پروفسور
دکتر هورست هولتسر
فصل
هشتم
علوم
اجتماعی / جامعه شناسی
برگردان
شین میم شین
فصل
هشتم
بخش
ششم
امپریالیسم
به مثابه سیستم ایدئال:
پارسونس
پیشکش به
سرهنگ محمد علی مبشری
(تاریخ تیر باران
بیست و هفتم مهر ۱۳۳۳)
35
·
مقوله سیستم پارسونس فاقد ارزش
هویریستیکی است.
·
برای اینکه بنظر او همه جوامع
«امپیریکی» (تجربی) حاوی همان کیفیتی اند که برای ارزیابی کیفی سیستمتئوری پارسونس
لازم اند:
·
پارسونس جوامع بشری را فقط در حرف،
سیتسم قلمداد می کند.
·
(هویریستیک به علم روش ها و اسلوب ها برای
کسب معارف جدید اطلاق می شود. مترجم)
36
·
برای ارزیابی روش پارسونس باید به
نکات زیر توجه کرد:
الف
·
برای تبدیل جوامع به سیستم، جامعه
بشری را باید به مثابه نظام هنجاری تصور کرد.
·
نظام هنجاری ئی که «بنا بر تعریف
پیشاپیش از آن»، عاری از تضاد است و به دلیل یکپارچگی اش به جامعه خصلت سیستمی
اعطا می کند:
·
این بدان معنی است که هر چالش در
رابطه با جامعه ای که سیستم تلقی می شود، همیشه باید در سایه نظام هنجاری صورت
گیرد.
·
یعنی این نظام هنجاری همیشه مقام
مرجع از قبل تعیین شده دارد.
ب
·
به همین دلیل، چنین چارچوب
استدلالی، مناسبات اجتماعی را بطور لاینقطع به سیستمی مبدل می سازد که قبل از همه،
با توجه به ساختار «عناصرش»، خالی از تضاد است.
·
یعنی عاری از حرکت و جنبش است و
«تضادهای آن» ـ به عنوان مثال ـ همیشه به مثابه تضادهای «درونسیستمی» تلقی می شوند و با برسمیت شناسی قواعدی که در
سیستم اعتبار دارند به مثابه اختلالاتی محسوب می شوند.
37
·
پارسونس طرح سیستمتئوریکی خود را
بویژه در آثار خویش تحت عناوین «سیستم اجتماعی» (1951)، «نگاهی به سیستم اجتماعی»
(1961) و «جوامع» (1966) توسعه داده است.
38
·
مقدمه همه جانبه ای راجع به این
آثار پارسونس در دو مجموعه متون زیر به زبان آلمانی عرضه می شود:
الف
·
«راجع به تئوری سیستم های اجتماعی»
ب
·
«راجع به تئوری تأثیر متقابل سیستم های
اجتماعی»
39
·
پارسونس جامعه را به مثابه پیوندی
تعریف می کند که در آن اعمال سوبژکت های عمل با «سیستم سمبل های فرهنگی ِ ساختار
بندی شده و شکل یافته» تنظیم می شوند.
·
«هر سیستم اجتماعی از جمع (پلورالیته) سوبژکت
های منفرد عمل تشکیل می یابد که تحت شرایطی با یکدیگر همپیوند می شوند.
·
این سیستم اجتماعی حاوی بعد طبیعی
و زیست محیطی است و سوبژکت های عمل، خود را در آن می یابند و بلحاظ گرایش بواسطه
منافع، برانگیخته می شوند تا نیل به «مطلوب سازی مزایا» میسر شود.
·
روابط آنها با یکدیگر و با شرایط
عمل، به واسطه سیستم عمدتا فرهنگی و سمبل های مشترک تعریف و وساطت می شوند.»
·
(پارسونس، «سیستم اجتماعی»، 1951، ترجمه
هورست هولتسر)
40
·
این سمبولسیستم فرهنگی که پیدایشش
از شرایط عمل ناروشن می ماند، برای پارسونس قلب جامعه را نمودار می سازد.
·
«قلب جامعه به مثابه قلب سیستم، عبارت است از
نظام هنجاری تشکیل یافته که بوسیله آن، زندگی جمعیتی بطور کلکتیو، سازمان می یابد
و به عنوان چنین نظامی، حاوی ارزش ها، هنجارها و قواعد تمایزیافته و منقسم گشته است.»
·
(پارسونس، «جوامع»، انگل وود کلیف، 1966، ص
1، ترجمه هروست هولتسر)
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر