جمعبندی از
میمحا نجار
سار
·
چرا متد مقایسه لازم است، ولی کافی نیست؟
·
ضمنا در لحن تو نوعی دلخوری نسبت به متد مقایسه احساس می
شود.
·
دلیلش چیست؟
ستاره
·
ای نهنگ.
·
تو متوجه ذراتی می شوی که ذره بین از دیدنش عاجز است.
خودت چه فکر می کنی؟
سار
·
من فکر می کنم، با متد مقایسه می توان به توجیه هر دروغی
نایل آمد.
ستاره
·
می توانی مثالی بزنی تا ادعای انتزاعی ات با تکیه بر تجارب
عینی اثبات شود؟
سار
·
کاری ندارد.
·
تو خودت یکی از آوارگانی.
·
اما می توانی ذلت زیست خود را با ذلت آوارگان مثلا سوری
در برف و یخبندان لبنان مورد مقایسه قرار دهی و به این نتیجه رسی که بهشتی به نصیب
برده ای.
·
چون مقایسه مانع یاد آوری ذلتی می شود که خودت در فرار
از جهنم اجامر جماران تحمل کرده ای.
ستاره
·
درست است.
·
در کشورهای امپریالیستی، مثلا در ایتالیا بطور غیرمستقیم
و در نهایت بی طرفی، وضع زندگی کارگران ایتالیا را با وضع زندگی کارگران بنگلادش و
درآمد آن دو را با هم مورد مقایسه قرار می دهند.
·
همین و بس.
·
تا خوانننده و شنونده جفنگ نتیجه مورد نظر طبقه حاکمه را
بگیرد و شکرگزار کنسرن های سرمایه داری باشد و راضی از وضع موجود باشد و دم نزند.
سار
·
خوب ادامه بده به تحلیل پتزه تینو
ستاره
پتزه
تینو همیشه با خود می گفت:
«من
ـ بی شک ـ باید تکه ای از چیزی باشم، تکه ای از چیز بزرگی.»
·
ایراد بینشی پتزه تینو این است که خود را نمی شناسد.
·
از خویشتن خویش غافل است.
·
·
این ایراد را با کدام مفهوم می توانی تبیین داری؟
سار
·
با مفهوم هویت.
·
پتزه تینو از هویت خویش بی خبر است.
·
از خود بیگانه است.
ستاره
·
درست است.
·
اکنون دو سؤال سمج بسان دو جن کوچولو، جلو می آیند و
سینه سپر می کنند تا جواب بشنوند و آرام بگیرند.
·
می توانی ایندو سؤال را حدس بزنی؟
سار
·
آره که می توانم.
·
من فقط باید ضد مفاهیمی را پیدا کنم که بر زبان رانده ام.
·
اولا ضد هویت را
·
ثانیا ضد از خود بیگانه را
ستاره
·
درست است.
·
زنده باد سار.
·
خوب جفت دیالک تیکی ایندو کدامند؟
سار
·
جفت دیالک تیکی هویت، تفاوت است.
·
دیالک تیک هویت و تفاوت.
ستاره
·
آره.
·
دیالک تیک هویت و تفاوت، دیالک تیک مهمی است و باید روی آن
کار عرقریز کرد.
·
چون خیلی غنی و مولتی فونکسیونال است.
·
شناخت افزار بسیار مهمی است.
·
می دانی بشریت برای تعیین هویت هر کس چه ترفندی پیدا
کرده است؟
سار
·
آره.
·
برای کشف این ترفند، فقط کافی است که ترجمه واژه هویت به
فارسی را به خاطر اوریم.
ستاره
·
ترجمه واژه عربی هویت به فارسی، چه می شود؟
سار
·
فکر کنم، شناسه باشد.
·
از شناسه می توان به ترفند مورد نظر تو پی برد:
·
بشریت برای تعیین هویت هر چیز و هر کس، شناسنامه ای برای
آن چیز و آن کس صادر می کند.
·
اگر لئو لیونی برای پتزه تینو، شناسنامه ای صادر می کرد
و در اختیار او قرار می داد، پتزه تینو به هویت خود واقف می گشت و دنبال هویت نمی
گشت.
ستاره
·
در آن صورت چه اتفاقی می افتاد.
سار
·
در آن صورت از خود بیگانگی پتزه تینو نفی می شد.
·
یعنی به خودشناسی می رسید.
ستاره
·
این جمله آخر تو به چه معنی است؟
سار
·
این بدان معنی است که خودشناسی و به عبارت بهتر، خود آگاهی،
پایان از خودبیگانگی است.
ستاره
·
فکر می کنی پتزه تینو عملا، یعنی بی اعتنا به دانستن و
ندانستن، چه کرده است که به این روز افتاده است؟
سار
·
این سؤال تو واقعا زیبا ست.
·
حالا می توان به ارج و ارزش بزرگ تفکر مفهومی پی برد:
·
پتزه تینو دیالک تیک هویت و تفاوت را تخریب کرده است.
·
یعنی دو قطب دیالک تیکی را از هم جدا کرده است.
·
هویت را دور انداخته است و تفاوت را بر تخت نشانده است.
·
به همین دلیل، تفاوت خود را مطلق کرده است و از هویت خود
غافل مانده است:
دیگران
گنده بودند و هر کار دشواری از دست شان بر می آمد.
فقط
او بود، که کوچک بود.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر