردن و اهلی شدن و کلا اهلیت در این قصه سنت اگزوپری سخن می رود، به همین دلیل است:
• پیش شرط همبازی شدن کودکان، اهلیت آنان قلمداد می شود.
• بدین طریق، در نهایت معصومیت و سکوت به خورد کودک داده می شود که برای بازی با کودک دیگر یا باید وابسته او شد و یا باید او را وابسته خود ساخت.
• به زبان علامه امپریالیسم یا باید اهلی کرد و یا باید اهلی شد.
• تا چشم کار می کند در این قصه از برابری کودکان حرفی در بین نیست.
2
روباه گفت:
من نمی توانم با تو بازی کنم.
مرا اهلی نکرده اند.
• اگر کسی مفهوم انتزاعی «بازی کردن» را بسط و تعمیم دهد، به مفاهیم همکاری، هماندیشی، هماموزی، همراهی، همرزمی و غیره می رسد.
• این همان ایده ئولوژی فاشیستی است که دوئالیسم سرور و نوکر را تبلیغ می کند و بدان جامه عمل می پوشاند.
• بازی کردن کودکان فرمی از هماندیشی و همکاری است.
• فرمی از تخلیل تجسمی مشترک است.
• کودکان اشیاء جامد را، مثلا تکه چوبی را و یا تکه سنگی را را به قوه تخلیل خلاق خود، جان می بخشند و از آن همان کارهائی را عرضه می دارند که از جانوران و یا انسان ها می توان عرضه کرد.
• مثلا تکه سنگ از جوی آب می پرد.
• زمین می خورد و گریه سر می دهد و یا با تماشای حادثه مضحکی زیر خنده می زند.
3
شازده کوچولو آهی کشيد و گفت:
ببخش!
اما پس از کمی تامل باز گفت:
اهلی کردن يعنی چه؟
روباه گفت:
تو اهل اينجا نيستی.
پی چه می گردی؟
• دست سنت اگزوپری حالا رو می شود.
• برای کنجکاو سازی کودکان به مسئله اهلی کردن، روباه به عوض جواب دادن به سؤال شازده، به صحرای کربلا می زند.
4
شازده کوچولو گفت:
من پی آدمها میگردم.
اهلی کردن يعنی چه؟
• روباه ناز می کند و شازده ابراز نیاز.
• اهلی کردن بدین طریق و با این ترفند ایدئالیزه می شود.
• یعنی به چیز فوق العاده ایدئال و دست نایافتنی و در حد شق القمر استحاله می یابد.
• زهر ایده ئولوژیکی بسته بندی شده در زر ورق «اهلی کردن و اهلی شدن» وقتی حسابی و بی کم و کاست به خورد خواننده داده شد، به نام نامیده می شود.
• خواهیم دید.
5
روباه گفت:
آدمها تفنگ دارند و شکار می کنند.
اين کارشان آزارنده است.
• اکنون همه آحاد بشر به چرخش چشمی تفنگدار قلمداد می شود که سودائی جز شکنجه و شکار در سر ندارند.
6
مرغ هم پرورش می دهند و تنها فايده شان همين است.
تو پی مرغ می گردی؟
• بدین طریق و با این ترفند، کسب و کار آدمیان عبارت است از تفنگداری و مرغداری.
• سؤال روباه اما قابل تامل است.
• روباه قبلا از زبان شازده شنیده که او دنبال چی می گردد:
شازده کوچولو گفت:
من پی آدمها میگردم.
• این اما مانع آن نمی شود که روباه بگوید:
تو پی مرغ می گردی؟
• سؤال این است که دلیل این حواس پرتی نویسنده چیست؟
• چرا نویسنده خود را به کوچه علی چپ می زند و جواب قبلی شازده را ناشنیده می گیرد؟
7
• برای پاسخ به این پرسش فقط کافی است که فیلم های هالی وود را با اندکی دقت ببینیم.
• این فیلم ها از این جور حواس پرتی ها و تناقضات فاحش، مملو اند.
• در این فیلم ها تفکر منطقی کیمیا ست.
• ما فکر می کنیم که این کارها آگاهانه و عمدی صورت می گیرند.
• هدف اجامر امپریالیستی خردستیزی است.
• هدف آنها تخریب خانه خرد خلایق است.
• هدف و آماج آنها بدآموزی فکری است.
• هدف و آماج اصلی اجامر امپریالیستی آموزش بداندیشی است.
• در اثر این تخریب مستمر خانه خرد خلایق است که مردم امریکا و یا فرانسه افراد بلحاظ فکری، شخصیتی و اخلاقی عقب مانده را به عنوان رئیس جمهور کشور «انتخاب» می کنند و به عوض خوداندیشی، عرعر می کنند.
8
شازده کوچولو گفت:
نه، من پی دوست می گردم.
نگفتی اهلی کردن يعنی چه؟
• این دیگر نور علی نور است:
• شازده که قبلا دنبال آدم ها می گشت، حالا از فرط حواس پرتی، در آماج جست و جوی خود تجدید نظر می کند و به جای آدم ها، دنبال دوست می گردد.
9
روباه گفت:
اهلی کردن چيز بسيار فراموش شده ای است،
• روباه برای اهمیت بخشیدن به مقوله استراتژیکی اهلی کردن و یا اهلی شدن، بدان خصلت چیزی در حد کیمیا می بخشد.
• اهلی کردن و اهلی شدن چنان نایاب است که حکم کیمیا دارد.
• اهلی کردن و یا اهلی شدن گرانقیمت تر از الماس و پلاتین است.
• آدم باید خیلی بی شرم باشد که چنین ادعا کند.
• تاریخ جامعه نکبت بار طبقاتی، تاریخ تهوع انگیز اهلی کردن و اهلی شدن است.
• اهلی کردن و اهلی شدن در طول تاریخ جامعه طبقاتی، مینیاتوریزه و تکمیل شده است.
• دهها هزار نفر از علمای رشته های علمی متفاوت و متنوع شب و روز در کار اند تا اهلی کردن توده ها با دقت خارق العاده و بی کمترین عیب و نقص صورت گیرد.
10
روباه گفت:
اهلی کردن چيز بسيار فراموش شده ای است،
یعنی علاقه ايجاد کردن.
• علامه امپریالیسم پس از کلی عشوه و کرشمه و ناز، تعریفی از مقوله استراتژیکی «اهلی کردن» عرضه می کند:
• اهلی کردن یعنی ایجاد علاقه کردن.
• تعریف بدی نیست، ولی تعاریفی از این قبیل فقط به درد عوامفریبی می خورند.
• چون علاقه ایجاد کردن خود به تعریف مشخص و روشن احتیاج دارد.
• ایجاد علاقه همیشه و همه جا مشخص است.
• کسی را فقط می توان نسبت به چیزی علاقه مند ساخت.
• سؤال شازده ی حیرت زده هم همین است:
علاقه ايجاد کردن؟
11
روباه گفت:
البته.
• این ولی جواب سؤال شازده نیست.
• این تکرار تعریف خویش از مقوله اهلی کردن است که در واقع تحریف آن است.
• منظور شازده هم جامه مشخص پوشاندن به مفهوم «ایجاد علاقه» است.
• روباه ولی از آن حقه بازهای ماهر و کارکشته است.
• به همین دلیل، ویراژ می دهد و موضوع گفتگو را عوض می کند:
تو برای من هنوز پسربچه ای بيش نيستی.
• این طعنه توهین آمیز روباه، چیزی جز تحقیر شازده نیست.
• این تحقیر ضمنا ضد منطقی است.
• چرا و به چه دلیل؟
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر