جمعبندی از
میمحا نجار
سار
پتزه
تینو با احتیاط تمام،
تکه
های پراکنده خود را گرد آورد و وقتی مطمئن شد،
که
همه تکه هایش را با خود دارد.
·
این حکم لئولیونی سرشار از معنا ست.
·
فکر می کنی، چرا پتزه تینو با احتیاط تمام، یکایک تکه
هایش را حمع می کند و نمی خواهد که تکه ای از تکه هایش گم و گور شود؟
ستاره
·
گفتم که پتزه تینو تیز هوش و ژرف اندیش است.
·
او پاسخ تند رو و زورمند و غواص و پرنده و غارنشین به
پرسش خود را نه تنها فراموش نکرده، بلکه حلاجی کرده و نتیجه منطقی از آنها گرفته
است.
·
در پرتو این استنتاج منطقی است که نمی خواهد حتی تکه ای
از او گم و گور شود.
·
فکر می کنی این نتیجه منطقی پتزه تینو چیست؟
سار
·
برای پاسخ به این پرسش تو
باید به پاسخ هایی نظر اندازم که پتزه تینو دریافت کرده است.
·
مثلا به پاسخ غارنشین اندیشنده:
سرانجام،
پتزه تینو نزد غارنشین اندیشنده رفت و با صدای بلندی پرسید:
«آهای غارنشین اندیشنده،
شما چه فکر می کنید، من تکه ای از شما نیستم؟»
غارنشین
اندیشنده گفت:
«فکر می کنی، کار آسانی است، که
تکه ای از کسی کم و کسر باشد
و
بتواند در غار بنشیند و علاوه بر آن بیندیشد؟»
·
تنها نتیجه ای که از این پاسخ غارنشین اندیشمند می توان
گرفت، این است که برای فونکسیون مندی (فونکسیونالیته) باید کم و کسر ساختاری
نداشت.
ستاره
·
درست است.
·
می توان شناخت افزار مربوطه را فرمولبندی کنی؟
سار
·
آره.
·
کاری ندارد:
·
دیالک تیک ساختار و فونکسیون
ستاره
·
نقش تعیین کننده در این دیالک تیک از آن کدام قطب دیالک
تیکی است؟
سار
·
از آن ساختار است.
·
از این حقیقت امر، پتزه تینو هم خبر دارد.
·
به همین دلیل، «با دقت و احتیاط تمام همه تکه هایش را
گرد می آورد» تا کم و کسر نداشته باشد و بتواند فونکسیون محوله را به نحو احسن
انجام دهد.
ستاره
·
آره.
·
می دانی این شناخت افزار دیالک تیکی با کدام شناخت افزار
دیالک تیکی دیگر خویشاوند است؟
سار
·
آره.
·
با دیالک تیک عنصر ـ ساختار ـ سیستم
ستاره
·
از کجا به خویشاوندی این دو شناخت افزار دیالک تیکی پی
می بری؟
سار
·
از وجه مشترک آنها.
·
قطب ساختار در هر دو شناخت افزار حی و حاضر است.
ستاره
·
درست است.
·
ادامه بده به تحلیل.
سار
به قایق
باز گشت.
تصمیم
داشت، هرچه زودتر به خانه برگردد.
از این رو در تمام طول شب، پارو
زد.
·
فکر می کنی، چرا پتزه تینو تصمیم دارد، هر چه زودتر به
خانه برگردد؟
ستاره
·
به دلایل متعدد.
·
اولا جزیره وام، جزیره ای متشکل از سنگ و صخره است و
فاقد همه چیز است.
·
نه آب دارد، نه گیاه، نه درخت، نه جانور و نه انسان.
سار
·
همین؟
·
پتزه تینو که حتما راهتوشه با خود داشته:
·
آب به اندازه کافی و نان و پنیر و پیاز و غیره حتما به
همراه برده است.
·
برای چی اینقدر شتابزده است که در تمام طول شب پارو می
زند تا هر چه زودتر به خانه برگردد؟
ستاره
·
این شتاب پتزه تینو علل متعددی دارد:
·
اولین علت این شتاب پتزه تینو، وقوف به هویت خویش است.
·
خودشناسی شطی از شادی در دل او جاری ساخته است.
·
بی هویت بودن درد بزرگی است.
·
به همین دلیل به محض افتادن چشمش به دوستانش از دور داد
می زند:
فریاد
زد:
« من منم!»
·
منظور پتزه تینو خود شناسی است.
·
منظور پتزه تینو، هویت مندی است.
·
منظورش این است که قارچ واره نیست.
·
بی ریشه نیست.
·
ناقص نیست.
·
کم و کسر ندارد.
·
بلحاظ ساختار و فونکسیون تفاوتی با کسان دیگر و چیزهای
دیگر ندارد.
·
فی نفسه کامل است.
·
با همه برابر است.
·
احساس برابری پیش شرط تشکیل خواهری ـ برادری و بویژه
دوستی است.
·
زباله بی هویت نمی تواند با کسی دوست شود.
·
کسی هم زباله را به دوستی برنمی گزیند.
·
برابری پیش شرط همبستگی است.
سار
·
آره.
·
حق با تو ست.
·
لئو لیونی نیز نظر تو را تأیید کرده است:
پتزه
تینو
از
شوق در پوست خود نمی گنجید.
ادامه دارد.