محمد
زهری
(
۱۳۰۵ ـ ۱۳۷۳)
تحلیلی از
ربابه نون
ربابه نون
به یاد
مادر و محسن
5
بگرفته
بر دل کوه،
-
از گرد عابر راه –
زنگار
تلخ اندوه.
بر
جای پای آنان،
روییده،
خوشه آه،
خشکیده
خون انبوه.
·
معنی تحت اللفظی:
·
بر دل کوه از گرد
و غبار راه رهروان، زنگاه تلخ اندوه نشسته است و بر جای پای شان، خوشه آه روییده و
خون انبوه خشکیده است.
·
برای درک منظور
شاعر بهتر است که بند پیشین شعر را به یاد آوریم:
گردونه
ای به راه است،
بر
پشت جادهٔ خون.
شبگرد
ها برانند،
سرشاد
دشت اکنون.
6
بگرفته
بر دل کوه،
-
از گرد عابر راه –
زنگار
تلخ اندوه.
بر
جای پای آنان،
روییده،
خوشه آه،
خشکیده
خون انبوه.
·
احتمالا منظور
شاعر از عابران، شبروان سوار بر گردونه است که بر پشت جاده خون می رانند.
·
در پرتو این بند شعر، بند پیشین بهتر درک می شود و تصحیح برداشت
پیشین را الزامی می سازد:
·
جاده خون احتمالا
از خون خود شبروان انقلابی تشکیل شده است، که سرشادان دشت عصر حاضرند.
·
به همین دلیل از گرد راه آنان دل کوه به درد آمده و بر آن، زنگار تلخ اندوه، نقش
بسته است و بر جای پای شان، خوشه آه روییده
و لخته های خون خشکیده است.
·
دلیل صحت استنباط
ما صفتی است که شاعر به اندوه تلخ دل کوه مزید می کند:
·
زنگار.
·
زنگار و زنگ هم رنگ خون دارد.
7
·
زنگار یکی از مفاهیم وسیعا رایج در شعر فارسی از دیرباز بوده
و اغلب همراه با گرد و خاک آمده است:
فردوسی
بشستش
ـ بدین گونه ـ بر آب پاک
وز او دور شد، گرد و زنگار و خاک .
چنین
گفت، کاین کینه
با شاخ و نرد
زمانه نپوشد به زنگار و گرد.
زمانه نپوشد به زنگار و گرد.
·
اکنون بهتر می
توان به منظور شاعر پی برد.
8
بگرفته
بر دل کوه،
-
از گرد عابر راه –
زنگار
تلخ اندوه.
·
محمد زهری ظاهرا
از استحاله گرد راه به زنگار سخن می گوید.
·
سؤال ولی این است که چرا و به چه دلیل؟
9
بگرفته
بر دل کوه،
-
از گرد عابر راه –
زنگار
تلخ اندوه.
·
این تصور و تصویر زهری می تواند هم تبیین رئالیستی ـ تجربی استحاله گرد و خاک
به زنگار باشد و هم تبیین استه تیکی ـ استعاری ـ هنری این استحاله داشته باشد:
الف
بگرفته
بر دل کوه،
-
از گرد عابر راه –
زنگار
تلخ اندوه.
·
دلیل رئالیستی ـ
تجربی این استحاله گرد راه به زنگار، وجود بی تردید ذرات آهن در گرد راه است که پس
از جذب رطوبت هوا و یا آب باران، اکسید می شوند و بدین طریق بر دل کوه، زنگار نقش
می بندد.
ب
بگرفته
بر دل کوه،
-
از گرد عابر راه –
زنگار
تلخ اندوه.
·
دلیل دوم، می
تواند این باشد که پیش شرط لازم برای استحاله
گرد راه به زنگار، آمیزش گرد با خون است.
·
گرد برخاسته از جاده خون اما در هر صورت خونالود است و به همین دلیل نه به
مثابه غبار خشک و خالی، بلکه به مثابه زنگار (امیزه ای از غبار و خون)
بر دل کوه می نشیند.
ت
بگرفته
بر دل کوه،
-
از گرد عابر راه –
زنگار
تلخ اندوه.
·
دلیل سوم شاعر در
رابطه با استحاله گرد به زنگار می تواند اشاره به خون گریستن کوه از فرط درد باشد.
·
این بدان معنی است که زنگار نقش بسته بر آیینه دل کوه، اشک خونالود کوه
است که به گرد راه سرشته است.
10
بگرفته
بر دل کوه،
-
از گرد عابر راه –
زنگار
تلخ اندوه.
·
اکنون می توان به
تفاوت زهری با همه شعرای کلاسیک از فردوسی تا فرخی، از منوچهری تا سعدی و از نظامی
تا ناصر خسرو و غیره پی برد.
·
چون همه آنها زنگار را فقط به معنی رئالیستی ـ تجربی اش به خدمت گرفته اند.
11
بر
جای پای آنان،
روییده،
خوشه آه،
خشکیده
خون انبوه.
·
شاعر در این بخش
از این بند شعر، از دو نکته پرده برمی دارد:
الف
بر
جای پای آنان،
روییده،
خوشه آه،
خشکیده
خون انبوه.
·
رد پایی از
شبروان بر پشت جاده خون به جا مانده است.
·
بر این رد پا ـ خواه و نا خواه ـ آب جمع شده است و گیاه روییده است.
·
اما نه هر گیاهی.
·
بلکه گیاهی با خوشه آه روییده است.
·
شاعر احتمالا از درد جاده ی خون سخن می راند.
·
دردی که به شکل خوشه آه، تجسم مادی کسب می کند و مرئی و مشهود می شود.
ب
·
شاعر ضمنا از
جاری شدن خون از اندام شبروان بر جاده خون پرده برمی دارد.
·
چرا و به چه دلیل؟
·
به این دلیل که جای پای آنان با خون پر می شود.
·
آب این خون توسط گیاه خوشه آه، جذب و مصرف می شود.
·
لخته های غلیظ خون اما می مانند و خشک می شوند.
·
حالا می توان به منظور محمد زهری در مصاحبه ای پی برد:
حرف
های من در شعرهای من است.
از آن رودخانه، آب بردارید.
از آن رودخانه، آب بردارید.
·
شاعر تمامی افکار
خود را در رودخانه شعرش ریخته است.
·
خواننده باید به استخراج صبورانه «حرف های» شاعر از آن رودخانه همت گمارد.
·
گنجینه وارگی شعر زهری به همین دلیل است.
·
به دشواری می توان خیال کرد که زهری افسار شعر خود را لحظه ای حتی به دست
ایررئالیسم ها و ایراسیونالیسم ها سپرده باشد.
·
در شعر زهری رئالیسم دست در دست با راسیونالیسم می رود.
·
یکی از خودویژگی های خارق العاده شعر زهری شاید همین باشد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر