از مجموعه برای هر ستاره
(تهران ـ شهریور ۱۳۴۲)
با سپاس از
مسعود
27
·
گفتیم:
·
«دیوار
را
·
راهی برای خطِّ دگر نیست
·
زیرا
·
در تیغِ هر سپیده،
·
دستی، سپید می کند آن را.»
·
پیر ـ از سر هدایت ـ فرمود:
·
«یکرنگِ
رنگدیده
·
باید
·
خط زمانهٔ دلتنگی را
·
بر لوحِ سنگِ سینه نویسد، به یادگار.»
28
·
ای پیر،
·
آن درّهٔ جدایی خالی را
·
با خاک پوچ این در و آن در
·
انگاشتن
·
انباشتن
·
بیهوده بود.
·
پل ـ باز ـ یاد تو ست،
·
غنیمت باد!
·
تا در بهار دلکش دیدار
·
این درّه،
·
دشتی گردد،
·
هموار.
·
همواره دشت باد!
29
·
ای پیر،
·
اسپند دانه ای،
·
که تو می سوزی،
·
دفع قضا، بلای عزیزان،
·
تکرار انفجارِ پسین نیست،
·
بوی پیام دیگر دارد.
30
جغه
یعنی تاج
شهروا
یعنی پول قلابی و قلب
·
ای پیر،
·
گنجورِ گنج خانهٔ جانی،
·
با برقی از زبرجدِ افسانه در دو
چشم،
·
من خاکسارم.
·
این شهر٘وایِ هیچِ به خاک اوفتاده
را
·
بردار،
·
تا جغّهٔ جلیلِ زمان گردد.
پایان
ادامه دارد.
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر