پروفسور
دکتر هورست هولتسر
فصل
هشتم
علوم
اجتماعی / جامعه شناسی
برگردان
شین میم شین
فصل
هشتم
بخش
ششم
امپریالیسم
به مثابه سیستم ایدئال:
پارسونس
پیشکش به
سرهنگ محمد علی مبشری
(تاریخ تیر باران
بیست و هفتم مهر ۱۳۳۳)
26
·
پارسونس ـ بر خلاف استدلالش در «ساختار
عمل اجتماعی» ـ اکنون دیگر اعتنائی به این مسئله ندارد که «من» و «سن» باید به چه
سختگیری های اخلاقی فردی تن در دهند تا نظام هنجاری ناشی از عمل مشترک آنها تشکیل
شود.
27
·
هدف پارسونس در عوض آن، این است که
پیوند اجتماعی معین نظام هنجاری مورد نظرش (بی اعتنا به اینکه از کجا نشئت می گیرد)،
چگونه عمل افراد جامعه را به سمتگیری مطلوب خود مکلف می سازد.
28
·
پارسونس نحوه تشکیل این نظام
هنجاری را، یعنی پیوند آن با سوبژکت های عمل در جامعه را در مه غلیظی پنهان می
سازد:
·
نظام اجتماعی بدین طریق، کیفیت یک
چیز همیشه پیش شرط قرار داده شونده کسب می کند که برای سیستمتئوری پارسونس از
اهمیت اصلی برخوردار است.
29
·
پارسونس متأثر از جفنگ خود تحت
عنوان «دولت خیریه» به مثابه مدلی برای حفظ نظام سیستم و تعادل میان طبقات اجتماعی
و بی اعتنا به کیفیت واقعا موجود مونوپولیسم دولتی امریکا (سرمایه داری انحصاری ـ
دولتی امریکا)، از سال 1945 مسئله نظام تمام اجتماعی را موضوع فعالیت سوسیولوژیکی خود
قرار می دهد.
·
او در این میان به نکات زیر کمترین
اعتنائی ندارد:
الف
·
به دیکتاتوری تمام ارضی نظامی و
سودجوئی ایالات متحده امریکا
ب
·
به بهره کشی و استثمار بی رحمانه
ایالات متحده امریکا در داخل کشور و در خارج از آن
ت
·
به تحت ستم و سرکوب قرار دادن «اقلیت»
های قومی و بومی ایالات متحده امریکا
30
·
پارسونس در این دوره به تألیف و انتشار
آثار زیر مبادرت می ورزد:
الف
·
مقاله ای راجع به موضع کنونی و
دورنمای تئوری سیستماتیک (1945)
·
(گورویچ/ مور، «جامعه شناسی قرن بیستم»،
سمپوزیوم 1945، تحت عنوان «تئوری سیستماتیکی در جامعه شناسی. وضع کنونی و آتی آن»
در اثر روشه مایر، تحت عنوان «تئوری سوسیولوژیکی تالکوت پارسونس»، 1964، ص 31)
ب
·
اثر نظری مهم و واپسین او تحت
عنوان «راجع به مفهوم تکالیف ارزشی» (1968)
·
(پارسونس، «راجع به مفهوم تکالیف ارزشی» (1968)
در مجله «بررسی های سوسیولوژیکی»، شماره 38، 1968، ص 135)
ت
·
پارسونس در سال های بعد کتاب های
زیر را هم منتشر می سازد، ولی حرف تازه ای برای گفتن ندارد:
1
·
«سیستم اجتماعی و اوولوسیون عمل» (1977)
2
·
«تئوری عمل و شرایط انسانی» (1978)
31
·
پارسونس پس از تحریر اثر
اوتوبیوگرافیکی اش در سال 1970 تحت عنوان «راجع به تشکیل سیستمتئوری اجتماعی،
تاریخچه شخصی» به برشمردن خدمات خود مبادرت می ورزد، ولی به فرمولبندی تئوری سوسیولوژیکی
در زمینه توسعه و تکمیل و یا تغییر طرح خود اقدام نمی کند.
·
تا اینکه در سال 1979 در حین سفر
برای سلسله سخنرانی هایش در مونیخ وفات می یابد.
32
·
روی برتافتن پارسونس از تئوری عمل
و سیستمتئوری بدان معنی نیست که او در مقابله با فرم مونوپولیستی ـ دولتی (فرم انحصاری
ـ دولتی) حاکمیت به کشف کیفیت آن نایل می آید و آن را به طرز سیستمتئوریکی منعکس
می سازد.
33
·
نوسان پارسونس در جهت طرز استدلال
سیستمتئوریکی بیشتر بدان معنی است که آن فرم حاکمیت وارد درک بورژوائی شود که دیگر
بر «عمل ارزشی» (عمل اخلاقی) ایندیویدوئالیستی و لیبرالیسم کنسرواتیو پنهان در
ورای آن مبتنی نیست، بلکه مسئله کفایت حاکمیتی ـ فنی نظام اجتماعی (که همیشه انتزاعی می ماند) را بر فراز سوبژکت های
عمل در مرکز قضایا قرار دهد.
·
(مراجعه کنید به چالش میان هابرمس، «تئوری
عمل کومونیکاتیو»، جلد 2، ص 437 و مونش، «تالکوت پارسونس و تئوری عمل»، جلد 1 و 2،
در مجله «جهان اجتماعی»، شماره 30، 1979، ص 385 و شماره 31، 1980، ص 3)
34
·
اینجا بحث روی منطق «ضروری» (جبری)
سیستم و منطق «ضروری» فونکسیون جامعه به طور کلی است.
·
منطقی که به مثابه نظام هنجاری
جلوه گر می شود و با وجود آن، جامعه به «سیستم» مبدل می شود.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر