۱۳۹۴ دی ۹, چهارشنبه

سیری در شعری از محمد زهری (20)


محمد زهری
( ۱۳۰۵ ـ ۱۳۷۳)

تحلیلی از
ربابه نون

به یاد 


مادر و محسن
  
5
بگرفته بر دل کوه،
- از گرد عابر راه –
زنگار تلخ اندوه.

بر جای پای آنان،
روییده، خوشه آه،
خشکیده خون انبوه.

·        معنی تحت اللفظی:
·        بر دل کوه از گرد و غبار راه رهروان، زنگاه تلخ اندوه نشسته است و بر جای پای شان، خوشه آه روییده و خون انبوه خشکیده است.

·        برای درک منظور شاعر بهتر است که بند پیشین شعر را به یاد آوریم:  

گردونه ای به راه است،
بر پشت جادهٔ خون.

شبگرد ها برانند،
سرشاد دشت اکنون.

6
بگرفته بر دل کوه،
- از گرد عابر راه –
زنگار تلخ اندوه.

بر جای پای آنان،
روییده، خوشه آه،
خشکیده خون انبوه.

·        احتمالا منظور شاعر از عابران، شبروان سوار بر گردونه است که بر پشت جاده خون می رانند.
·        در پرتو این بند شعر، بند پیشین بهتر درک می شود و تصحیح برداشت پیشین را الزامی می سازد:
·        جاده خون احتمالا از خون خود شبروان انقلابی تشکیل شده است، که سرشادان دشت عصر حاضرند.
·        به همین دلیل از گرد راه آنان دل کوه به درد آمده و بر آن، زنگار تلخ اندوه، نقش بسته است و بر جای  پای شان، خوشه آه روییده و لخته های خون خشکیده است.

·        دلیل صحت استنباط ما صفتی است که شاعر به اندوه تلخ دل کوه مزید می کند:
·        زنگار.
·        زنگار و زنگ هم رنگ خون دارد.

7

·        زنگار یکی از  مفاهیم وسیعا رایج در شعر فارسی از دیرباز بوده و اغلب همراه با گرد و خاک آمده است:  

فردوسی

بشستش ـ بدین گونه ـ  بر آب پاک
وز او دور شد، گرد و زنگار و خاک .

چنین گفت، کاین کینه با شاخ و نرد
زمانه نپوشد به زنگار و گرد
.

·        اکنون بهتر می توان به منظور شاعر پی برد.

8
بگرفته بر دل کوه،
- از گرد عابر راه –
زنگار تلخ اندوه.

·        محمد زهری ظاهرا از استحاله گرد راه به زنگار سخن می گوید.

·        سؤال ولی این است که چرا و به چه دلیل؟

9
بگرفته بر دل کوه،
- از گرد عابر راه –
زنگار تلخ اندوه.

·        این تصور و تصویر زهری می تواند هم تبیین رئالیستی ـ تجربی استحاله گرد و خاک به زنگار باشد و هم تبیین استه تیکی ـ استعاری ـ هنری این استحاله داشته باشد:

الف
بگرفته بر دل کوه،
- از گرد عابر راه
زنگار تلخ اندوه.

·        دلیل رئالیستی ـ تجربی این استحاله گرد راه به زنگار، وجود بی تردید ذرات آهن در گرد راه است که پس از جذب رطوبت هوا و یا آب باران، اکسید می شوند و بدین طریق بر دل کوه، زنگار نقش می بندد.

ب
بگرفته بر دل کوه،
- از گرد عابر راه –
زنگار تلخ اندوه.

·        دلیل دوم، می تواند این باشد که پیش شرط لازم برای استحاله گرد راه به زنگار، آمیزش گرد با خون است.
·        گرد برخاسته از جاده خون اما در هر صورت خونالود است و به همین دلیل نه به مثابه غبار خشک و خالی، بلکه به مثابه زنگار (امیزه ای از غبار و خون) بر دل کوه می نشیند.

ت
بگرفته بر دل کوه،
- از گرد عابر راه –
زنگار تلخ اندوه.

·        دلیل سوم شاعر در رابطه با استحاله گرد به زنگار می تواند اشاره به خون گریستن کوه از فرط درد باشد.
·        این بدان معنی است که زنگار نقش بسته بر آیینه دل کوه، اشک خونالود کوه است که به گرد راه سرشته است.

10
بگرفته بر دل کوه،
- از گرد عابر راه –
زنگار تلخ اندوه.

·        اکنون می توان به تفاوت زهری با همه شعرای کلاسیک از فردوسی تا فرخی، از منوچهری تا سعدی و از نظامی تا ناصر خسرو و غیره پی برد.
·        چون همه آنها زنگار را فقط به معنی رئالیستی ـ تجربی اش به خدمت گرفته اند.

11
بر جای پای آنان،
روییده، خوشه آه،
خشکیده خون انبوه.

·        شاعر در این بخش از این بند شعر، از دو نکته پرده برمی دارد:

الف
بر جای پای آنان،
روییده، خوشه آه،
خشکیده خون انبوه.

·        رد پایی از شبروان بر پشت جاده خون به جا مانده است.
·        بر این رد پا ـ خواه و نا خواه ـ آب جمع شده است و گیاه روییده است.
·        اما نه هر گیاهی.
·        بلکه گیاهی با خوشه آه روییده است.

·        شاعر احتمالا از درد جاده ی خون سخن می راند.

·        دردی که به شکل خوشه آه، تجسم مادی کسب می کند و مرئی و مشهود می شود.

ب
·        شاعر ضمنا از جاری شدن خون از اندام شبروان بر جاده خون پرده برمی دارد.

·        چرا و به چه دلیل؟

·        به این دلیل که جای پای آنان با خون پر می شود.
·        آب این خون توسط گیاه خوشه آه، جذب و مصرف می شود.
·        لخته های غلیظ خون اما می مانند و خشک می شوند.

·        حالا می توان به منظور محمد زهری در مصاحبه ای پی برد:

حرف های من در شعر‌های من است. 
از آن رودخانه، آب بردارید.

·        شاعر تمامی افکار خود را در رودخانه شعرش ریخته است.
·        خواننده باید به استخراج صبورانه «حرف های» شاعر از آن رودخانه همت گمارد.

·        گنجینه وارگی شعر زهری به همین دلیل است.
·        به دشواری می توان خیال کرد که زهری افسار شعر خود را لحظه ای حتی به دست ایررئالیسم ها و ایراسیونالیسم ها سپرده باشد.

·        در شعر زهری رئالیسم دست در دست با راسیونالیسم می رود.

·        یکی از خودویژگی های خارق العاده شعر زهری شاید همین باشد.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر