میرزا علی معجز
(1252 ـ 1313)
(1873 ـ 1934)
رسول پیگیر هومانیسم، رنسانس و روشنگری
ویرایش، ترجمه و تحلیل از
میمحا نجار
به
حق غریب خراسان و طوس
آلا
بیلمه سن، بنده دن بیر فلوس
«نترسند
دلیران ز آواز کوس»
چرا،
بهر آنکه نی ام، پور تور
·
معنی تحت اللفظی:
·
سوگند به غریب خراسان و غریب طوس
که تو نمی توانی صناری از من بگیری.
·
برای این که من فرزند تور نیستم تا
از خروش طبل ترسی داشته باشم.
1
به
حق غریب خراسان و طوس
·
معجز در این مصراع ملمع، فردوسی را
غریب طوس محسوب می دارد و در سنت فردوسی رجز می خواند وبی باکی خود را از هارت و
پورت گوشخراش اعلام می دارد.
·
معجز احتمالا ببرکت هوش حاصلخیز
خویش و شم تیز خویش به غربت حکیم طوس پی برده است و گرنه در زمان او احتمالا کسی از
غربت حکیم طوس، خبر نداشت.
·
در آن زمان غیر از کتب مذهبی، کتاب
به درد بخوری یافت نمی شد، چه رسد به کتب تحلیلی راجع به آثار علما و حکما و شعرای
کلاسیک ایران و جهان.
2
نه
من قورخارام سقل و بیغدن
نه
خوف ایلرم گردش میغدن
منیم
ناطقه ام تیز دور تیغدن
بیا
تو به میدان، مکن گور گور
·
معنی تحت اللفظی:
·
من نه از ریش ترسی دارم، نه از
سبیل و نه از گردش ابر
·
برای اینکه سخنم تیز تر از تیغ است.
·
به جای سر دادن هارت و پورت گوشخراش
بیا به میدان.
3
نه
من قورخارام سقل و بیغدن
نه
خوف ایلرم گردش میغدن
·
معجز در این بیت، دیالک تیک طبیعت
اول و طبیعت دوم (جامعه) را به شکل دیالک تیک گردش میغ و سقل و بیغ بسط و تعمیم می
دهد و تهور خود از هر دو را برجسته می کند و به رخ طبقه حاکمه می کشد:
الف
نه
من قورخارام سققل و بیغدن
·
بی اعتنائی معجز به سقل و بیغ به
معنی بی اعتنائی او به ایده ئولوژی طبقه حاکمه (روح و شعور حاکم) از سوئی و عمال سرکوب طبقه حاکمه (دستگاه دولتی)
از سوی دیگر است:
·
می توان گفت که معجز دیالک تیک
اندرز و سرنیزه را، دیالک تیک شیرینی و شلاق را به شکل دیالک تیک سقل و بیغ (ریش و
سبیل) بسط و تعمیم می دهد و بی اعتنائی خود را نسبت به هر دو در ملأ عام، جار می
کشد.
·
سؤال ولی این است که منبع این تهور
شاعر روشنگری چیست و کجا ست؟
ب
نه
خوف ایلرم گردش میغدن
·
معجز ضمنا بی اعتنائی و بی باکی
خویش از غرش ابرها را به رخ طبقه حاکمه می کشد.
·
او عملا به مقایسه هارت و پورت گوشخراش
با خروش ابرها مبادرت می ورزد.
·
سؤال این است که دلیل تهور شاعر
روشنگری از قوایطبیعی چیست؟
4
نه
من قورخارام سققل و بیغدن
نه
خوف ایلرم گردش میغدن
·
دلیل تهور شاعر روشنگری از قوای
طبیعی و طبقه حاکمه (دستگاه ایده ئولوژیکی و سرکوب، وجود اجتماعی و شعور اجتماعی طبقه
حاکمه) در آگاهی شاعر به ماهیت هر دو ست.
·
چون منشاء و منبع هراس از چیزی، بی
خبری از ماهیت آن چیز و بی خبری از هویت و قوت و قدرت خویش است.
·
به همین دلیل حکیم طوس اعلام می دارد:
توانا بود، هر که دانا بود
·
در فلسفه فردوسی نیز منبع تهور و
توانائی، دانائی است.
5
منیم
ناطقه ام تیز دور تیغدن
بیا
تو به میدان، مکن گور گور
·
معجز تیغ سخن خویش را براتر از تیغ
دستگاه سرکوب (دولت) طبقه حاکمه قرار می دهد و او را به میدان می
طلبد.
·
سؤال این است که تیغ فکری چرا باید
براتر و کارآ تر از تیغ مادی باشد؟
6
منیم
ناطقه ام تیز دور تیغدن
بیا
تو به میدان، مکن گور گور
·
دلیل این برتری ایده ئولوژیکی این
است که معجز حامی نیرومندی به نام حقیقت عینی دارد.
·
در حالیکه طبقه حاکمه فاقد این
حامی معتمد و مطمئن است.
·
طبقه حاکمه فقط و فقط با تسلیحات ایده
ئولوژیکی کاذب می جنگد و ضمنا بر ضد حقیقت عینی می جنگد.
·
به همین دلیل، روشنگری علمی و
انقلابی هزاران بار کارآ تر، براتر و پیروزمندتر از خردستیزی و روشنگری ستیزی
است.
7
منیم
ناطقه ام تیز دور تیغدن
بیا
تو به میدان، مکن گور گور
·
شاعر روشنگری ضمنا به نیروی تاریخ ساز
توده وقوف و تکیه دارد که منبع مادی قوت و قدرت او و حامی واقعی و عینی و مادی
حقیقت عینی است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر