۱۳۹۴ دی ۲۰, یکشنبه

رویزیونیسم (تجدید نظر طلبی) (3)


پروفسور دکتر ولفگانگ شوهاردت
برگردان شین میم شین

2

برنشتاین در اقتصاد سیاسی

1
·        برنشتاین در اقتصاد سیاسی به انکار قانونمندی های بنیادی در توسعه سرمایه داری می پردازد.

2
·        او بر خلاف معارف مارکس و انگلس و علیرغم روندهای واقعا موجود در جامعه سرمایه داری، ادعا می کند که روند تمرکز در کشاورزی اصلا وجود ندارد و در صنعت و تجارت نیز خیلی کند صورت می گیرد و لذا بحران های ادواری رفته رفته بندرت اتفاق می افتند و اگر هم اتفاق بیفتند، خیلی ضعیف هستند.

3
·        بنظر برنشتاین، سرمایه داری رفته رفته به «سرمایه داری مبتنی بر برنامه» مبدل می شود.

3
برنشتاین در سیاست

1
·        برنشتاین در سیاست، آموزش مبارزه طبقاتی و دیکتاتوری پرولتاریا را مورد تجدید نظر قرار می دهد.

2
·        چون «سرمایه داری مبتنی بر برنامه» می تواند از طریق رشد  اوولوسیونیستی، بطور مسالمت آمیز به سوسیالیسم منتهی شود، پس آموزش های مبارزه طبقاتی و دیکتاتوری پرولتاریا زاید و کهنه اند و «بار بیهوده ای» بر دوش تئوری مارکسیستی محسوب می شوند.

اثبات بطلان تزهای رویزیونیستی

·        بطلان همه این تزهای رویزیونیستی را خود تاریخ اثبات کرده است:

1  
·        زلزله های شدید در اقتصاد سرمایه داری در اوایل قرن بیستم، بطلان توهمات مبتنی بر توسعه بی بحران سرمایه داری را در عمل نشان می دهند و توهمات مبتنی بر «سرمایه داری مبتنی بر برنامه» را نقش بر آب می سازند.

2

·        جنگ جهانی امپریالیستی اول و بویژه پیروزی پرولتاریای روس در انقلاب سوسیالیستی بزرگ اکتبر در عمل تزهای رویزیونیستی مبتنی بر «رشد مسالمت آمیز سرمایه داری به سوسیالیسم»، پایان مبارزه طبقاتی و عدم لزوم دیکتاتوری پرولتاریا را در هم می شکنند.

3
·        حوادث تاریخی و ساختمان سوسیالیسم در اتحاد شوروی صحت  آموزش های لنین را ثابت می کنند.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر