خواجه
نصیرالدین طوسی
( ۵۷۹
در طوس - ۶۵۳ در بغداد)
تحلیلی
از
مسعود
بهبودی
خواجه نصیرالدین طوسی را پرسیدند:
«عیب اخلاق مسلمانی چیست، ای شیخ؟»
·
قبل از پرداختن به جواب مراد
(خواجه نصیر الدین طوسی) نسبت به این سؤال
مرید، بهتر است بپرسیم:
·
ایراد این سؤال کجا ست؟
1
عیب اخلاق مسلمانی چیست؟
·
ایراد این سؤال در سطحی، خرافی و
ساده لوحانه بودن آن است.
·
اخلاق اسلامی و مسیحی و یهودی و
دهری و الحادی و غیره وجود ندارد.
·
آنچه واقعا وجود دارد و در زر ورق
های ایده ئولوژیکی به خورد خلایق داده می شود، اخلاق طبقاتی است.
·
اخلاق اشرافیت بنده دار و فئودال و
روحانی و بورژوازی و خرده بورژوازی و پرولتری و غیره است.
·
چرا و به چه دلیل ما به این نتیجه
می رسیم؟
2
عیب اخلاق مسلمانی چیست؟
·
دلیل ما در تجارب زنده زندگی است:
·
اخلاق مثلا تاجر مسلمان با اخلاق
عمله ای از زمین تا آسمان تفاوت و حتی تضاد دارد.
·
تاجر اصلا اجازه نمی دهد که دخترش
و یا پسرش با دختر و پسر عمله سلام و علیک کند، چه رسد به معاشرت و رفت و آمد.
·
بورژوازی اخلاق عمله ها را
اصلا اخلاق حساب نمی کند.
·
برای اینکه اخلاق پرولتری در
مقایسه با اخلاق بورژوائی چیز بکلی دیگری است.
·
چه بسا ضد آن است.
·
اگرچه هم تاجر مسلمان است و هم
عمله.
·
اگرچه هر دو نماینده اخلاق اسلامی
اند.
3
خواجه نصیرالدین طوسی جواب داد:
«در اخلاق مسلمانی هر گاه به تو فرمانی می دهند،
آن فرمان، «اما» و «اگر»
دارد.
·
ایراد این سخن خواجه نصیر در طرز
تفکر متافیزیکی (ضد دیالک تیکی) او ست:
·
خواجه چیزها، پدیده ها، سیستم ها و
روندهای هستی را سیاه و یا سفید می بیند و نه سیاه ـ سفید همزمان.
·
متافیزیکی و احیانا دوئالیستی می
بیند و نه دیالک تیکی.
·
به همین دلیل جنبه اثباتی قضیه را
می پسندد، ولی جنبه سلبی آن را رد می کند.
·
در حالیکه هر حکمی نه اثباتی محض و
نه سلبی مطلق است.
·
هر حکمی در عین حال، دیالک تیکی از
اثبات و سلب است.
·
اگر خواجه دقت می کرد به فرمولبندی
های دیالک تیکی قرآن پی می برد:
·
امر به معروف ـ نهی از منکر چیزی
جز دیالک تیک اثبات و سلب نیست.
·
چیزی جز دیالک تیک امر و نهی، بکن
و مکن نیست.
4
خواجه نصیرالدین طوسی جواب داد:
«در اخلاق مسلمانی هر گاه به تو فرمانی می دهند، آن فرمان، «اما» و «اگر» دارد.
·
خواجه اگر سری به فرامین اخلاقی به
اصطلاح عوام، مسیحی و یا یهودی و یا بودائی و غیره هم می زد، به خصلت دیالک تیکی
آنها پی می برد و چنین ایرادی به اخلاق به اصطلاح اسلامی نمی گرفت.
·
ضمنا خواجه بهتر بود بداند که
اسلام چیزی جز نفی دیالک تیکی مسیحیت و یهودیت نیست.
·
اسلام بخش عمده نظرات خود را از
ادیان قبلی کپیه کرده است و در زمنیه هائی توسعه داده و تکامل بخشیده است.
·
اسلام که از صفر شروع به کار نکرده
است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر