۱۳۹۴ آبان ۲۹, جمعه

سیری در سخنی از خواجه نصیرالدین طوسی (2)


خواجه نصیرالدین طوسی 
( ۵۷۹ در طوس -   ۶۵۳ در بغداد)
تحلیلی از
مسعود بهبودی

خواجه نصیرالدین طوسی را پرسیدند:
«عیب اخلاق مسلمانی چیست، ای شیخ؟»

·        قبل از پرداختن به جواب مراد (خواجه نصیر الدین طوسی)  نسبت به این سؤال مرید، بهتر است بپرسیم:
·        ایراد این سؤال کجا ست؟   

1
عیب اخلاق مسلمانی چیست؟

·        ایراد این سؤال در سطحی، خرافی و ساده لوحانه بودن آن است.
·        اخلاق اسلامی و مسیحی و یهودی و دهری و الحادی و غیره وجود ندارد.
·        آنچه واقعا وجود دارد و در زر ورق های ایده ئولوژیکی به خورد خلایق داده می شود، اخلاق طبقاتی است.
·        اخلاق اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی و بورژوازی و خرده بورژوازی و پرولتری و غیره است.

·        چرا و به چه دلیل ما به این نتیجه می رسیم؟

2
عیب اخلاق مسلمانی چیست؟

·        دلیل ما در تجارب زنده زندگی است:
·        اخلاق مثلا تاجر مسلمان با اخلاق عمله ای از زمین تا آسمان تفاوت و حتی تضاد دارد.
·        تاجر اصلا اجازه نمی دهد که دخترش و یا پسرش با دختر و پسر عمله سلام و علیک کند، چه رسد به معاشرت و رفت و آمد.
·        بورژوازی اخلاق عمله ها را اصلا  اخلاق حساب نمی کند.
·        برای اینکه اخلاق پرولتری در مقایسه با اخلاق بورژوائی چیز بکلی دیگری است.
·        چه بسا ضد آن است.

·        اگرچه هم تاجر مسلمان است و هم عمله.
·        اگرچه هر دو نماینده اخلاق اسلامی اند.

3
خواجه نصیرالدین طوسی جواب داد:
«در اخلاق مسلمانی هر گاه به تو فرمانی می دهند،
آن فرمان، «اما»  و «اگر» دارد.

·        ایراد این سخن خواجه نصیر در طرز تفکر متافیزیکی (ضد دیالک تیکی)  او ست:
·        خواجه چیزها، پدیده ها، سیستم ها و روندهای هستی را سیاه و یا سفید می بیند و نه سیاه ـ سفید همزمان.
·        متافیزیکی و احیانا دوئالیستی می بیند و نه دیالک تیکی.
·        به همین دلیل جنبه اثباتی قضیه را می پسندد، ولی جنبه سلبی آن را رد می کند.
·        در حالیکه هر حکمی نه اثباتی محض و نه سلبی مطلق است.
·        هر حکمی در عین حال، دیالک تیکی از اثبات و سلب است.
·        اگر خواجه دقت می کرد به فرمولبندی های دیالک تیکی قرآن پی می برد:
·        امر به معروف ـ نهی از منکر چیزی جز دیالک تیک اثبات و سلب نیست.
·        چیزی جز دیالک تیک امر و نهی، بکن و مکن نیست.

4
خواجه نصیرالدین طوسی جواب داد:
«در اخلاق مسلمانی هر گاه به تو فرمانی می دهند، آن فرمان، «اما»  و «اگر» دارد.

·        خواجه اگر سری به فرامین اخلاقی به اصطلاح عوام، مسیحی و یا یهودی و یا بودائی و غیره هم می زد، به خصلت دیالک تیکی آنها پی می برد و چنین ایرادی به اخلاق به اصطلاح اسلامی نمی گرفت.

·        ضمنا خواجه بهتر بود بداند که اسلام چیزی جز نفی دیالک تیکی مسیحیت و یهودیت نیست.
·        اسلام بخش عمده نظرات خود را از ادیان قبلی کپیه کرده است و در زمنیه هائی توسعه داده و تکامل بخشیده است.
·        اسلام که از صفر شروع به کار نکرده است.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر