تحلیلی
از
گاف
سنگزاد
تحقير
كلاغ شايد به خاطر رنگ سياهش باشد.
یعنی
به دلایل راسیستی (نژاد پرستى) باشد.
اعظم
·
استه تیک (تعیین معیار زشتی و
زیبائی) بیش از آن و پیش از آن که اوبژکتیو (عینی) باشد، سوبژکتیو ـ طبقاتی است.
·
اشرافیت بنده دار و فئودال و
روحانی در عمر حدود 2000 ساله جامعه طبقاتی، زیبائی و زشتی را ـ چه از لحاظ رنگ
پوست و پر و غیره و چه از لحاظ قد و قامت و وزن و حجم و غیره ـ مانی پولیزه (دستکاری)
کرده است و خلایق با گذشت زمان و در غیاب خردگرائی و روشنگری علمی و انقلابی و
خلقی بدان تمکین و خو کرده است.
1
·
یکی از عوامل رخنه دادن استه تیک طبقه
حاکمه به روح و روان جامعه، هنرمندان و علما و فقهای طبقه حاکمه اند.
·
اگر کسی اشعار مثلا سعدی و حافظ و
غیره را مورد مطالعه دقت مند قرار دهد، به این توطئه ایده ئولوژیکی طبقه حاکمه پی
می برد.
·
شعرای فئودالی را سخن از قد و قامت
و روی و موی و بوی و عشوه و کرشمه و نشست و برخاست و دیگر «سجایای» استه تیکی دلبر
ماده و نر است.
·
شهریار ـ یکی دیگر از شعرای فئودالی
و معاصر ـ همان استه تیک شعرای قرون وسطی را تداوم می بخشد.
·
او در شعری حتی به ستایش از موی
هوشنگ ابتهاج (سایه) می پردازد.
·
عقل که نباشد، هر بلائی می تواند
سر آدم و عالم بیاید.
2
·
توده اما استه تیک خاص خود را تا
حدودی حفظ کرده است.
·
این استه تیک پس از روی کار آمدن ارتجاع
فئودالی ـ فوندامنتالیستی ـ روحانی، احتمالا بشدت لطمه خورده است.
·
در لفافه مدرنیته، مقاومت و مبارزه
با ارتجاع فئودالی ـ فوندامنتالیستی ـ روحانی، بخش مهمی از زنان و دختران جامعه (احتمالا
متعلق به زنان طبقه حاکمه، طبقه متوسط و اقشار بینابینی) به استه تیک دیکته شده از سوی طبقه حاکمه امپریالیستی
روی آورده اند و برای همخوان سازی استه تیک اندام، به هر ذلت مادی و خفت شخصی و شخصیتی
تن در می دهند.
·
مراجعه کنید به تحلیل شعر هما وثوق
تحت عنوان «زنان ایران، خسته تاریخ اند» و دیگر تحلیل های مربوط به مسئله زنان در
تارنمای دایرة المعارف روشنگری
3
·
خیلی از زنان و نران سیاه پوست تحت
همین استه تیک طبقه حاکمه امپریالیستی به جراحی پوست و غیره خطر کرده اند.
·
از انجمله بود، خواننده امریکائی
مایکل جکسون.
·
در حالی که رنگ سیاه پوست زشت تر
از رنگ سفید و غیره نیست.
4
·
استه تیک طبقه حاکمه اما نه ثابت،
بلکه متغیر و سیال است.
·
استه تیک فئودالی، زن را سفید پوست
و چاق و چله می خواست.
·
استه تیک بورژوائی به زن سیاه پوست
هم میدان داده و زن لاغر اندام متحرک و موبیل را ایدئالیزه کرده است تا نیروی کار
زنان ورزیده و عاری از چربی و چاقی را به خدمت گیرد و استثمار کند.
·
سرمشق و سرلوحه دختران و زنان جهان
مدل های زیبائی است که تمیز شان از جنده ها محال است.
5
·
خیلی از مدل های استه تیکی مطلوب طبقه
حاکمه امپریالیستی رژیم غذائی مخربی را با انضباط آهنین رعایت می کنند تا از چاق
شدن (یعنی زشت شدن) پرهیز کنند.
·
اکثر این مدل های استه تیکی بیماران
جسمی، روحی و روانی اند.
·
شاید اکثر آنها معتاد به مواد مخدر
باشند.
·
امروزه زنان و نران سیاهپوست نیز
کالا واره شده اند.
·
استه تیک طبقه حاکمه امپریالیستی لیبرالیزه
و «دموکراتیزه» شده است تا بهتر بتواند نان از سفره مردم برباید.
6
·
کلاغ در استه تیک توده های مولد و
زحمتکش، مظهر زشتی نیست.
·
نوعی از کلاغ به نام قجله در فرهنگ
توده های دهقانی، مژده رسان، یعنی چاوش خبر خوش تلقی می شود و آمدنش به فال نیک
گرفته می شود:
·
زنان دهقان با اشک در چشم می
گویند:
·
«برادرم نامه خواهد داد.
·
امروز صبح قجله آمده بود و در درخت
توت نشسته بود.»
·
صحت مارکسیسم ـ لنینیسم در تجربه
زنده زندگی بطرز مستمری اثبات می شود:
·
بدین طریق از ماهیت طبقاتی استه
تیک و اتیک و پوئه تیک و پولیتیک و خیلی چیزهای دیگر پرده بر می افتد.
7
·
سؤال اول این بود که منشاء اجتماعی
تضاد اجامر ایران با
مسیحیت و یهودیت و بهائیت و غیره چیست؟
·
سؤال دوم این بود که منشاء اجتماعی تضادهای درونملی در
ایران، مثلا نفرت عمیق و بی دلیل مردم به همدیگر چیست.
·
مفهومی که برای حل این معما می تواند به خدمت گرفته شود،
ملوک الطوایفیسم است.
·
این ایده ئولوژی هنوز تحلیل نشده است.
·
ولی سم این ایده ئولوژی تا بنیادی ترین سلول جامعه ایران، یعنی خانواده نفوذ کرده است.
·
آن سان که بدون کمترین دلیل منطقی و تجربی، برادر چشم دیدن برادر را ندارد.
·
خواهر چشم دیدن خواهر را ندارد.
·
همسایه چشم دیدن همسایه را ندارد.
·
تشکیل فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی سرمایه
داری این پدیده را تشدید کرده است.
8
·
این شیوه زیست ملوک الطوایفی چند
هزار ساله است که در روح و روان این ملت منعکس، ذخیره و ته نشین شده است.
·
آن سان که بدون دلیل موجه از اعماق
روح و روان افراد کنده می شود، بالا می آید و مؤثر واقع می شود.
·
اگر کسی به احزاب و سازمان های
سیاسی کذائی ایران، نظر اندازد، متوجه این ملوک الطوایفیسم می گردد:
·
حزب توده و سازمان چریک های فدائی فئودالی
و مجاهدین اسلام و خلق و خدا و خرما به دهها فرقه و دار و دسته منشعب شده اند.
·
سران هیچ کدام از این دار و دسته
ها عقل الاغی را حتی ندارند.
·
این توهین نیست.
·
این تحلیل است.
·
سران و اعضای این دار و دسته های
مذهبی و شبه مذهبی توان تفکر حتی ندارند.
9
·
شاید دلیلش این باشد که ملوک الطوایفیسم هر تلاش در جهت هماندیشی
و هماموزی و توسعه فکری را نقش بر آب می سازد.
·
ملوک الطوایفیسم نطفه های خرد و خردگرائی را مسموم می
سازد و از بین می برد.
·
ملوک الطوایفیسم زمینه روحی و روانی لازم را برای دشمنی
با هر کسی فراهم می آورد.
·
ریشه دشمنی اجامر ایرانی با اسرائیل بخشا فاشیستی و
عمدتا ملوک الطوایفیستی است.
·
هواداری این اجامر از خلق فلسطین اصالت
ندارد.
·
حتی اگر سران مجاهدین لیملام و
دیمدام و غیره همه اشعار شعرای خلق فلسطین را ترجمه کنند.
·
هواداری این اجامر از خلق فلسطین، از
موضع توده ستیزی (فاشیستی ـ فوندامنتالیستی) و همنوع ستیزی است.
·
ملوک الطوایفیسم عشق به همنوع را مجال نطفه بندی در دل
حتی نمی دهد، چه رسد به فراهم آوردن امکان تشکیل عشق به همنوع، هومانیسم و
همبستگی.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر