ﺯﻧﺎﻥ
ﺍﯾﺮﺍﻥ، ﺧﺴﺘﻪ ﺗﺎﺭﯾﺨﻨﺪ
ویرایش
و تحلیل از
ربابه
نون
1
ﻣﺎ ﻧﺴﻞ ﺗﺮس اﯿﻢ
ﺯﺍﺩﻩ ﯼ ﺗﺮس اﯿﻢ
همخواب ﺗﺮس اﯿﻢ
ﺗﺮﺱ، ﺗﻌﺮﯾﻒ زنانگی مان
ﻭ ﺁﺗﺶ، ﭘﺎﺳﺦ ﺗﻤﺎﻡ ﺳؤال هایمان!
·
مفهوم مرکزی هما وثوق در تحلیل
زنان متعلق به طبقه اجتماعی معینی، ترس است.
·
ترس مفهومی پسیکولوژیکی است.
·
روانشناسی (پسیکولوژی) یکی از علوم
منفرد است و فقط برای تحلیل دست و پا شکسته ای از پدیده ها و روندهای پسیکولوژیکی مناسب
است و نه برای تحلیل مسائل جامعه بشری.
·
تحلیل جامعه براساس مفاهیم پسیکولوژیکی یکی از فرم های عوامفریبی
است.
·
این مکتب فکری، پسیکولوژیسم نام
دارد که یکی از مکاتب طبقه حاکمه امپریالیستی برای تحریف حقایق اجتماعی است و
اعتبار علمی ندارد.
·
پسیکولوژیسم را فروید و یونگ و
غیره تأسیس و نمایندگی کرده اند.
2
ﻣﺎ ﻧﺴﻞ ﺗﺮس اﯿﻢ
ﺯﺍﺩﻩ ﯼ ﺗﺮس اﯿﻢ
همخواب ﺗﺮس اﯿﻢ
ﺗﺮﺱ، ﺗﻌﺮﯾﻒ زنانگی مان
ﻭ ﺁﺗﺶ، ﭘﺎﺳﺦ ﺗﻤﺎﻡ ﺳؤال هایمان!
·
ترس و دیگر پدیده های پسیکولوژیکی ثانوی
اند.
·
اگر اعضای جامعه ای ـ اعم از زن و
یا نر ـ ترسو و یا بی باک باشند، علل اجتماعی دارد که باید مشخصا بررسی شوند.
·
زنان به مثابه پرولتاریای مضاعف،
به مثابه پرولتاریای خانه و کارخانه و شرکت و اداره و مزرعه و غیره در طول تاریخ جامعه
طبقاتی، تحت ستم مضاف بوده اند:
الف
·
زنان هم تحت ستم و استثمار همسر و
برادر و عمو و دائی و غیره قرار داشته اند.
ب
·
و هم تحت ستم و استثمار طبقه حاکمه
از ارباب و کدبانو تا بورژوا
3
ﺗﺮﺱ، ﺗﻌﺮﯾﻒ زنانگی مان
·
هما وثوق در این بند شعر، تعریف زنانگی
زنان طبقه اجتماعی معینی را ترس قلمداد می کند.
·
این بدان معنی است که زنان مورد
نظر او هنری جز ترس نداشته اند.
4
ﻭ ﺁﺗﺶ، ﭘﺎﺳﺦ ﺗﻤﺎﻡ ﺳؤال هایمان!
·
هما وثوق پاسخ پرسش های زنان را آتش
می داند.
·
منظور او از آتش اما چیست؟
برای درک
منظور او به بند پیشین شعر نظر می افکنیم:
ﯾﺎﺩﺵ ﺑﻪ ﺧﯿﺮ!
ﭼﻪ ﺷﺒﻬﺎ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺗﺮﺱ ﺁﻭﯾﺰﺍﻥ ﺷﺪﻥ ﺍﺯ ﯾﮏ
ﺗﺎﺭ ﻣﻮﯼ ﺷﻌﻠﻪ ﻭﺭ ﺩﺭ ﺟﻬﻨﻢ،
ﺧﻮﺍﺏ ﺑﺮ ﮐﻮﺩﮐﯿﻬﺎﯾﻤﺎﻥ ﺣﺮﺍﻡ ﺷﺪ!
·
شاید به همین دلیل، آتش به عنوان
پاسخ پرسش های زنان محسوب می شود.
·
این بدان معنی است که هر پرسش زنان
با تهدید پاسخ داده می شود و عملا سرکوب می شود.
·
مثلا در پاسخ به این سؤال که چرا
نباید دوست پسر بگیرم، گفته می شود:
·
اگر دوست پسر بگیری در آتش دوزخ می
سوزی.
·
این اما به چه معنی است؟
5
ﺗﺮﺱ، ﺗﻌﺮﯾﻒ زنانگی مان
ﻭ ﺁﺗﺶ، ﭘﺎﺳﺦ ﺗﻤﺎﻡ ﺳؤال هایمان!
·
این معنائی جز تحت فشار قرار دادن
نیمه دیگر جامعه ندارد.
·
این به معنی تولید ایده ئولوژیکی
ترس از سوئی و تهدید جهت بازتولید و تداوم ترس از سوی دیگر است.
6
آرزو!
تنها آرزوی مان پسر بودن بود،
ﺗﺎ ﻣﺎ هم ﺑﺎ ﺩﻭﭼﺮﺧﻪ ﺑﻪ ﻣﺪﺭﺳﻪ برﻭﯾﻢ
ﺗﺎ ﺣﻖ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﻢ، ﺑﺨﻨﺪﯾﻢ
ﺑﺨﻨﺪﯾﻢ ﺑﺎ ﺻﺪﺍﯼ ﺑﻠﻨﺪ
ﺑﺪﻭﯾﻢ ﻭ ﺑﺎﺯﯼ ﮐﻨﯿﻢ ﺑﯽ ﺁﻧﮑﻪ ﻣﺎﻧﺘﻮﯼ ﺑﻠﻨﺪ
ﻣﺎﻥ
ﺩﺭ
ﺩﺳﺖ ﻭ ﭘﺎی ﻤﺎﻥ ﺑﭙﯿﭽﺪ ﻭ ﺯﻣﯿﻦ ﺑﺨﻮﺭﯾﻢ!
·
در این بند شعر هم از آرزوی زنان
ایران، هم از عقب ماندگی جامعه، هم از عقب ماندگی فکری زنان ایران و هم از فاجعه تمام
اجتماعی پرده برداشته می شود:
7
آرزو!
تنها آرزوی مان پسر بودن بود
·
این آرزوی دختران علل مختلف دارد:
·
علت ریشه ای آن، اقتصادی است.
·
در جامعه عقب مانده فئودالی و یا
نیمه فئودالی ـ نیمه سرمایه داری و حتی در جامعه سرمایه داری، داشتن فرزند دختر،
هزینه مادی می طلبد.
·
برای اینکه دختر باید شوهر داده شود
و بخشی از ثروت خانواده را به صورت جهیزیه و غیره با خود ببرد.
·
در نتیجه خبر تولد دختر، برای
خانواده خبر ناخوشایندی است.
·
همین دغدغه خاطر اقتصادی در روح و
روان اعضای جامعه و ضمنا در روح و وران خود دهتران و زنان به صور منفی مختلف منعکس
می شود.
·
آرزوی پسر بودن برای دختران یکی از
صور منفی همین انعکاس است.
8
آرزو!
تنها آرزوی مان پسر بودن بود
·
دختربچه در جوامع ماقبل سرمایه
داری و حتی در جامعه سرمایه داری به عنوان بار و سربار خانواده تلقی می شود.
·
باری که خانواده باید از دوش خود
بردارد و بر دوش نری بگذارد.
·
به همین دلیل کالای موسوم به دختر
باید بسان مردمک چشم پاسداری شود تا صدمه نبیند و بی مشتری نماند.
·
این نحوه برخورد به دختر، هم می
تواند به نفع نیمه دیگر تمام شود و هم به زیان آن.
9
آرزو!
تنها آرزوی مان پسر بودن بود،
·
مواظبت از دختر سبب می شود که احتمال
طعمه جنسی و غیره ددان گشتن او کاهش یابد و او از شر پیامدهای منفی روحی و روانی رها
باشد.
·
این مواظبت در مورد پسر بچه ها کمتر
است.
·
در نتیجه خطر تجاوز جنسی به پسربچه
ها بیشتر و احتمال گرفتاری مادام العمر آنان به اختلالات روحی و روانی بیشتر است.
·
پسربچه ها از این بابت در موقعیت بدتری
قرار دارند.
·
ولی ظاهرا کسی نمی داند.
·
مثال تجربی اخیر، مورد تجاوز
معلمان قرار گرفتن پسربچه ها در ایران و بردگی جنسی پسربچه ها در پادگان های
افغانستان است.
10
آرزو!
تنها آرزوی مان پسر بودن بود
·
تحدید (محدود کردن) آزادی دختربچه ها اما توسعه عملی، نظری، روحی،
روانی، فکری و تخیلی دختربچه ها را ترمز می کند.
·
برای اینکه زادگاه دانش تجربی،
تجربه است و انسان ها هرچه محدودتر شوند، دامنه تجربه آنان به همان اندازه کوتاهتر
خواهد شد.
·
یکی از علل ترس دختران و زنان شاید
همین جا باشد.
·
یعنی در کمبود تجربه باشد.
·
چون تجربه به افزایش دانش تجربی
منجر می شود و دانش تجربی تارهای عنکبوتی ترس را تار و مار می سازد.
توانا بود، هر که دانا بود.
(فردوسی)
·
پیش شرط تهور و توانائی، دانائی
است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر