تندیس هگل و مارکس در پکن
پروفسور دکتر وینفرید شرودر
پروفسور دکتر کارل هاینتس بارک
برگردان شین میم شین
4
روشنگری آلمان
ادامه
57
گئورگ ویلهلم فریدریش هگل (1770 ـ1831)
آثار هگل به 14 بخش طبقه بندی می شود:
آثار آغازین (جوانی)
آثار انتقادی ینا
طرح های سیستمی ینا
فنومنولوژی روح
منطق (کوچک و بزرگ)
فلسفه طبیعت
روح سوبژکتیف
روح اوبژکتیف (خطوط اصلی فلسفه
حقوق)
فلسفه تاریخ
آثار مربوط به سیاست روز
فلسفه هنر
فلسفه مذهب
فلسفه و تاریخ فلسفه
دایرة المعارف
علوم فلسفی
·
فلسفه روشنگری آلمان با هگل (1770 ـ 1831) به نقطه اوج خود می رسد.
1
·
در فلسفه هگل
برای اولین بار (و این اهمیت بزرگ آن است) «کل جهان طبیعی، اجتماعی و روحی (فکری)
بمثابه یک روند، یعنی در حرکت، تغییر، تحول و توسعه مدام مطرح می شود و کوشش می
شود تا پیوند درونی این حرکت و توسعه اثبات شود.»
·
(مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد 19، ص 206)
2
·
هگل در صدد حل مسائل عصر خود،
یعنی مسائل عصرانقلاب فرانسه، عصر قیصریت ناپلئون،
عصر کسب قدرت توسط بورژوازی و اعتلای آن بود.
3
·
چون هگل
توسعه تضادمند جامعه بورژوائی عصر خود را، یعنی روند گذار از فئودالیسم به سرمایه
داری را بطور فکری مطرح می کرد و به حلاجی نظری (تئوریکی) آنها می پرداخت، توانست
به تئوری توسعه تاریخی ـ دیالک تیکیدست یابد که تعیین کننده فلسفه او بود.
4
·
طرفداری هگل
از نظام بورژوائی در حال تشکیل، ارزیابی مثبت او از توسعه ما بعد ترمیدوری بمثابه
گشتاور تاریخی جبری (ضرور) انقلاب فرانسه، خود در عین حال بیانگر محدودیت طرح
فلسفی او و تمایلات توجیه گرانه او بود، که در سال های بلوغ او، قبل از همه در
تفکر اجتماعی او نقش منفی بازی کرد و سبب شد که او را بمثابه متفکری کنسرواتیو (محافظه
کار) ملامت کنند.
5
·
به همین دلیل نیز دیالک تیک هگل دیالک تیک ایدئالیستی توجیه گر است و نه همانند
دیالک تیک مارکس و انگلس دیالک تیک ماتریالیستی ـ
تاریخی نفی.
6
·
سیستم هگل
به بخش های زیر تقسیم بندی می شود:
الف
·
منطق
ب
·
فلسفه
ت
·
فلسفه روح.
7
·
فلسفه روح شامل بخش های زیرین می
شود:
الف
·
فلسفه حقوق
ب
·
فلسفه تاریخ
ت
·
استه تیک
پ
·
فلسفه
ث
·
مذهب
ج
·
تاریخ فلسفه.
8
·
آثار اصلی هگل به شرح زیر بوده اند:
الف
·
«فنومنولوژی روح» (1807)
ب
·
«علم منطق» (1812 ـ 1816)
ت
·
«دایرة المعارف علوم فلسفی» (1817)
پ
·
«فلسفه حقوق» (1821)
9
·
درسنامه های هگل که بعد از رحلتش
انتشار یافته اند، به شرح زیر بوده اند:
الف
·
«استه تیک» (1818 ـ 1827)
ب
·
«فلسفه مذهب» (1821 ـ 1831)
ت
·
«فلسفه تاریخ» (1822 ـ 1831)
پ
·
«تاریخ فلسفه» (1823 ـ 1826).
10
·
تفاوت قائل شدن میان متد دیالک
تیکی و سیستم هگل، یعنی آموزش او در باره طبیعت و
جامعه بمثابه شکل وجودی «ایده مطلق» بدان معنی نیست که میان متد و سیستم او پیوند
ارگانیکی وجود ندارد، بلکه بدان معنی است که آندو برد تاریخی متفاوت دارند.
11
·
سیستم هگل،
بر خلاف دیالک تیک او، بر توسعه جامعه و بر توسعه شناخت نقطه پایان می گذارد و
بدین طریق به عدول از درک دیالک تیکی طبیعت، جامعه و تفکر منجر می شود.
12
·
اما علیرغم این، سیستم هگل از
اهمیت بزرگی برخوردار است که انگلس به شرح زیر توضیح می دهد:
·
«همه اینها اما مانع آن نشد که سیستم هگل عرصه پهناور بی سابقه ای را در برگیرد که تا کنون
هیچ سیستم دیگری در بر نگرفته است و مانع آن نشد که در این عرصه غنای فکری ئی
توسعه یابد که هنوز هم که هنوز است، اعجاب انگیز است.»
·
(مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد 21، ص 269)
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر