جمعبندی از
مسعود بهبودی
حریف
مرزها گاهی بین من و آرزوهام فاصله می ندازند.
1
مرزها، حد ها و سرحدها از هر نوع
بدون دلیل تشکیل نشده اند.
2
به همین دلیل تضاد وجود آنها با آرزو های این و آن
دلیل بر بیهوده بودن آنها نیست.
3
چهار دیواری خانه هر کسی
در واقع مرز و حد و سرحد او نسبت به همسایه است
و برای امنیت و سلامت و راحت او لازم است.
اگر این چهار دیوار با آرزوی کسی در تضاد قرار گیرد،
دلیلی بر مظهر شر بودن آن نیست.
آرزو فقط به شرط بخردانه بودنش
مقبول است و نه به خاطر آرزو بودنش.
حریف
گاهی مرزها بین من و تو فاصله می ندازند.
1
حریف از سوئی گذرنامه برای عبور از مرزها را مذموم می داند و از سوی دیگر دیدار با حریفی در آن سوی مرزها را آرزو می کند.
2
گذرنامه در واقع
وسیله ای برای باز کردن مرزها به روی آرزومندان است.
3
اگر حریف در آتش سودرای دیدار دوست می سوزد،
بهتر است به جای لعن و نفرین بر مرز
گذرنامه بخرد.
حریف
مرزها گاهی حتی بین من و خودم فاصله می ندازند.
1
شاید.
چون مرز مفهومی انتزاعی است.
هم چهار دیورای همسایه ات مرزی است و هم مرز ترکیه و عراق و افغانستان.
2
هر کس مرزهای ایده ئولوژیکی خاص خود را دارد.
3
هر کس به عنوان مثال
مرزهای اخلاقی خاص خود را دارد.
بهتر هم همین است.
4
این مرز ایده ئولوژیکی شخصی هویت تو را حفظ می کند.
مانع زباله واره گشتن تو می شود.
5
همین مرز مثلا اخلاقی است که مانع هرزگی زنی و یا نری می شود و از غلتیدنش به جرگه لومپن ها ممانعت به عمل می آورد.
حریف
من شهروند این دنیایم
1
باش.
دنیا ولی بی در و پیکر نیست.
2
دنیا به کشورهای مختلف تقسیم شده است
تا بتواند اداره شود.
3
به همین دلیل مرزهای ملی کشیده شده اند.
4
جهانوندی منافاتی با شهروندی ندارد.
5
جهانوندی اما بسان شهروندی
برسمیت شناسی مرزها، حدها و سرحدها را پیش شرط قرار می دهد.
به قول مونتسکیو:
«آنجا که آزادی همنوع تو شروع می شود، آزادی تو پایان می یابد.»
6
جامعه و جهان با جنگل همین فرق و تفاوت و تضاد را دارد.
7
اگر تو طالب جنگل واره کردن جامعه و جهان نیستی،
باید
ـ خواه و ناخواه ـ
مرزها را برسمیت بشناسی.
حریف
می خوام دنیا رو ببینم! تو رو ببینم! می خوام خودم رو ببینم!
برای همینه که از مرز متنفرم!
آه از این اختراعات بشری.
1
باشد.
وجود مرزها با آرزو های تو منافاتی ندارد.
اگر امکانات مالی و مادی لازمه را داری،
می توان برای همه کشورها گذرنامه بگیری.
بی آنکه متنفر از مرزهای عینی باشی.
2
مرز ها و یا سرحد ها
در همه زمینه ها
عینی اند و نه ذهنی.
ضروری اند و نه تصادفی.
مثبت اند و نه منفی
3
اگر
«آنجا که آزادی همنوع تو شروع می شود، آزادی تو پایان می یابد.»
6
جامعه و جهان با جنگل همین فرق و تفاوت و تضاد را دارد.
7
اگر تو طالب جنگل واره کردن جامعه و جهان نیستی،
باید
ـ خواه و ناخواه ـ
مرزها را برسمیت بشناسی.
حریف
می خوام دنیا رو ببینم! تو رو ببینم! می خوام خودم رو ببینم!
برای همینه که از مرز متنفرم!
آه از این اختراعات بشری.
1
باشد.
وجود مرزها با آرزو های تو منافاتی ندارد.
اگر امکانات مالی و مادی لازمه را داری،
می توان برای همه کشورها گذرنامه بگیری.
بی آنکه متنفر از مرزهای عینی باشی.
2
مرز ها و یا سرحد ها
در همه زمینه ها
عینی اند و نه ذهنی.
ضروری اند و نه تصادفی.
مثبت اند و نه منفی
3
اگر
مرز و یا سرحد یوگوسلاوی، افغانستان، عراق، لیبی، سوریه و غیره
برسمیت شناخته می شد،
چیزی که بنا بر قانون ملل
باید هم بدون چون و چرا
برسمیت شناخته شود،
اینهمه جنایات و ضایعات صورت نمی گرفت.
حریف
در جامعه اولیه مرز وجود نداشت.
1
از کجا می دانید؟
2
مگر در کمون اولیه هر طایفه و یا هر قوم و قبیله سرحدات خود را نداشته است؟
3
مگر جنگ ها به دلیل وارد ساختن خدشه بر سرحدات یکدیگر نبوده اند؟
4
حتی حشرات سرحدات خود را دارند.
5
حتی جانوران سرحدات خود را دارند و مرتب نشانه گذاری می کنند و از آن دفاع به عمل می آورند.
6
ادرار سگ ها به پای هر بوته و درخت و دیواری
فرمی از مرزبندی است.
7
جیغ میمون ها فرمی از مرزبندی است.
8
طبل شبانه روزی سوسک ها
به نیت تعیین سرحدات خود و اخطار به بیگانه اند.
ادامه دارد.
برسمیت شناخته می شد،
چیزی که بنا بر قانون ملل
باید هم بدون چون و چرا
برسمیت شناخته شود،
اینهمه جنایات و ضایعات صورت نمی گرفت.
حریف
در جامعه اولیه مرز وجود نداشت.
1
از کجا می دانید؟
2
مگر در کمون اولیه هر طایفه و یا هر قوم و قبیله سرحدات خود را نداشته است؟
3
مگر جنگ ها به دلیل وارد ساختن خدشه بر سرحدات یکدیگر نبوده اند؟
4
حتی حشرات سرحدات خود را دارند.
5
حتی جانوران سرحدات خود را دارند و مرتب نشانه گذاری می کنند و از آن دفاع به عمل می آورند.
6
ادرار سگ ها به پای هر بوته و درخت و دیواری
فرمی از مرزبندی است.
7
جیغ میمون ها فرمی از مرزبندی است.
8
طبل شبانه روزی سوسک ها
به نیت تعیین سرحدات خود و اخطار به بیگانه اند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر