۱۳۹۴ آبان ۱۰, یکشنبه

دایرة المعارف فلسفه بورژوائی واپسین (378)


پروفسور دکتر هورست هولتسر
فصل هشتم
علوم اجتماعی / جامعه شناسی
برگردان شین میم شین

فصل هشتم
بخش پنجم
ایده ئولوژیزه کردن کاپیتالیسم
ماکس وبر

پیشکش
 به
 عبدالحسین نوشین 
(1285 ـ 1350)
  
64
·        ماکس وبر در جزوه ای راجع به مبانی اسلوبی جامعه شناسی مورد نظر خود می نویسد که طرح مورد نظر او، جامعه شناسی فهمنده است.
·        او نخست توضیح می دهد که منظورش از «معنا» چیست:  
·        ««معنا» عبارت است از معنای بطور سوبژکتیو، اندیشیده شده از سوی عمل کننده های زیر:  

الف
·        از سوی عمل کننده ای که واقعا در عرصه تاریخی معینی فعال است.  

ب
·        از سوی عمل کننده های میانگین و در تعدادی از موارد تاریخی معین

ت
·        از سوی عمل کننده هایی که به عنوان نوعی (تیپی)، بلحاظ مفهومی محض بطور سوبژکتیو تشکیل یافته اند و یا به مثابه نوع معینی اندیشیده شده اند.
·        (همانجا، ص 4)  

65
·        بنابرین، منظور ماکس وبر از «معنا»، نه معنای «حقیقی» بطور متافیزیکی اثبات شده، بلکه معنای بطور عینی «درست»  است.
·        (همانجا)  

66
·        برای ماکس وبر، بخش هایی که «بطور راسیونال، قابل فهم اند و معنای شان بطور بی واسطه و روشن قابل درک است»، در کانون قضایا قرار دارند.
·        (همانجا)   

67
·        در قاموس ماکس وبر، عمل اجتماعی ئی بطور راسیونال قابل فهم است که سمت و سوی آن، هدف ـ راسیونال داشته باشد.
·        «پیوند های معنوی، پیوند هائی اند که قبل از همه، در حد عالی رابطه ریاضی و منطقی با یکدیگر قرار داشته باشند.»
·        (همانجا)   

68
·        «ما بطرز کاملا روشن، می فهمیم که چه چیزی معنامند است.
·        وقتی کسی بگوید:
·        دو به اضافه دو مساوی است با چهار، و یا فرمول پوتاگوراس را بر زبان راند و در در استدلالی به کار بندد و یا وقتی که او بنا بر شیوه مطلوب ما به استنتاج منطقی دست زند و یا وقتی که او «حقایق امور معلوم برای ما را، بنا بر اهداف معینی و بنابر نوع وسایل استعمالی منطبق با دانش تجربی ما، به نتایج معینی در عمل خود نسبت دهد، هر تفسیری از چنین عمل هدف ـ راسیونال برای درک وسیله استعمالی، حاوی عالی ترین میزان وضوح است.»
·        (همانجا)    

69
·        ماکس وبر به همین دلیل، در تعیین عمل اجتماعی از نوع هدف ـ راسیونال آن شروع به حرکت می کند.  
·        پیامد این شیوه عمل، برای ماکس وبر به شرح زیر است:

الف
·        برای بررسی علمی سازنده نوع (تیپ ساز)، باید کلیه پیوندهای معنوی را که بطور ایراسیونال (ضد عقلی)  و احساسی ـ عاطفی مشروط به رفتار آدمیان اند و در عمل انسانی مؤثر واقع می شوند، در نهایت بی اعتنائی به مثابه «انحرافاتی» از روند هدف ـ راسیونال محض، مورد پژوهش قرار داد و تلقی کرد.

ب
·        به عنوان مثال، برای توضیح پانیک بورس (وحشت بورس) باید بطور متناسب با هدف، روشن شود که عمل ما در صورت پرهیز از قرار گرفتن تحت تأثیر احساسات ایراسیونال، چگونه صورت می گرفت.
·        بعد، باید بخش های ایراسیونال را به مثابه «اختلالاتی» (مزاحماتی)  در نظر گرفت.   

ت
·        به همین سان هم در هر عمل سیاسی و نظامی، نخست باید متناسب با هدف، روشن کرد که عمل ما در صورت شناخت کلیه معضلات و کلیه نیات افراد دخیل در ماجرا، چگونه صورت می گرفت.
·        ضمنا باید روشن کرد که در صورت استفاده از دانش تجربیِ هدف ـ راسیونال و مفید برای ما، انتخاب وسایل چگونه صورت می گرفت.  

پ
·        تنها بدین طریق می توان به تنظیم علی (علت و معلولی)  انحراف به سوی ایراسیونالیته ها (خردستیزی ها) نایل آمد.   

ث
·        بنابرین، تشکیل عمل انسانیِ قطعا هدف ـ راسیونال، در این موارد جامعه شناسی به سبب خدمت به فهم روشن و وضوح مبتنی بر راسیونالیته آن است.
·        این نوعی (تیپی)، «نوع ایدئالی» برای عمل رئال با توجه به هر نوعی از ایراسیونالیته های مؤثر در آن (مثلا خطاها، اسیر احساست گشتن ها)، به مثابه «انحراف» از جریان مبتنی بر رفتار  راسیونال محض محسوب می شود.»
·        (همانجا، ص 5)   

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر