چند شعر دیگر
با سپاس از
مسعود
1
·
برای هر ستاره ای که ناگهان
·
در آسمان
·
غروب می کند،
·
دلم هزار پاره است.
·
دل هزار پاره را
·
خیال آنکه آسمان
·
ـ همیشه و هنوز ـ
·
پر از ستاره است،
·
چاره است.
2
·
بیداد خواست
·
من داد خواستم
·
آه.
·
من آه را به باد سپردم
·
و باد،
·
آه را،
·
به کوه
·
و کوه،
·
آه را،
·
به رود
·
و رود،
·
آه را،
·
به دریا
·
برد
·
و دریا
·
فریاد کرد.
3
·
بعدِ سال ها
·
ستاره های طاقِ کهنه را شماره کردم
·
بی نشانِ آشنا
·
با نشانِ ناشناس
·
شهر آسمان، به چشم من، غریب بود.
·
یادِ آن ستاره هایِ روشنِ شهید را
·
با ستاره های تازه،
·
تازه کردم.
ادامه دارد.
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر