محورهای
یازده گانه سیاست حزب توده ایران
در
برابر جمهوری اسلامی
سرچشمه:
(راه توده)
ویرایش
و تحلیل از
مسعود
بهبودی
حزب
ما، بارها و بارها و علیرغم خشم و پرخاشی که
این
سازمان ها از خود نشان دادند،
نسبت
به نفوذ عوامل سازمان های جاسوسی جهان برای استفاده از شور انقلابی این سازمان ها
و کشاندن آنها به سوی ماجراجوئی ها هشدار داد.
·
معنی تحت اللفظی:
·
سازمان های چپ افراطی نسبت به حزب
توده رفتاری مبتنی بر خشم و پرخاش داشته اند.
·
حزب توده از نفوذ عوامل سازمان های
جاسوسی در این سازمان ها به نیت سوء استفاده از شور انقلابی شان و سوق دادن آنها به
آوانتوریسم هشدار داده است.
1
علیرغم
خشم و پرخاشی که
این
سازمان ها از خود نشان دادند،
·
حزب توده از این شخصیت ها، گروه ها،
سازمان ها و عه ز آب به اصطلاح چپ، کمترین شناخت ماهوی نداشته است.
·
مسئله دست و پاگیر حزب توده، فقر فلسفی
بوده است.
·
حزب توده با تفکر مفهومی بیگانه
بوده است.
·
به همین دلیل در سطح پدیده ها پرسه
زده و نابود گشته است.
2
·
اکثریت قریب به اتفاق این جریانات به
اصطلاح چپ، پس از پیروزی سهل و سریع انقلاب سفید، تشکیل و یا تقویت شده اند.
·
اگر حزب توده توان تحلیل دیالک
تیکی از این جریانات می داشت، به ماهیت ارتجاعی ـ فئودالی ـ فوندامنتالیستی ـ
فاشیستی آنها پی می برد.
·
«خشم و پرخاش» و خصومت و کین توزی این
جریانات نسبت به توده و حزب توده علت طبقاتی داشته و دارد.
·
این فئودال زاده ها و تاجر زاده
خصومت نسبت به توده و حزب توده را با شیر مادر از آن خود کرده اند و می کنند.
·
سازمان های فدائی و مجاهد از هر
نوع اسلامی و خلقی و لیملام و دیمدام، سازمان های فاشیستی و فوندامنتالیستی بوده
اند و هستند و خواهند بود.
·
فقط ابلهان و ساده لوحان، فریب داس
و چکش و هفت تیر و هارت و پورت اینها را می خورند.
3
حزب
ما، نسبت به نفوذ عوامل سازمان های جاسوسی جهان هشدار داد.
·
درست است.
·
حزب توده از این بابت کمترین تفاوت
ماهوی با ارتجاع فئودالی ـ فوندامنتالیستی ـ روحانی نداشته است.
·
تفاوت نورالدین با روح الله فقط در
انتخاب واژه ها بوده است:
·
نورالدین از نفوذ عوامل امپریالیسم
دم زده است و روح الله از نفوذ شیاطین بزرگ و کوچک (شرقی و غربی)
·
علامه راه «توده»، حتی در «تحلیل» تاریخ
معاصر حزب توده به تحریف دست می زند و مفهوم طبقاتی صریح و روشن «عوامل امپریالیسم»
را با مفهوم ماورای طبقاتی، مبهم و گل و گشاد «عوامل سازمان های جاسوسی جهان»
جایگزین می سازد.
·
اما چرا و به چه دلیل؟
4
حزب
ما، نسبت به نفوذ عوامل سازمان های جاسوسی جهان هشدار داد.
·
کس چه می داند.
·
شاید برای اینکه اگر در سی عن عن و
یا بی بی سی مته به خشخاش نهند، بگوید که منظور از مفهوم «عوامل سازمان های جاسوسی
جهان»، سازمان جاسوسی نپال و فیلیپین و اندونزی بوده است.
·
اما دلیل استفاده حزب توده از مفاهیمی از این قبیل چه بوده است؟
5
حزب
ما، نسبت به نفوذ عوامل سازمان های جاسوسی جهان هشدار داد.
·
برای پاسخ به این پرسش، بهتر است
که همین جمله علامه راه «توده» را تحلیل کنیم تا ضمنا طرز تفکر مفهومی را تمرین
کرده باشیم:
الف
حزب
ما، نسبت به نفوذ عوامل سازمان های جاسوسی جهان هشدار داد.
·
موضوع و یا اوبژکت شناخت را در این
جمله، سازمان های چپ کذائی تشکیل می دهند.
·
حزب توده از تحلیل طبقاتی ـ ماهوی
این جریانات ناتوان بوده است.
·
این جهل حزب توده نسبت به این
جریانات سیاسی، تازگی نداشته، بلکه قدمتی 20 ساله داشته است.
·
اگر به ادامه همین جمله علامه راه «توده»
دقت کنیم، به این ضعف معرفتی حزب توده پی می بریم:
نسبت
به نفوذ عوامل سازمان های جاسوسی جهان
برای
استفاده از شور انقلابی این سازمان ها
و
کشاندن آنها به سوی ماجراجوئی ها
هشدار
داد.
ب
·
حزب توده مرحوم و راه «توده» حی و
حاضر، سازمان های چپنما را که در حرف بدرستی «تربچه های پوچ» (ظاهرا سرخ و ماهیتا
سیاه) می نامید، در اعماق دل خالی از شعور
طبقاتی ـ توده ای، به مثابه «سازمان های انقلابی» تصور می کرد.
6
·
کلید گشایش معمای استفاده از مفاهیمی از قبیل «عوامل امپریالیسم» و
«عوامل سازمان های جاسوسی جهان» همین جا ست:
·
از دید حزب توده بی خبر از خرد اندیشنده
(فلسفه، مارکسیسم ـ لنینیسم) ارتجاع فئودالی ـ فوندامنتالیستی ـ روحانی هم بسان
جریانات فئودالی ـ فاشیستی ـ فوندامنتالیستی راست و چپ انقلابی اند.
·
اشکال کار فقط در نفوذ «عوامل امپریالیسم»
و «عوامل سازمان های جاسوسی جهان» در گردان های «انقلابی» و سوق دادن آنان به آوانتوریسم
است.
·
این اما به چه معنی است؟
7
حزب
ما، نسبت به نفوذ عوامل سازمان های جاسوسی جهان هشدار داد.
·
حزب توده دیالک تیک داخلی ـ خارجی
را به شکل دیالک تیک سازمان های سیاسی ـ طبقه حاکمه امپریالیستی بسط و تعمیم می
داد و بلافاصله وارونه می ساخت.
·
در نتیجه این وارونه سازی، نقش
تعیین کننده از آن خارجی (طبقه حاکمه امپریالیستی) قلمدا می شد.
·
جهانتصویر و جامعه تصویر حزب توده
بر شالوده این دیالک تیک ایدئالیستی وارونه تشکیل می شد که به عنوان قطب نمای دوئالیستی
در هر جا و در هر زمینه مورد استفاده قرار می گرفت.
8
·
این قطب نمای دوئالیستی ـ معرفتی
حزب توده اما دو عقربه داشت.
·
برای اینکه در آن روزگار، جهان دو
قطبی بود.
·
بدین طریق جای تئوری شناخت مارکسیستی
ـ لنینیستی را «شناخت» سهل و ساده دوئالیستی ـ قطب نمائی می گرفت:
الف
حزب
ما، نسبت به نفوذ عوامل سازمان های جاسوسی جهان هشدار داد.
·
هر کس به نحوی از انحا به نفع طبقه
حاکمه امپریالیستی کار می کرد به مثابه مظهر شر و منفی و مخرب قلمداد می شد.
·
بی کمترین اعتنا به ماهیت طبقاتی اش.
·
هر کس شعار «مرگ بر امریکا» سر می
داد، باز هم بی اعتنا به ماهیت طبقاتی اش، انقلابی، ضد امپریالیستی و مظهر خیر جا
زده می شد.
ب
حزب
ما، نسبت به نفوذ عوامل سازمان های جاسوسی جهان هشدار داد.
·
عقربه دیگر این قطب نمای دوئالیستی
ـ معرفتی حزب توده، این بود که هر کس به نحوی از انحا به نفع شوروی کار می کرد، بی
کمترین اعتنا به ماهیت طبقاتی اش، به مثابه مظهر خیر، مثبت و مفید قلمداد می شد.
·
هر کس با شوروی مخالفت می ورزید،
باز هم بی اعتنا به ماهیت طبقاتی اش، ضد انقلابی، ضد سوسیالیستی و مظهر شر جا زده
می شد.
·
با سمتگیری بر اساس این عقربه است
که راه «توده» به تجلیل و توجیه حرکات و سکنات پوتین می پردازد.
·
چون پوتین در سوریه موضع مشابهی با
موضع اجامر جماران (به مثابه قطب نمای راه «توده») دارد، راه «توده» بی اعتنا به
ماهیت طبقاتی پوتین و اجامر جماران، شعار «از پوتین باید آموخت» را نعره می کشد.
ادامه دارد.
میخواهم بدانم راه توده چه هدفی دارد چرا دارد براه خیانت درمیغلتد البته از دید من آ یا اشتباه میکنم؟ شما بمن بگویید تا روشن شوم متشکرم از شما وزحماتتان
پاسخحذف
پاسخحذفممنون ناهید
بهتر آن است که افکار به چالش کشیده شوند و نه افراد.
افراد فانی اند.
افراد متغیرند:
افراد می توانند
ـ به هر دلیلی ـ
در افکار خود تجدید نظر کنند.
افراد می توانند افکار خود را تصحیح کنند و یا تخریب کنند.
چرا؟
برای اینکه افکار پایدارند.
ماندگارند
جانسخت اند
در اذهان مردم رسوب می کنند
و بطور مثبت و یا منفی مؤثر می افتند.
نقد نظر تعیین کنده است و نه نقد صاحبنظر.
تفاوت مارکسیسم ـ لنینیسم با فاشیسم، فوندامنتالیسم، استالینیسم، تروتسکیسم و زباله های دیگر همین جا ست:
نقد نظر به جای تخریب صاحبنظر
نقد افکار به جای پرونده سازی برای افراد
البته در روند نقد افکار
ـ خواه و نا خواه ـ
افراد هم نقد می شوند.
تعیین کننده ولی نقد افکار است.
ممنون از هماندیشی و همراهی