محمد
زهری
(
۱۳۰۵ ـ ۱۳۷۳)
تحلیلی از
ربابه نون
ربابه نون
به یاد
مادر و محسن
بر
جای پای آنان،
روییده،
خوشه آه،
خشکیده
خون انبوه.
همپای
این سواران،
دست
دعای کس نیست.
جز
زنگ لال گمراه،
بانگی
در این جرس نیست.
·
معنی تحت اللفظی:
·
همپای این سواران
که بر جای پای شان خوشه آه رسته و خون انبوه خشکیده، حتی دست دعای کسی نیست.
·
در جرس این گردونه که بر پشت جاده خون پیش می تازد، بانگی جز زنگ
لال گمراه نیست.
·
شاعر توده و حزب توده در این بند شعر از تراژدی رزم رهائی بخش در جامعه خویش پرده
برمی دارد.
·
دلاورترین فرزندان خلق تا آخرین فطره خون در بدن رزمیده اند و در نهایت بی کسی
و بی پناهی صحنه را ترک گفته اند، بی آنکه راهی
در پیش داشته باشند و زنگی از جرس گردونه خونین آنان به گوش رسد.
1
·
در فیلم پوگاچوف ـ سردار جنبش دهقانی روس ـ وقتی پوگاچوف اسیر دست و پا در زنجیر در گردونه تزار
روس به سوی سکوی اعدام حمل می شود، توده های دهقان
با دلی پر خشم و خون، «زنده باد تزار» بر لب دارند.
·
دهقان ژنده پوشی
در این واویلا به کودکی که در بغل دارد، می گوید:
·
«نگاه
کن.
·
با دقت دو چندان نگاه کن.
·
این پوگاچوف رهبر ما ست.
·
تا بعدها بگوئی که او را دیده ای.»
·
یادها باید نامیرا بمانند و نقل یادها باید استمرار یابد.
·
برای اینکه در یادها انرژی و نیروی بیکرانی کمین کرده است.
2
·
سیاوش کسرائی
همین تراژدی را در واپسین اثر درخشانش تحت عنوان «مهره سرخ» با هنرمندی خارق العاده
ای هم تئوریزه می کند و هم استه تیزه.
·
در شباهت شگفتی به
همین تصور و تصویر محمد زهری.
3
آتشفشان
آواز،
در
خشم من نشسته،
در
خشم دیگران نیز.
·
معنی تحت اللفظی:
·
در خشم من و نه فقط من، آتشفشان آواز نشسته است.
·
شاعر و همگنانش
در این شعر شباهت غریبی به دهقانان مغلوب بی سردار دارند:
·
ستاد فرماندهی
توده تسخیر گشته است و سرداران توده یا در خون خود غلتیده اند و یا مجروح و مغلوب،
جان از مهلکه بدر برده اند تا سپاه دیگری گرد آورند و رزم دیگری را سازمان دهند.
4
خورشید تشنهٔ راز،
در
چشم من نشسته،
در
چشم دیگران نیز.
·
معنی تحت اللفظی:
·
در چشم من و نه
فقط من، خورشید تشنه راز نشسته است.
·
راز یکی از مقولات فلسفی مهم محمد زهری است.
·
او این مقوله را در دیالک تیک سه عضوی نیاز و ناز و راز بکار می برد.
·
او در این بند شعر، واژه ی راز را با محتوای دیگری پر می کند:
·
راز به صفت شگفت انگیز خورشید تشنه متصف می شود.
·
احتمالا منظور شاعر ایمان آتشین به پیگیری نبرد بر حقی است که شکست خورده است.
5
خورشید
تشنهٔ راز،
در
چشم من نشسته،
در
چشم دیگران نیز.
·
شاید شاعر با
بهره گیری از مفهوم چشم، قصد تبیین جهان بینی خاص خود و همرزمان خود را داشته
باشد.
·
خورشید تشنه راز در چشمش می فروزد.
·
در جهان بینی اش تجلی می یابد.
·
چرا و به چه دلیل ما این حدس را می زنیم؟
6
خورشید
تشنهٔ راز،
در
چشم من نشسته،
در
چشم دیگران نیز.
·
دلیل ما این است
که در فلسفه محمد زهری، راز همیشه در پیوند دیالک تیکی با نیاز مطرح می شود:
·
راز از نیاز برمی خیزد و به خدمت نیاز کمر بر می بندد.
·
راز ـ در تحلیل نهائی ـ انعکاس ایده ئولوژیکی نیاز است.
·
در مقوله نیاز، زیربنای اقتصادی جامعه تبیین استه تیکی ـ هنری
می یابد.
·
نیاز منشاء و
منبع مادی و طبقاتی راز است.
·
راز وسیله ایده
ئولوژیکی برای پایان دادن به نیاز است.
·
راز در خدمت
ارضای نیاز است.
·
راز به احتمال
قوی، ایده ی انقلاب اجتماعی است.
·
·
در روند تحلیل
دیگر اشعار شاعر با محتوای این مقولات بهتر آشنا خواهیم شد.
پایان
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر